سویهای امریکایی در حال آلودهسازی دموکراسی استرالیایی است
یک ترامپیسم کوچک نیز در کانبرا پایتخت استرالیا قابل مشاهده است. اگرچه «اسکات موریسون» نخست وزیر استرالیا شخصیتی کاملا متفاوت از ترامپ رئیس جمهور سابق امریکا دارد با این وجود، شباهتهایی میان آن دو دیده میشود.
«مهدی فقیه» دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با فرارو بررسی میکند:
«آنچه امروز بسیاری از مردمِ خارج از هسته طرفداران ترامپ را به سوی رای دادن به جمهوری خواهان سوق میدهد، جذابیت ذاتی ایدههای جمهوری خواهان نیست و قطعا تمایل به دستکاری در نتیجه انتخابات آینده نیز نخواهد بود بلکه این بیزاری از جنبههای مهم دستور کارهای خودِ دموکراتها به ویژه مولفههای فرهنگی مترقی آن است که باعث گرایش رای دهندگان به سوی نامزدهای جمهوری خواه میشود».
ترامپ گرایشهای اقتدارگرایانه در ناسیونالیستهای مسیحی و بیاعتنایی آنها به هنجارهای دموکراتیک را بهشدت تقویت و آن را به نیروی اصلی پوپولیسم و سیاستهای ضدلیبرالی در امریکا تبدیل کرد؛ به نحوی که به نظر میرسد اکنون حزب جمهوریخواه عملا چارهای جز مماشات و همراهی با آن ندارد.
ترامپ بعد از بایدن صاحب بیشترین آرای تاریخ ۲۴۴ ساله آمریکاست، بیشتر از باراک اوباما و تأسفبارتر از این موضوع که اگر آمریکا دچار این وحشت مردم از مرگومیر ناشی از کرونا نبود، امروز ترامپ چهلوششمین رئیسجمهور منتخب آمریکا بود، بدون شک. این گواه یک موضوع مهمتر است که نباید از آن غافل شد؛ آن هم اینکه جامعه و جامعه سیاسی آمریکا گرایش شدیدی به راست افراطی پیدا کرده است.
پدیده ترامپ برخاسته از نظام سرمایهداری آمریکا و نوعی نئولیبرالیسم لخت و بدون نقاب است که در آن اثری از ادعاهای انساندوستانه، حقوقبشری، غیرنژادپرستانه، بیگانهنهراسی، محیطزیستی و اینترناسیونالسیتی وجود ندارد. ترامپ آمده بود که حجاب نظام را کنار بزند و بگوید دولت متورم باید از دست سیاستمداران کهنهکار و فاسد که فقط حرف میزنند، ولی عمل نمیکنند، نجات داده شود.
جامعهستیزی هم وجهی داخلی دارد و هم وجهی بینالمللی. ترامپ طرفدارانی در جهان و از جمله در ایران داشت که اغلب از همین ویژگی جامعهستیزی رنج میبرند و رنج میدهند. آنانی که به دلیل ویژگیهای روانی به سراغ ترامپ رفتهاند، شایسته مطالعهاند.
او در مدت چهار سال زمامداریاش، سیاستی خطرناک و مخرب هم برای منافع عمومی مردم آمریکا و هم برای صلح جهانی دنبال میکرد. ادامه زمامداری وی میتوانست دستاوردهای جهانی در جهت گسترش تجارت آزاد و روابط صلحآمیز ناشی از آن را به جد دچار مخاطره کند.
ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران
پایه مصیبتی به نام ترامپیسم برای آمریکا و جهان در نوعی خشونت «مردانه»، در نوعی «دورافتادگی» از مدرنیته شهری، در نوعی دورافتادگی از درک علمی و دانشگاهی از جهان، در نوعی قشریگری اعتقادی ضد علم، و سرانجام در عدم توانایی به درک تغییر جهان و پذیرفتن جهان جدید به دلیل کهولت است. همه این عوامل بسیار مهم هستند.
جنون ترامپی یا سندرم ترامپ با مشخصات ضددموکراتیک، لمپنیستی، قانون شکن، بحران زا، اقتدارگرا، فاسد، عوامفریب و غیرقابل اعتماد شناخته میشود که برای کسب و حفظ قدرت سیاسی اش از هیچ اقدام ماکیاولیستی فروگذار نمیکند. این سندرم امروزه تقریبا در سراسر جهان قابل مشاهده است.
گزارش شورای ملی اطلاعات، قبل از آزمایش اولین سلاح هستهای کره شمالی نوشته شد. با این حال مقامات اطلاعاتی دقیقا پیش بینی کرده بودند که بحران کره شمالی در ۱۵ سال آینده به اوج خواهد رسید. آنها پیش بینی کرده اند که پیونگ یانگ موشکهای هستهای خواهد ساخت که ممکن است قبل از سال ۲۰۲۰ به خاک آمریکا برسند. امری که آمریکا را از اقدام نظامی علیه کره شمالی باز خواهد داشت و موجب خواهد شد که متحدان آمریکا در منطقه دنبال ساخت تسلیحات هستهای بروند. اینها دقیقا همان فاکتورهایی هستند که باعث شدند ترامپ اول به جنگ تهدید کند و سپس به دیپلماسی با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، روی بیاورد.
پیروزی ترامپ قابل پیش بینی بود. پیش بینی هم شد. البته نه با نگاه نظرسنجی ها. این نظرسنجی های شکست خورده پیش از این نیز در پیش بینی پیروزی دیوید کمرون از حزب محافظه کار در انتخابات پارلمان بریتانیا ناکام بوده اند. برگزیت، بعدی بود. آخرین مورد هم پیروزی ترامپ شد.