محمدرضا تاجیک ؛ نماینده کارگران در شورایعالی کار گفت: ما اعضای مجمع نمایندگان کارگران استان تهران از شورای نگهبان خواستاریم که با لغو مصوبه تغییر سن بازنشستگی که غیر شرعی است از نگرانیهای کارگران زحمتکش بکاهند.
محمدرضا تاجیک : بسیاری از این گرگان، امروز در لباس میش ظاهر شدهاند و به نام عمارت ویران میکنند و به نام دفاع از انقلاب و دین و کشور و نظام میدرند و میبرند و میخورند. اینان، همچون آن مرد گرگآذین یا گرگمرد فرویدی، همواره در پرتو این تصورِ خودساخته که گرگهایی از درون و برون قصد دریدن کشور و تجاوز به قدرت مستقر را دارند، خود گرگ مردم و جامعه و کشور و انقلاب و دین میشوند.
محمدرضا تاجیک نوشت: این روزها زبان سیاست ما سخت به دروغ آلوده شده است و عدهای با باور به این تاکتیک که «دروغ هر قدر بزرگتر، باورپذیری آن نیز بیشتر» بیمحابا دروغهای شاخدار بسیار میگویند و از اینکه دروغهایشان شاخ و دم دارند و همواره پایشان میلنگد، هیچ هراس ندارند.
محمدرضا تاجیک نوشت: اخراج هر استاد، در واقع، به کار گرفتن یا استخدام او در دانشگاه بزرگتر است. اندکی تامل کنند و ببینند این اخراج که میکنند، اخراج دیگری است از دانشگاه یا اخراج خود است از جامعه و تاریخ.
تملق، چون به اوج رسد، فصل شورشها و جنبشها و انقلابها فرامیرسد. چنانکه تاریخنویسان در مورد تاریخ دربار در فرانسه مینویسند، اوج فراگیری تملق در سدهای بوده است که به انقلاب منجر شد، و اوج فراگیری تملق در دربار شاهان ایران، در دورانی بود که به قتل سیاسی ناصرالدینشاه ختم گردید.
محمدرضا تاجیک درباره فیلم سینمایی شهرک نوشت: در این شهرک-اردوگاه، بازنمودی معکوس از واقعیت به نمایش گذاشته شده است و در آن، تصویر بازنمودها، به جای نمودها خرید و فروش و مصرف میشود. در این شهرک-اردوگاه، واقعیتها نه آنگونه که واقعا هستند، بلکه همواره به عنوان بازنمود چیزهای دیگر ظاهر میشوند.
محمد رضا تاجیک مطرح کرد؛
تاجیک نوشت: این تئاتر خیابانی که بساط خود را در مهلت خمیازه بازیگران تئاتر قدرت پهن کرده بود، صاعقهوار وارد عالم خواب آنان که دیری آسوده در زیر سایه درخت خیال خود آرمیده بودند، شد و حال و احوال آنان را آشفته کرد و به آنان فهماند که هیچ کس منتظر مهلت خمیازه آنان نیست.
آنجایی که کمونیسم شکست خورد، در اداره امور پیشپاافتاده بود، نه در حیطه ایدئولوژیک
محمدرضا تاجیک نوشت: اسلاونا دراکولیچ دراکولیچ در کتابِ «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»، مینویسد: «آنجایی که کمونیسم واقعا شکست خورد، در حیطه اداره امور پیشپاافتاده زندگی روزمره بود، نه در حیطه ایدئولوژیک.» اما آنچه وی از آن غافل است این واقعیت است که آنچه موجب ندیدن امور پیشپاافتاده توسط اربابان قدرت و سیاست میشود، در واقع همان ایدئولوژی (در معنای ارتدکس آن) است.
محمدرضا تاجیک ، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: «بهعنوان یک دانشآموخته فکر میکنم که امروز بیش از هر روزی در طول تاریخ ما نیازمند یک نوع نگاه زیباشناسانه به سیاست هستیم که یک نگاه متفاوت است. خیلی معتقدم که باید سیاست را بهمثابه رمان ببینیم و از این فضا خارج شویم که سیاست علم حکومت و قدرت است.»
تاجیک نوشت: جنبشی که این روزها در کف خیابانها برپاست، همان جشن زندگی است: جشن تغییر سامان زندگی به میانجی زندگی. در این حالت ما با کنشگری مواجهایم که با هر کنش خود صحنهای برای پرفورمنس (کنشگری) خود میآفریند و با هر پرفورمنس خود، تماشاگر منفعل را تبدیل به تماشاگر فعال یا تماشاگر - بازیگر (به بیان رانسیر) میکند. این بازیگر تئاتر مواجهه نقشها و دیالوگهای خود را در حین بازیگری زنده خود خلق میکند؛ لذا قابلیت نقشها و دیالوگهایش بینهایتند.
محمدرضا تاجیک : امروز بحران در دیدن و گفتن اصحاب قدرتی نهفته است که میخواهند ناجور ببینند و ناجور بگویند. اما تردیدی نیست تا زمانی که واقعیتها و وقایع جامعه مصنوع و مصقول نگاه ناجور اصحاب قدرت هستند، نباید از علاج و دوای آنان، انتظاری جز رنج افزون و حاجت ناروا داشت
محمدرضا تاجیک گفت: امروز، حال و احوال تدبیرگران ما مثل حال و حالت شکاری میماند که از شکارچی خود ایده و تصویر و تعریفی ندارد و تنها از رهگذر تجربه تمامیت و کلیت ناشناخته شکارچی میتواند شناختی نسبت بدان حاصل کند. آشکار است که چنین شرایطی، به تعبیر دریدا، شرایط فقدان تصمیم و تدبیر است، شرایط ظاهر شدن کلیدها در نقش قفل است، شرایط انفعال و وانهادگی است،
محمدرضا تاجیک نوشت: در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپکزده و آفتزده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند.
محمدرضا تاجیک نوشت: عقل سلیم و معطوف به بقا، اصحاب قدرت امروز جامعه را بیش از همیشه به بازگشت به تکانههای اصیل انقلاب، یعنی عدالت، آزادی، برابری، کرامت انسانی و مردمسالاری میخواند.
محمدرضا تاجیک گفت: با تغییر دولت وارد یک دوران جدیدی شدهایم؛ وارد یک نظام تازه که بر اساس آن یک اراده خاص در کشور شکل میگیرد و فضا یکدست میشود. در چنین فضایی حتی خودیهایی که ذرهای اراده از خود دارند، تحمل نمیشوند.
محمدرضا تاجیک مطرح کرد
ناخوشی ایران امروز را فهم کنید و ارادهای معطوف به تیمارش داشته باشید تا آدمها آنچه میدانند از علاج و دوا تقدیمتان کنند. در و دروازههای ذهنی خود را بگشایید تا نقد آدمها آزارتان ندهد.
بیتردید، با منع و ممانعت نمیتوان فضای ذهنی مردم را تغییر داد، نمیتوان نگاه تیره آنان را سپید کرد، نمیتوان سوگیری منفی آنان را مثبت کرد.
تاجیک: همه دولتها با سلام و صلوات روی کار آمدهاند
محمدرضا تاجیک گفت: این وضعیت دولتها در جامعه ماست؛ دولتهای کمحوصله و زودگذری که پایان خوشی ندارند و هیچکدامشان امتداد هم نیستند. همه آغاز هستند و هیچکدام توالی دیگری نیست. به همین دلیل شاید در جامعه ما انباشت تجربه، تدبیر و سیاست در سطح کلان صورت نمیگیرد.
محمدرضا تاجیک
اکنون که جریان رسمی اصلاحطلبی لاجرم در اندیشهی نقد واساختی خود شده است، شاید در نخستین و ضروریترین گام، باید از هستهی سخت خود امتناع و تخطی کند و هستهای نرم و انعطافپذیر و خلاق را جایگزین آن نماید. تا این هستهی سخت دود نشود و به هوا نرود، بعید میدانم تغییر و تحولی در حال و احوال نظری و عملی این جریان منجمد و یخزده ایجاد شود.
گفتگو با محمدرضا تاجیک
من نه انفعال را میپسندم نه خوشباوری. باید واقعیت جامعه خودمان را فهم کنیم و مناسبات قدرت، بازی و قواعدش را بفهمیم و اگر اهل بازیگری در این شرایط باشیم به میدان بیاییم؛ تلاش کنیم که از روزنهها عبور کنیم. اینجا دروازهای گشوده نیست که من بگویم باید از فلان سد بگذرم. اگر نمیخواهی روزنه بسته شود، باید در هر شرایطی وارد شوی و این اجازه را ندهی، اما اگر منتظری دروازه باز شود یک تعطیلات تاریخی به خودت بده که تحولات ژرف در این جامعه در ساختار و فرهنگ سیاسی جامعه شکل بگیرد.