مطمئناً، او چهرهای آشنا در آخرین پادشاهی و اکنون خاندان اژدها است، اما آیا طرفداران واقعاً مرد پشت این نقشها را میشناسند؟
فیلمنامهها و لباسها را کنار بگذارید و یک ترکیب منحصربهفرد از استعداد و آرزو را کشف کنید. یک پسر بومی بریتانیا و سفری پر از پیچ و تابهای شگفتانگیز، بیایید به شش واقعیت جالب توجه کنیم که اوان میچل واقعی را کشف میکند. برای کشف جنبهای از او که خیلیها آن را نمیشناسند.
ایوان میچل که در زیر آسمان خاکستری بریتانیا متولد شد و در دربی با یک برادر بزرگتر بزرگ شد، دارای ترکیبی منحصر به فرد از حساسیتهای هنری است. او متعلق به سرزمینی است که به خاطر سهمش در هنر و فرهنگ مشهور است، زادگاه بسیاری از نابغههای تئاتر. این تم فرهنگی، ملیلهای را تشکیل میدهد که زندگی حرفهای یوان بر اساس آن آشکار میشود.
او با افتخار این میراث را به جلو میبرد و بازی هایش را با ظرافتهای ظریف سرزمینش آغشته میکند. توانایی بازیگران بریتانیایی در تسخیر ماهیت بریتانیایی در نقشهایشان نشاندهنده ارتباط محکم آنها با ریشههایشان است، میچل هم تفاوتی با آن نداشته است. برای تکمیل همه اینها، جذابیت و شوخ طبعی مرتبط با رفتار انگلیسی در حضور ایوان در صفحه نمایش زنده میشود.
سریال خاندان اژدها را به خاطر دارید که تماشاگران را از پا درآورد؟ ایوان میچل در نقش ایموند تارگرین بازی کرد. کوتاهی نقش مانع از جذابیت شخصیت او نشد. بازی طلسمانگیز او نامزدی را برایش به ارمغان آورد، او در پنا د پراتا نامزد بهترین گروه در یک سریال درام بود.
این نامزدی به خوبی در مورد مهارت بازیگری ایوان صحبت میکند. قوس شخصیت او، اگرچه کوتاه بود، اما ثابت کرد که نقطه اوج حرفهای او بود و استعدادهای او را در کانون توجه قرار داد. این نامزدی گواهی بر سخت کوشی اوست و تأیید میکند که ایوان میچل میدرخشد.
کاریزما ایوان میچل در آخرین پادشاهی ثابت کرد که بازی را تغییر میدهد. او در نقش اسفرث به شخصیتی پیچیده جان داد و نامش را در ذهن بینندگان حک کرد. توانایی طبیعی او در به تصویر کشیدن آسیب پذیری و قدرت به طور همزمان، داستان را به جاهای جدیدی رساند. این نقش تطبیق پذیری او را به نمایش گذاشت و نشان داد که ایوان فقط یک بازیگر دیگر نبود، بلکه یک نیروگاه استعداد بود. بازی او در نقش اسفرث همچنان گواهی بر هنر اوست و دقیقاً همان چیزی است که جایگاه او را در این صنعت برای همیشه تقویت کرد.
سفر هنری میچل شامل سه فیلم کوتاه جذاب است. او استعدادش را در حیطه داستان سرایی درست پس از فارغ التحصیلی کشف کرد. کلیشه (۲۰۱۵)، آتش (۲۰۱۵) و استالکر (۲۰۱۹) استعداد او را برای محصور کردن احساسات عمیق در یک چارچوب زمانی محدود نشان میدهند. استعداد او از طریق این بازیها میدرخشد و بر توانایی او در برقراری ارتباط با مخاطبان تاکید میکند.
سال ۲۰۱۵ نقطه عطف مهمی در حرفه میچل بود. درست پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، ایوان میچل در سال ۲۰۱۵ دو فیلم کوتاه ساخت. او سفر بازیگریش را با فیامهای کلیشه و آتش آغاز کرد و خیلی زود در فیلمی به نام فقط چارلی (۲۰۱۷) ساخته ربکا فورچون بازی کرد.
این شروع تنها آغاز یک حرفه درخشان بود که مملو از نقشهای به یاد ماندنی و بازیهای تحسین شده بود. اوان میچل علیرغم سالهای گذرا از اولین تجربهاش، فضایی را برای خود تراشیده است و با حضور جذابش در صفحه نمایش، همه نظرها را به خودش جلب کرده است.
ایوان میچل کسی نیست که در کمیت غرق شود و کیفیت را در اولویت قرار میدهد. با پروژههای نسبتا کمی به نام خود، او هنوز هم در صنعت سرگرمی مورد توجه است. نقشهای او، اگرچه از نظر تعداد محدود است، تقریباً همیشه تأثیر عمیقی بر جای گذاشته است؛ بنابراین این عمق اجراهای اوست که واقعا او را متمایز میکند. هر نقشی که به دقت ساخته شده است، به قدرت ستارهای در حال رشد کمک میکند که با اعداد و ارقام تعریف نمیشود، بلکه با نیروی محض عملکرد او مشخص میشود. ایوان میچل به عنوان شاهدی بر این نظریه است: «در واقع کمتر میتواند بیشتر باشد.»
منبع: فرامدیا