فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده بود
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
ای معبر مژدهای فرما که دوشم آفتاب
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
نقش میبستم که گیرم گوشهای زان چشم مست
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان مینوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود
شرح لغت: مقامات طریقت: به فتح اول مراتب سلوک، اضافهی تخصیصی/ نفاق: به کسر اول دورویی /شکر خواب: رویای شیرین یا خواب نوشین /وثاق: به ضم اول در سیاق فارسی به معنی خانه و حجره و اطاق، برخی وثاق را از اصل ترکی مأخوذ میدانند.
دیروز به حسب اتفاق یکی دو جام به هنگام سحر نوشیدم و از لب ساقی، باده به کامم ریخته شد. مقصود او از این شعر این است که هر کس از شراب معرفت یار نصیبی نگیرد و طریقهی عشق را پیشهی خود نسازد، بوی نفاق و دورویی وجودش را مملو از خود میسازد و به هیچ وجه شایستگی عشق او را ندارد.
تا دنیا، دنیا بوده وضع تو همین گونه بوده و تغییری در آن ایجاد نشده. همواره نگرانی و غصه میخوری. به خدا توکل کن و منتظر فرصتها باش!