برخی از ترسناکترین فیلمهای ترسناکی که تا به حال ساخته شده اند، در دهه ۲۰۱۰ منتشر شدند، از احضار (۲۰۱۳) و جادوگر (۲۰۱۵) تا برو بیرون (۲۰۱۷) و موروثی (۲۰۱۸). اما در میان آن آثار شناخته شده و تحسین شده، دهها فیلم ترسناک با کیفیت دیگر دور از رادار عموم مردم، نادیده شده باقی ماندند.
برخی از فیلمهای این فهرست نیز ممکن است توسط منتقدان بررسی و ارزش گذاری نشده باشند. در هر صورت، آنها همچنان کیفیت بالایی دارند؛ و در حالی که ممکن است برخی از فیلمهای معرفی شده در اینجا را بشناسید، بیشتر آنها برایتان جدید و ناشناس هستند.
اما مطمئن باشید که همه آنها توسط کارگردانان بااستعداد ساخته شده اند. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۲۰ فیلم ترسناک باکیفیت و قوی ساخته شده در دهه ۲۰۱۰ آشنا کنیم که نادیده گرفته شده و به همین دلیل به احتمال فراوان آنها را ندیده اید.
یکی از بهترین فیلمهای خون آشامی که تا به حال ساخته شده است، فیلم Stake Land (۲۰۱۰) است که متاسفانه در گیشه جهانی عملکرد خوبی نداشت. در واقع این فیلم در برابر بودجه ۶۲۵،۰۰۰ دلاری خود تنها ۳۳،۰۰۰ دلار فروش داشت، شکستی تجاری که خوشایند استودیو IFC فیلمز نبود.
با این حال، کارشناسان سینما پس از انتشار، استیک لند که به سهم زمین ترجمه شده را فیلم باکیفیتی دانستند، چرا که در وب سایت معتبر راتن تومیتوز، امتیاز تایید ۷۵ درصدی را از جانب آنها کسب کرده است. با این حال، این امتیاز بالاترین امتیاز ممکن نیست و به راحتی میتوان آن را امتیازی پایین در نظر گرفت.
اما بیشتر از همه، این فیلم به دلیل کمبودهای بودجه ایش در این فهرست قرار میگیرد؛ و معلوم نیست که چرا مخاطبان برای دیدن یک فیلم خون آشامی به شدت ترسناک روی پرده بزرگ سینما صف نکشیدند.
سکانس آغازین فیلم همه چیز را برای ادامه روایت داستان فراهم میکند، در حالی که پسر نوجوانی به نام مارتین خانواده اش را از دست میدهد و یک شکارچی خون آشام کهنه کار او را زیر پروبال خود میگیرد. این یک طرح جذاب است و جیم میکل به خاطر کارگردانی بی نقصش سزاوار احترام است.
به عنون یک متا اسلشر، فیلم دختران نهایی (۲۰۱۵) قرار نیست شما را با لحظات فراموش نشدنی یا تصاویر هولناک بترساند. در عوض، این فیلم بیشتر بر جنبه کمدی طیف ژانر ترسناک تمرکز میکند، که منجر به ترکیبی کلاسیک میشود که تنها به خاطر طرحش شایسته احترام بیشتری است.
فیلم کمپ کشتار (Camp Bloodbath) یک اثر کلاسیک از دهه هشتاد میلادی است و بیست سال بعد، هنوز هم برجستهترین ویژگی آن شخصیت آماندا کت رایت با بازی مالین آکرمن است. او به دنبال احیای حرفه بازیگری خود است، اما در یک تصادف رانندگی از دنیا میرود.
دخترش مکس زنده میماند و سه سال بعد، او در یک نمایش از اسلشر کلاسیک مادرش شرکت میکند، اما به فضای فیلم مادرش منتقل میشود. این یک روایت خود ارجاعی است که به کمال میرسد و در کل ادای دینی درخشان به فیلمهای ترسناک آمریکایی دهه هشتاد است.
منتقدان نیز در بیشتر موارد با این نظر موافق بودنداما بنا به دلایلی، امروزه به ندرت از این فیلم به عنوان یک اسلشر خوش ساخت یاد میشود. طرفداران ژانر وحشت، کیفیت آن را درک میکنند، اما دختران نهایی شایسته کمی واکنش بهتر از جانب علاقمندان به این ژانر است.
در حالی که کیفیت آن در طول فیلم متغیر است، فیلم بیا پیش بابا (۲۰۱۹) داستانی دارد که به اندازه کافی عجیب هست که تمام عناصر پیچیدگی را تا ماهیت عجیب پایان داستانش حفظ کند. این فیلم با بازی الیجا وود، قهرمان خود نوروال گرینوود را دنبال میکند که به همراه مادرش در عمارتی در بورلی هیلز زندگی میکند.
وقتی او نامهای از پدر مفقود شده اش دریافت میکند که از پسرش میخواهد در یک کلبه دورافتاده در اورگان با او ملاقات کند، داستان تغییر مسیری غیرمنتظره میدهد که در فیلمهای این روزها کمتر میبینید.
برای پیچشهای غیر منتظره و سکانسهای خشونت آمیز شدید، با دیالوگهای سرگرم کنندهای که تقریبا در هر سکانس ادا میشوند و همچنین ارتباطات جذاب بین شخصیتها آماده باشید؛ و اگر چه بیا پیش بابا بهترین فیلم ترسناک این دهه نیست، اما به عنوان یک پروژه با نویسندگی عالی و بازیهای رضایت بخش و قابل باور بازیگرانش، سزاوار عشق بیشتری است.
شاید حتی ندانید که این فیلم وجود دارد، اما در کنار آثار دیگری مانند کادر آموزشی یا The Faculty (۱۹۹۸)، این اثر در تبدیل کردن الیجا وود به پادشاه ژانر وحشت هالیوودی نقش دارد.
به عنوان یک فیلم وسترن ترسناک، Happy Hunting (۲۰۱۶) به کارگردانی جو دیتش و لوئی گیبسون ساخته شده است. اما آنها با رویکردی حرفهای و هنری، فیلمنامه را نیز خودشان نوشته و در اتاق ویرایش نشستند تا محصول نهایی را تدوین کنند. آنها فیلمنامه تمام فیلم هایشان را خود مینویسند و در برخی موارد نیز نقش فیلمبردار، آهنگساز، تدوینگر و ... را نیز در فیلم هایشان ایفا میکنند.
این موضوع کمک میکند تا با کمترین دخالت مدیران استودیوها، شاهد به ثمر رسیدن یک چشم انداز منحصر به فرد باشیم؛ و در این مورد، سبک داستان پردازی تجسمی دیچ و گیبسون با یک آواره الکلی به عنوان قهرمان داستان به نمایش گذاشته میشود.
وارن نوواک هدف یک رویداد ورزشی ترسناک قرار میگیرد و در حالی که مدام با اعتیاد به الکل دست و پنجه نرم میکند، باید با افراد تبهکار روبرو شود. این داستان، داستانی ابتکاری است که علیرغم کیفیت بالایش، نادیده گرفته شده است. شکار شاد اگر چه فیلم به شدت ترسناکی نیست، اما شایسته اعتبار و احترام بسیار بیشتری است.
پس از گم شدن دوستش، خبرنگاری به نام آن رولاند به تحقیق در مورد ناپدید شدن مرموز او میپردازد. با الهام از یک داستان کوتاه به نام From Beyond نوشته اچ پی لاوکرافت، این داستان از آزمایشات داروهای توهم زای انجام شده توسط دولت ایالات متحده آمریکا نیز الهام میگیرد. یک ترکیب ترسناک: ترکیب تخیل و داستانی ترسناک از یکی از بزرگان این ژانر.
بسیاری از فیلمهای ترسناک تا حد زیادی تحت تاثیر داستانهای لاوکرافت قرار دارند، اگر این کارگردان آثار لاوکرافت را مستقیماً و به طور کامل اقتباس نکرده باشند و Banshee Chapter (۲۰۱۳) به سادگی یکی از نادیده گرفته شدهترین این فیلم هاست.
این فیلم که توسط بلر اریکسون نوشته و کارگردانی شده، علی رغم اینکه به اندازه کافی مورد توجه منتقدان قرار گرفت، کاملاً دور از رادار سینماروها باقی ماند. اگر زمانی برای گفتن از کیفیت Banshee Chapter وجود داشت، این فیلم قطعاً در فهرست فیلمهای ترسناک کمتر شناخته شده دهه ۲۰۱۰ قرار میگرفت.
این فیلم توسط دو نفر تهیه و کارگردانی شد: جاستین بنسون و آرون مورهد. اگرچ ه هیچ یک از این نامها احتمالاً برایتان شناخته شده نیست، با این حال تلاشهای قابل توجه آنها ارزش توجه را دارد.
بنسون علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه بی پایان (۲۰۱۷) را نیز نوشته است، در حالی که مورهد در طول تولید کنترل دوربین را بر عهده داشت؛ و نکته دیگر اینکه هر دوی آنها در فیلم بازی کرده اند، سپس در اتاق تدوین نشستند تا به مایکل فلکر کمک کنند تا نسخه نهایی را خلق کند.
برای افرادی که این فیلم را ندیده اند، The Endless در مورد دو برادر است که به دیدار فرقهای مذهبی رفته اند که قبلاً عضوی از آن بوده اند. یک داستان ساده به شکلی بی نقص به نتیجه یا ترسناک منجر میشود. اما با وجود تحسین گسترده منتقدان، The Endless در گیشه جهانی موفق ظاهر نشد. با این امید که سرویسهای استریمینگ بتوانند این فیلم را با چشم مخاطبان آشنا کنند.
اگر چه ممکن است نام این فیلم ترسناک آنتالوژیک را نشنیده باشید، اما سینمای کابوس (۲۰۱۸) دارای یک سبک بصری جذاب برای تقویت کیفیت کلی خود است؛ و داستانها به خوبی جریان دارند، اما به هر حال، پروژه برخلاف تعداد کمی از فیلمهای این فهرست، دور از رادار مخاطبان قرار گرفت.
این فیلم یک اثر ترسناک با کیفیت بالا است که در آن هر داستانی با حضور شخصیتهای متفاوت و در عین حال توسط کارگردانان مختلف ساخته میشود.
آلخاندرو بروخس، میک گاریس، ریوهی کیتامورا، دیوید اسلید و جو دانته، همگی از کهنه کاران ژانر وحشت هستند و شاید یکی از آنها شناخته شدهتر از بقیه باشد.
جو دانته که یکی از اسطورههای این ژانر است، آثار کلاسیکی، چون The Howling (۱۹۸۱) و Gremlins (۱۹۸۵) را خلق کرده است؛ و با اسامی نام آشنایی در میان بازیگران (میکی رورک، پاتریک ویلسون و الیزابت ریسر) استعداد کافی در سینمای کابوس وجود دارد تا جایگاه خود را در این فهرست تثبیت کند.
اگر چه طرفداران در مورد کیفیت این فیلم چیز زیادی نگفته اند، اما نویسنده – کارگردان، تری ادوارد شولتز شایسته اعتبار و تحسین قابل توجهی برای کارش است؛ و همینطور در مورد بازیگران: در فیلم در شب میآید (۲۰۱۷) جوئل اجرتون در نقش پل بازی میکند، مردی که همراه با خانواده اش در جنگل زندگی میکند در حالی که جهان توسط یک بیماری مرگبار ویران شده است.
به همراه همسرش سارا و پسرش تراویس – به ترتیب با بازی کارمن اجوگو و کلوین هریسون جونیور، آنها برای مبارزه با نیروهای بیرونی با یک خانواده دیگر همکاری میکنند.
این فیلم از هر منظری فیلمی خوش ساخت است و منتقدان به طور گستردهای با این ایده موافق بودند و اگرچه در گیشه فروش خوبی کسب کرد، اما ارزش نام این فیلم از زمان انتشار به شدت کاهش یافته است. در شب میآید را نباید در زمره بهترین فیلمهای ترسناک این دهه به حساب آورد، اما نگاههای ملموس به روح و روان شخصیتهای داستان، منجر به یک تجربه دیداری منحصر به فرد میشود.
به عنوان یک فیلم ترسناک وسترن، فیلم باد (۲۰۱۸) از همان فریم اول، از حرکات دقیق دوربین و فضاهای ترسناک برای ایجاد حس تنش و تعلیق بی نقص استفاده میکند. این فیلم که در اواخر قرن نوزدهم روایت میشود، در مورد لیزی مکلین با بازی کایتلین گرارد است، که به سرحدات آمریکا میرود تا با همسرش آیزاک که نقش او را اشلی زاکرمن بازی میکند، سکونتگاه جدیدی برای خود بسازند.
داستان فیلم در شرایطی روایت میشود که سلامت عقل لیزی بر اثر انزوا و خشونت سکونتگاه جدیدش از بین میرود. فیلمهای متعددی در این فهرست با استقبال منتقدان مواجه شدند که از جمله آنها میتوان به این فیلم اشاره کرد. اما در حالی که باد در نظر کارشناسان صنعت سینما فیلمی موفق است، فارغ از چیزی که انتظار میرفت، با استقبال مخاطبان مواجه نشد. این فیلم در گیشه شکست خورد و حتی امروز هم آن طور که باید و شاید شناخته شده نیست.
از فیلمهای این فهرست که داستانهای بی نقص و جذابی دارند باید از فیلم ساعت پاکسازی (۲۰۱۹) به کارگردانی دیمین لوک نام برد، فیلمی که بر اساس سناریویی نوشته لوک و آرون هوروویتز نوشته شده است. این فیلم در مورد پشت صحنه یک برنامه استریم زنده است که خود در مورد جن گیری است.
اما وقتی همه چیز از طرح فیلمنامه خارج میشود و بازیگر نقش اصلی خود را واقعاً تسخیر شده میبیند، ساعت پاکسازی به سفری هیجان انگیز و فراموش نشدنی منجر میشود.
اگر چه ممکن است نامهای زیادی را در میان بازیگران و خدمه این اثر نشناسید، اما یک استعداد ویژه در آن وجود دارد که ارزش توجه کردن دارد: کایل گالنر. او که یکی از بزرگترین پادشاهان جیغ هالیوود است، و بازی او در ساعت پاکسازی به کمال میرسد، فیلمی که باید در میان ترسناکترین فیلمهای او قرار بگیرد؛ و به دلیل کمبود محبوبیت، این فیلم در زمره نادیده گرفته شدهترین فیلمهای ترسناک این دهه نیز قرار میگیرد.
به ندرت پیش میآید که فیلم ترسناک اقتباسی از استفن کینگ دور از رادار علاقمندان به ژانر وحشت قرار گیرد. تنها در این دهه، فیلمهای شاخصی مانند آن (۲۰۱۷) و گورستان حیوانات خانگی (۲۰۱۹) سروصدای زیادی در گیشه جهانی ایجاد کردند؛ و در حالی که ۱۹۲۲ (۲۰۱۷) به عنوان یک فیلم انحصاری نتفلیکس منتشر شد، شکی نیست که ارزش نام آن در مقایسه با اقتباسهای دیگر از رمانهای کینگ در این دوران کمتر است؛ و در این رابطه، کینگ این رمان را در سال ۲۰۱۰ نوشت، در حالی که زاک هیلدیچ فیلمنامه را اقتباس کرده و محصول نهایی را کارگردانی کرد.
در این فیلم توماس جین که خود از بازیگران شناخته شده ژانر ترسناک و اقتباسهای کینگ است، در نقش یک کشاورز به نام ویلفرد ظاهر میشود. او با پسرش هنری و همسرش آرلت زندگی میکند، تا اینکه او و هنری تصمیم میگیرند زن خانواده را برای اهداف مالی به قتل برسانند؛ و اگر چه داستان سرایی اتمسفریک از لحاظ ترسناک بودن ممکن است آن چیزی نباشد که شما به دنبالش هستید، اما لحظات عمیقاً تکان دهندهای برای ارضای اشتیاق شما به ترسیدن وجود دارد. در هر صورت، ۱۹۲۲ به خاطر بازیهای قابل حس و واقعی و فیلمنامه خوبش سزاوار عشق بیشتری است.
از جمله فیلمهای کمتر شناخته شده این دهه میتوان به برایت برن (۲۰۱۹) اشاره کرد که به عنوان ترکیبی نادر از ژانرها نیز شناخته میشود: فیلم ترسناک ابرقهرمانی. از دیگر فیلمهای این خانواده میتوان به بلید (۱۹۹۸)، هل بوی (۲۰۰۴) و کنستانتین (۲۰۰۵) اشاره کرد؛ و در حالی که فیلم مورد بحث در این مدخل به اندازه فیلمهایی که گفتیم شناخته شده نیست، اما از نظر کیفیت به همان اندازه باکیفیت است.
روی کاغذ، داستان آن مانند بسیاری از داستانهای با تم ابرقهرمانی آغاز میشود. یک موجود فرازمینی روی زمین فرود میآید و با برندون بیر بزرگ میشود، اما در دوران بلوغ متوجه میشود که قدرتهای یک ابرقهرمان را دارد. اما برندون جوان به جای استفاده از تواناییهای تازه کشف شده خود برای اعمال خیر، با نیتهای شیطانی پا به میدان میگذارد؛ و اگر وجود نام الیزابت بنکس در میان بازیگران برای جلب توجه تان به فیلم برایت برن کافی نیست، نگاهی به فیلمنامه نویسان بیندازید: برایان و مارک گان. برادرهای جیمز گان، که یکی از هوشمندانهترین فیلمنامهها را در نوع خود نوشته اند و دیوید یارووسکی که یک محصول منسجم و باکیفیت را کارگردانی کرده است.
این اثر که توسط ورونیکا فرانتس و سورین فیالا بر اساس فیلمنامهای که در کنار سرجیو کاسی نوشته اند، کارگردانی شده است، شاهد حضور ستارگان سرشناسی است: برای مثال جیدن مارتل را در نظر بگیرید که به خاطر نقش بیل در آن (۲۰۱۷) و آن: فصل دوم (۲۰۱۹) شناخته میشود.
او یکی از معروفترین بازیگران مشهور فیلمهای ترسناک است که در فیلمی در این فهرست حضور دارد؛ و با حضور رایلی کیوگ به عنوان دیگر بازیگر سرشناس فیلم، در دومین حضور خود در این لیست به عنوان ملکه فیلمهای ترسناک، بازیگران این فیلم همگی با پویایی شخصیت پردازی و دیالوگهای جذاب در سراسر فیلم میدرخشند.
البته کلبه (۲۰۱۷) ترسناک نیز هست و مملو از لحظات پرتنش و تصاویر فراموش نشدنی است. اما بیشتر جذابیت فیلم به بازی دو بازیگر اصلی باز میگردد که نقش خواهر و برادر را بازی میکنند- خواهر و برادری به نامهای آیدان با بازی مارتل و میا با بازی لیا مک هوگ- که همراه با نامزد پدرشان که کیوگ نقش او را بازی میکند در داخل یک کلبه مرموز گرفتار شده اند. یک طوفان برفی رخ میدهد و آنها نمیتوانند کلبه را ترک کنند، که منجر به روایتی میشود که وحشت و ترس واقعی را تا فریم نهایی فیلم به مخاطب منتقل میکند.
این فیلم که شاید بهترین فیلمی باشد که در مورد موجود مرموز موسوم به بیگ فوت یا پاگنده است، توسط یکی از بهترین کارگردانان ژانر ترسناک تاریخ ساخته شده است: ادواردو سانچز. برای افراد ناآشنا با این کارگردان، سانچز پروژه جادوگر بلر (۱۹۹۹) را همراه با دنیل میریک کارگردانی کرد و این دو در نگارش و تدوین این اثر افسانهای هم همکاری داشتند.
Exists (۲۰۱۴) یکی دیگر از ساختههای سانچز در این ژانر است، اما این بار تنها سانچز در ساخت آن دخالت داشته است و خبری از میریک نیست.
طراحی موجود در Exists به تنهایی ضربان قلب شما را بالا میبرد؛ و با کارگردانی بی نقص و بازیهای متقاعدکننده، محصول نهایی به راحتی یک فیلم ترسناک نادیده گرفته شده است. این فیلم به هیچ وجه در گیشه جهانی موفق نبود و در مجموع مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما این فیلم حقیقتاً کیفیت بالایی دارد. وقتی فیلم پروژه جادوگر بلر و فیلم بعدی سانچز به نام Butterfly Kisses (۲۰۱۸) را مد نظر قرار دهیم، فیلموگرافی سانچز خود گواه کیفیت کار اوست. او استاد مطلق ژانر ویدیو پیدا شده است.
اگر چه این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد، اما اتاق سبز (۲۰۱۵) در گیشه جهانی چندان موفق نبود. این فیلم با بودجه ۵ میلیون دلاری تنها ۳ میلیون دلار فروش کرد و این در حالی است که بازیگران مطرحی، چون آنتون یلچین و پاتریک استوارت در میان بازیگران آن حضور داشتند.
این فیلم به نویسندگی و کارگردانی جرمی سالنیه، داستان یک گروه پانک راک را دنبال میکند که پس از مشاهده ارتکاب یک جنایت فجیع توسط نئونازیها در یک کلاب خصوصی، جان خود را در خطر میبینند.
البته اتاق سبز قرار نیست شما را با ترسهای پرشی موسوم به جامپ اسکر یا هیجانهای ماوراءالطبیعه شوکه کند. اما یک فضای ناراحت کننده از طریق انتقال پالت رنگی دقیق و زوایای دوربین به خوبی انتخاب شده به دست میآید که مخاطب را در وحشت فرو میبرد.
این فیلم یکی از بهترین فیلمهای ترسناک زیر پرچم استودیو A ۲۴، با یک داستان جذاب و بازیهای به یاد ماندنی از سوی بازیگران نقشهای اصلی است؛ و در حالی که این فیلم در سرویسهای استریمینگ مورد توجه قرار گرفته است، این فیلم هنوز آنطور که باید و شاید مورد تحسین قرار نگرفته است.
این فیلم با بازی امیل هیرش و برایان کاکس، یکی دیگر از فیلمهای دهه ۲۰۱۰ است که نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد.
اما به هر حال، فیلم کالبد شکافی جین دو (۲۰۱۶) تنها ۶ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشت. با توجه به وضعیت بلاک باستری دیگر فیلمهای ترسناک حتی سال جاری، چه برسد به دهه ۲۰۱۰، یک اثر هوشمندانه از این دست باید ارزش اسمی بسیار قابل توجه تری داشته باشد.
هیرش در این فیلم نقش آستین تیلدن را بازی میکند، یک کالبدشکاف جوان که با پدرش تامی، با بازی کاکس، کار میکند. داستان این فیلم ترسناک زمانی آغاز میشود که آنها در مورد جسد زن جوانی به کشفی مرموز و وحشتناک دست مییابند.
آنچه در ادامه روایت میشود، داستانی آموزنده و پرتنش است که تحسین بسیاری را از سوی نامهای مشهوری، چون استفن کینگ به همراه داشته است. خودِ پادشاه وحشت، کالبد شکافی جین دو را یکی از فیلمهای ترسناک مدرن و مورد علاقه اش نامید که این موضوع باید برای آگاهی از میزان کیفیت این فیلم کافی باشد.
یکی از بهترین اسلشرهای قرن بیست و یکم، فیلم هیس (۲۰۱۶)، فیلمی که حتی داستان آن تنش قابل توجهی ایجاد میکند. این فیلم داستان نویسندهای ناشنوا را روایت میکند که به خانهای دورافتاده در اعماق جنگل نقل مکان میکند، به این امید که تنهایی، الهام بخش نوشتن یک رمان جدید شود.
اما کمی بعد از ساکن شدن در این خانه، قهرمان داستان خود را طعمه یک قاتل ماسک دار میبیند. نقش این زن را کیت سیگل بازی کرده و جان گالاگر جونیور نیز شخصیت قاتل را بازی میکند.
با بازیهای درخشان در سراسر فیلم و موسیقی وهم انگیز The Newton Brothers، حتی یک جنبه از این فیلم وجود ندارد که از محتوا یا کیفیت بالا تهی باشد؛ و در میان استقبالهای گسترده، منتقدان کیفیت آن را درک کردند. اما متاسفانه Hush آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است.
در واقع این فیلم در کنار Hereditary و The Conjuring به عنوان ترسناکترین فیلمهای یک دهه اخیر، شناخته میشود. این فیلم شاهکار مایک فلاناگان، نویسنده و کارگردان آمریکایی است و به عنوان شاهکاری از ژانر وحشت شایسته توجه بیشتر مخاطبان است.
یک کمدی ترسناک با حضور رایان رینولدز در نقس اصلی- صادقانه بگویم، با توجه به قدرت کمدی این بازیگر خیلی سریع شیفته این فیلم خواهید شد- صداها (۲۰۱۴) بدون در نظر گرفتن ژانر، از نادیده گرفته شدهترین فیلمهای یک دهه اخیر است. جری، شخصیت رایان، در کارخانه تولید لوازم لوله کشی کار میکند، در حالی که با بیماری اسکیزوفرنی دست به گریبان است.
او کمی دیوانه و روانی است، تا حدی که صداهای خنده داری که در سرش میشنود در واقع صدای حیوانات خانگی اش است: سگش به نام بوسکو و گربه اش به نام آقای ویسکرز.
آنها در دو طرف شانههای او مینشینند و بوسکو به عنوان فرشته و آقای ویسکرز به عنوان شیطان عمل میکنند؛ و در حالی که جری تلاش میکند تا حلقه اجتماعی خود را با همراهی همکارانش گسترش دهد، آنچه روایت میشود یک داستان غیرمعمول و در عین حال مبتکرانه و خوش ساخت از اتفاقات تکان دهنده است.
این فیلم اگر نادیده گرفته شدهترین فیلم او نباشد، قطعاً یکی از کمتر دیده شدهترین فیلمهای کارنامه رایان رینولدز خواهد بود. با یک داستان جذاب که بسیار خوب از آب در میآید، The Voices پس از انتشار سزاوار عشق بیشتری از سوی منتقدان بود. امیدواریم مخاطبان از تماشای آن لذت ببرند.
تاماهاوک استخوانی (۲۰۱۵) اگر چه بیشتر تکان دهنده است تا ترسناک، اما به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک دهه خود، سزاوار عشق بیشتری است. این فیلم به راحتی در زمره کمتر دیده شدهترین فیلمهای برتر ژانر ترسناک وسترن قرار میگیرد. به نویسندگی و کارگردانی اس. کریگ زاهلر، در این فیلم بازیگرانی، چون کرت راسل، پاتریک ویلسون، متیو فاکس و ریچارد جنکینز حضور دارند.
دو بازیگر اول یکی از بزرگترین چهرههای ژانر وحشت هالیوود هستند و راسل و ویلسون هر دو به غیر از این فیلم، در فیلمهای ترسناک با کیفیت دیگری نیز ظاهر شده اند.
دیوید آرکت نیز در این فیلم حضور دارد، سلطان وحشت دیگری که نقش مهمی در خلق یک تیم بااستعداد از بازیگران در این فیلم ترسناک دارد. در کنار تاکتیکهای درخشان فیلمساز، هر کدام از بازیگران به زاهلر کمک کرده اند تا سناریو یک فیلم را به شاهکاری نادیده گرفته شده تبدیل کنند.
از جمله نادیده گرفته شدهترین فیلمهای این دهه میتوان به عازم جنوب (۲۰۱۵) اشاره کرد که یک فیلم آنتالوژی ترسناک است. این فیلم شامل پنج بخش است که زیر نظر فیلمسازان با استعداد ژانر ترسناک مانند روکسان بنجامین، دیوید براکنر و پاتریک هورواث ساخته شده اند.
سپس نوبت به Radio Silence میرسد. این استودیو که یک شرکت تولید فیلم و سریال آمریکایی است، از فیلمسازانی، چون مت بتینلی – اوپلین، تایلر ژیلت و چاد ویللا تشکیل شده است. آنها اولین اپیزود فیلم را به نام راه خروج به همراه اپیزود پایانی آن به نام راه ورود کارگردانی کرده اند.
هر داستان در حالی که به صورت بی نقص در حال انتقال به داستان بعدی است، به صورت پایان باز باقی میماند. اما هر صحنه نیز به لطف تاکتیکهای شجاعانه تدوین پیوسته، انسجام بسیار خوبی در هر اپیزود دارد. قصهها هم خوب نوشته شده اند. از روابط جذاب، اما پیچیده بین شخصیتها و سرعت روایت بی نقص گرفته تا دیالوگهای جذاب و سکانسهای ترسناک، پایبندی کامل به فیلمنامه در هر گوشه از پلانهای آن به نمایش گذاشته میشود.
این فیلم تنها یک اثر ترسناک کمتر دیده شده نیست – بلکه Southbound شاید بهترین فیلم ترسناک آنتالوژی تاریخ سینما باشد. به این ترتیب شایسته اعتبار و توجه بیشتری است.
منبع: روزیاتو