سریال پیشدرآمدی خاندان اژدها از شبکه HBO با افشای تاریخچه وستروس یا خاندانهای اشرافی خاص، تغییراتی در نگاه ما به سریال بازی تاج و تخت ایجاد کرده است. خط زمانی سریال خاندان اژدها تقریباً ۲۰۰ سال قبل از رویدادهای گیم آف ترونز شروع میشود، به این معنی که فرصتهای زیادی برای این دو سریال وجود ندارد که مستقیماً روی یکدیگر تأثیر بگذارند. در حالی که بسیاری از شخصیتهای خاندان اژدها، اجداد شخصیتهای محبوب بازی تاج و تخت هستند، اما میتوان از این پیش درآمد بدون آگاهی کامل از نمایش سریال اورجینال لذت برد. با این وجود، لحظاتی در پیش درآمد خاندان اژدها وجود دارد که مستقیماً نحوه نگاه مخاطب به Game of Thrones را تغییر میدهد، زیرا مفاهیمی را در کانون داستان تغییر میدهد.
به گزارش روزیاتو، هر دو سریال بر اساس کتاب ترانهای از یخ و آتش اثر جرج آر آر مارتین و دنیای وسیع آن ساخته شده اند، اما نویسنده تصریح کرده است که دنیای کتابها و دنیای سریالها قوانین قلمروها و ساختارهای جداگانهای هستند. بنابراین، دانش و اطلاعات اضافه شده به طور خاص به تغییرات ایجاد شده در سریال بازی تاج و تخت اشاره دارد، نه کتاب ها. خاندان اژدها بر اساس بخشهایی از کتاب آتش و خون، یک داستان «تاریخ تخیلی» است که سرنوشت سلسله تارگرینها را بررسی کرده و با ایگان فاتح شروع میشود.
سریال House of the Dragon تغییرات زیادی نسبت به کتابها ایجاد میکند که از نظر حجم و تاثیرات متفاوت است. به عنوان مثال، تغییر برای خلق رابطهای عاشقانه بین آلیسنت هایتاور و کریستون کول در فصل دوم جذاب است، اما زیر و رو کننده مسیر کلی داستان نیست و عواقب چندانی ندارد. برخی از موارد اضافه شده بسیار مهمتر هستند و دیدگاه جدیدی را در مورد داستان سریال اورجینال بازی تاج و تخت ایجاد میکنند. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۶ اطلاعات جدیدی آشنا کنیم که خاندان اژدها با آنها بخشی از سوالاتمان در مورد روایت بازی تاج و تخت را پاسخ میدهد.
ایگان وستروس را به این خاطر که این قاره را علیه شب طولانی متحد کند فتح کرد
ایگان فاتح یک چهره مشهور در تاریخ وستروس بوده و سوژه یکی از اسپینآفهای بعدی گیم آف ترونز خواهد بود. مخاطبان بازی تاج و تخت ممکن است روایت داستانهایی در مورد او را از زبان شخصیتهای مختلف را به خاطر بیاورند، از آنجایی که او مردی بود که با اژدهایش به وستروس پرواز کرد و هفت قلمرو را زیر پرچم خاندان تارگرین متحد کرد. او کینگز لندینگ را تأسیس کرد و تخت آهنین را ساخت، جایی که او اولین فرمانروای قاره شد و سلسله تارگرینها را آغاز کرد که تقریباً ۳۰۰ سال دوام آورد.
در قسمت اول خاندان اژدها، پادشاه ویسریس تارگرین پیشگویی رویای ایگان را برای رینیرا روایت میکند. او رویای ایگان درباره یک تهدید از شمال را برای دخترش روایت میکند که به وایت واکرها در بازی تاج و تخت اشاره دارد و توضیح میدهد که ایگان وستروس را با هدف ویژه ایجاد یک جبهه متحد تحت فرمان تارگرینها برای محافظت از وستروس فتح کرده است. این افشاگری یک تغییر بزرگ در جهان بازی تاج و تخت ایجاد میکند، زیرا انگیزهای نوع دوستانه برای فتح کل وستروس توسط ایگان تارگرین ارائه میدهد. متن کامل این پیشگویی را در ادامه مطلب بخوانید:
ایگان پایان دنیای انسانها را دید. با زمستانی وحشتناک شروع میشود که از شمال دوردست آغاز میشد. ایگان تاریکی مطلق را دید که سوار بر آن بادهای سرد میآمد، و هر آنچه در درونش زندگی میکرد، دنیای زندگان را ویران مینمود. وقتی این زمستان بزرگ از راه برسد، رینیرا، تمام وستروس باید در برابر آن بایستد و اگر قرار باشد دنیای انسانها زنده بماند، یک تارگرین باید روی تخت آهنین نشسته باشد. یک پادشاه یام ملکه، آنقدر قوی که قلمرو را در برابر سرما و تاریکی متحد کند. ایگان رویای خود را “ترانهای از یخ و آتش” نامید.
رویای ایگان که مستقیماً با بازی تاج و تخت مربوط میشود، در همان ابتدای سریال، اشارات گستردهای برای ظاهر جهان آینده داشت. شورش رابرت به سلسله تارگرین پایان داد و شب طولانی بالاخره به چند متری وستروس رسید. این به این معنی بود که داستان سریال بازی تاج و تخت در موقعیتی شروع میشود که هر چیزی که ایگان وستروس را برای آن فتح کرده بود، از هم پاشیده است، و از آنجا که جنگ پنج پادشاه همچنان به ویران کردن قلمرو ادامه میدهد، اوضاع بدتر نیز میشود. افشای این رویا کل روایت سریال را در یک چشم انداز جدید قرار میدهد، زیرا اکنون میدانیم که قلمرو دانش لازم برای دفع شر را دارد، اما تقریباً خودخواسته خودش را تا مرز نابودی پیش میبرد.
ایگان در رویای خود میبیند که شاهزاده موعود دارای خون تارگرینی است
شاهزاده موعودی که پیشگوییها نوید میداد، بیشتر با رمانهای A Song of Ice & Fire ارتباط دارد تا بازی تاج و تخت، اما هنوز هم در دنیای تلویزیون رایج است. این پیشگویی اساساً مدعی است که یک قهرمان باستانی برای دفع شر و دفاع از بشریت در شب طولانی دوباره متولد میشود. ویسریس در فصل اول House of the Dragon، علاوه بر فاش کردن رویای ایگان برای رینیرا، معنای کلماتی را که روی خنجر ایگان نوشته شده است، توضیح میدهد که میگوید: «از خون من شاهزادهای میآید که وعده داده شده است، و اراده او ترانهای از یخ و آتش خواهد بود»؛ بنابراین نه تنها ایگان شب طولانی را میبیند، بلکه رویای او شاهزاده موعود را نیز پیش بینی میکند، نوادهای با خون تارگرین که قلمرو وستروس را از تاریکی محافظت میکند. متأسفانه، اینجاست که مسائل مربوط به ارتباط با سریال بازی تاج و تخت پیچیده میشود، زیرا این سریال تلویزیونی هرگز در واقع این که شاهزاده موعود کیست پاسخ نداد. محتملترین تئوریها به جان اسنو و دنریس تارگرین اشاره داشتند، زیرا آنها خون تارگرین دارند، اما هیچکدام از آنها نتوانستند پادشاه شب را در سریال اصلی بکشند.
فصل هشتم بازی تاج و تخت به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است و پایان بندی روایت شب طولانی یکی از اصلیترین نکات مورد انتقاد است. اگر خاندان اژدها میگوید که ایگان ظهور شاهزاده موعود را پیش بینی میکند، تنها نتیجهای که میتوان گرفت این است که این پیشگویی تا حدی اشتباه بوده است. هیچ شخصیتی در Game of Thrones به طور کامل برای تحقق این پیشگویی مناسب نیست. برای طرفداران نسخه کتابی داستان جالب است که ایگان از قبل از شاهزاده موعود مطلع بوده است، اما در فضای کلی سریال، نتیجه گیری معنی داری ندارد. شاید سریال پیش درآمدی مورد انتظار فتح ایگان (Aegon’s Conquest) بتواند بیش از پیش این موضوع را روشن کند.
داستان گذشته خنجر لیتل فینگر در سریال بازی تاج و تخت در نهایت فاش شد
مخاطبان ممکن است خنجر پادشاه ویسریس اول تارگرین را در خاندان اژدها به یاد داشته باشند، همان خنجری که در بازی تاج و تخت نیز ظاهر شد. این خنجر اولین بار برای کشتن برن استارک در فصل اول این سریال به کار گرفته شد و بعداً مشخص شد که متعلق به لیتل فینگر بوده است. در فصل ۸، این همان خنجری بود که آریا برای کشتن پادشاه شب از آن استفاده کرد. این خنجر از استخوان اژدها و فولاد والرینی ساخته شده است، دو ماده بسیار کمیاب که آن را به یک اثر هنری فوق العاده ارزشمند تبدیل میکند، اما منشا آن هرگز در سریال بازی تاج و تخت یا رمانهای A Song of Ice & Fire توضیح داده نشده است.
فصل اول House of the Dragon داستان منشأ این خنجر را فاش میکند، آنجایی که گفته میشود متعلق به ایگان فاتح است. این حقیقت که نوشتهای به زبان والریایی روی آن حکاکی شده است نیز آشکار میشود، حکاکی که نشان میدهد این خنجر حامل بخشی از پیشگویی ایگان است. این خنجر یادگاری است که از طریق اعضای خاندان تارگرین به فرزندانشان منتقل شده است، به این معنی که به طور بالقوه در جریان شورش رابرت گم شده و به دست لیتل فینگر رسیده است. این افشاگری یک روشنگری جذاب است که زمینه را برای اثرگذاری بیشتر از جانب چنین شیء متمایز و سرنوشت سازی فراهم میکند.
سنت استارکها در فاصله زمانی بین دو سریال بازی تاج و تخت و خاندان اژدها تغییر میکند
بازی تاج و تخت به مخاطبان نشان داد که استارکهای وینترفل همیشه روابط نزدیکی با نگهبانان شب داشتهاند و در فصل اول، بنجن استارک بهعنوان اولین رنجر معرفی شد. البته، جان اسنو نیز در ادامه داستان به این ساختار باستانی میپیوندد. اما بازی تاج و تخت هرگز این تئوری را تثبیت نکرد که استارکها یکی از اعضای خاندان خود را برای پیوستن به نگهبانان شب انتخاب میکنند، موضوعی که در مونولوگ آغازین کریگن استارک در فصل دوم خاندان اژدها، در همان ابتدای اپیزود اول فاش میشود. ممکن است این سنت مدتی در برههای بین زمان روایت دو سریال از بین رفته باشد، اما فارغ از دلیل و زمانش، فرآیندهای فکری جذابی را مطرح میکند.
در خاندان اژدها، کریگن استارک فاش میکند که این سنت با تورن استارک، آخرین پادشاه استارک که در برابر ایگان فاتح تسلیم شده و با او بیعت کرد، آغاز شد. تئوریها بر این اشاره دارند که ممکن است ایگان اول رویاهایش را برای تورن فاش کرده باشد، زیرا اهمیت شمال در دفاع از قلمرو را میدانست، و تورن به دلیل درک این اهمیت، شروع به تقویت دیوار با کمک خانواده اش کرد. به طور دقیقتر، این واقعیت که این سنت قبل از شروع داستان بازی تاج و تخت کنار گذاشته شد، نشان میدهد که قلمرو رفته رفته اهمیت کمتری به نگهبانان شب میداد و همین موضوع باعث شرایط وخیمی میشود که نگهبانان شب در دوران پیوستن جان اسنو به این ساختار تجربه میکند.
کریگن استارک در مورد تهدید موجود در شمال دیوار نگران است
یکی دیگر از جزئیات فاش شده در سکانس کریگن استارک در اپیزود اول فصل دوم خاندان اژدها این است که لرد جوان وینترفل به طور مشخص تصریح میکند که “مرگ” آنسوی دیوار است. این یک افشاگری بزرگ است، زیرا در شروع بازی تاج و تخت مشخص است که، در حالی که ند احساس میکند زمستان در راه است، اما به وایت واکرها اعتقادی ندارد و تهدیدی بزرگی از جانب شمال را محتمل نمیداند. این بدان معناست که جدیتی که خاندان استارک نسبت به واقعی بودن تهدید پشت دیوار دارد، در فاصله زمانی بین دو سریال از بین رفته است، در حالی که کریگن قصد دارد مردمان پشت دیوار را همانجا نگه دارد.
با گره زدن به رویای ایگان و این تئوری که ایگان همه چیز را به تورن استارک گفته است، اربابان استارک نیز میتوانسته اند این اطلاعات را به زیردستان خود منتقل کنند. کریگن هم احتمالاً از این موضوع مطلع بوده باشد، اما باید در مقطعی قبل از ند چنین اطلاع و ترسی از تهدید پشت دیوار از اذهان دور شده باشد، که منطقی است، زیرا او هرگز وارث مورد نظر برای وینترفل نبوده است. جدای از تئوری ها، مفهوم ملموستر این است که تهدید «مرگ» در شمال دیوار به مرور زمان با گذشت قرنها از بین رفته و نگهبانان شب هرگز با چنین تهدیدهای جدی مواجه نشده اند.
سیراکس مادر سه تخم اژدهای دنریس تارگرین است
در اولین فصل سریال بازی تاج و تخت، دنریس تارگرین سه تخم اژدهای سنگ شده را از ایلیریو موپاتیس اهل پنتوس دریافت میکند. در حالی که آنها از ارزش قابل توجهی برخوردار هستند، تنها بعد از بیرون آمدن در اپیزود پایانی فصل او از تخم است که به عنصری اصلی سریال تبدیل میشوند. قبل از بیرون آمدن اژدهایان دنی از تخم، تصور میشد که این گونه منقرض شده است و آخرین اژدها در طول سلطنت ایگان سوم تقریباً ۱۵۰ سال قبل از شروع سریال مرده است. با توجه به اینکه آنها سنگ شده اند، میتوانستند از هر دوره یا مکان دیگری آمده باشند.
خاندان اژدها سلسله تارگرینها را در اوج قدرت خود نشان میدهد، در زمانی که پرورش اژدها فرآیندی مداوم و معمول بود که توسط نوادگان والریایی این قلمرو انجام میشد. در فصل اول سریال، اژدهایان در حال تخمگذاری نشان داده میشوند که به بچههای تارگرین و ولاریون اجازه میدهد تا تخمهای خود را داشته باشند، و منطقی است که تخمهای دنی از این دوره آمده باشند، زیرا گم شدن این تخمها در دوران جنگ داخلی بسیار محتملتر است. منشأ دقیق اژدهایان دنریس در اپیزود سوم از فصل دوم خاندان اژدها فاش میشود، زمانی که رینیرا رینا را با چهار تخم اژدها به جایی دور میفرستد.
در حالی که یکی از آنها احتمالاً در طول سریال از تخم بیرون میآید، کارگردان سریال تایید کرده است که سه تخم دیگر همانهایی هستند که ۱۷۰ سال بعد در نهایت به اژدهایان دنریس به نامهای دروگون، ریگال و ویسریون تبدیل میشوند. پیش از این گمانه زنیها مبنی بر این بود که تخم اژدهایان دنریس متعلق به دریم فایر، اژدهای متعلق به ملکه هلینا هستند، اما فصل دوم خاندان اژدها تایید میکند که مادر این تخمها سیراکس است.