۶ ماه، یکسال و شاید ۱۰ سال طول بکشد تا سرفههای خشک و پیدرپی امانشان را ببرد و ریههایشان پُر از آلودگیها شود، چین و چروکهای ریزودرشت بر دستانشان بنشیند و پوستشان زنگار ببندد. خوش شانس اگر باشند، سرطان با آنها کاری ندارد، اما دیگر بیماریها بهتدریج خودشان را نشان میدهند تا زمانی که موعد بازنشستگی برسد؛ یعنی همان موقعی که نفسهای آغشته به آلودگیها، دیگر نایی برای فوتکردن شمعهای کیک بازنشستگی برای آنها باقی نگذاشته است و مواد آلاینده، ریههایشان را اشباع کرده: «کارخانه سیمان سپاهان، حدود ۱۵ هزار فیلتر دارد که وظیفه آنها کاهش آلودگی ناشی از گردوغبار است؛ بههمیندلیل هم کارگرانی که وظیفه تعویض یا نگهداری از آنها را دارند، در معرض آلودگی بسیار شدیدی قرار دارند.
به گزارش هم میهن، حالا هم که سهمیه گاز کم شده و کارخانه از سوخت مازوت استفاده میکند، آلودگی بسیار بیشتر شده است؛ ضمن اینکه برای جلوگیری از تعویض و خرابی فیلترها آنها را نیمهشبها باز میکنند، درحالیکه حجم زیادی از گردوغبار محوطه و شهرهای اطراف را آلوده میکند.»
۱۰ سال است که «عبدالله» در کارخانه سیمان سپاهان اصفهان مشغول بهکار است و در این سالها کارگرانی را دیده که بهدلیل حقوق اندک، حاضر شدهاند مدتزمان طولانی را در محوطه آلوده این کارخانه بهسر ببرند؛ کارگرانی که خیلیهایشان مشکل ریوی و تنفسی پیدا کردهاند: «بعضیها هم نتوانستهاند این حجم از آلودگی را تحمل کنند و پس از چند سال، کار را رها کردهاند.
کارگرانی که در واحدهای بارگیرخانه، کورهها، فیلتراسیون و آسیاب کار میکنند، پس از ۱۰ تا ۱۵ سال، ریههایشان با مشکل روبهرو میشود؛ بهویژه اگر جایشان عوض نشود.» عبدالله میگوید که خیلی از این کارگرها روزمزدند و قراردادهای درست و حسابی هم ندارند: «هرموقع کار هست، میآیند و به تعداد روزهایی که آمدهاند، حقوق میگیرند و بیمه برایشان رد میشود؛ درحالیکه خط تولید را همین کارگران میچرخانند. شاید در ماه حقوقی بین ۶ تا ۱۰ میلیون بابت چنین کار سنگینی دریافت کنند.»
سه، چهار سالی است که ریهاش مشکل پیدا کرده و سرفههای پیدرپی، بلای جانش شده. هربار که به پزشک مراجعه کرده، شنیده که اگر میخواهد وضعیتاش بدتر نشود، باید از حضور در محیط آلوده و سروکار داشتن با مواد آلاینده، دوری کند. «میثم»، ۱۵ سال است که در کارخانه ذوب آهن کار میکند و ۷ سال از آن را در واحد ککسازی بوده است. میگوید؛ همسرش اصرار دارد که کار را رها کند و برای حفظ سلامتیاش به شمال بروند، اما «مگر به همین سادگیهاست؟ از کجا معلوم، اگر به شمال سفر کنم، بتوانم برای خودم کاری دستوپا کنم؟ چطور باید خرج و مخارج زندگی را تامین کنم؟» همه این اماواگرها و سوالها کنار هم قرار گرفته و معادلهای مجهول برای آینده میثم رقم زده است. او میگوید: «چارهای جز سوختن و ساختن ندارم، تا زمانی که بازنشسته شوم و بتوانم کارم را رها کنم.»
حکایت زندگی کارگران و کارمندانی که در واحدهای آلاینده کار میکنند، شبیه به هم است؛ آنهایی که ساعتهای طولانی در مجاورت انواع آلایندهها و مواد آلوده قرار دارند و به بیماریهای مختلفی مبتلا میشوند؛ مثل خسرو که حدود ۱۹ سال در واحد «قلع اندود» کار کرده است. او سه، چهار سالی است که جابهجا شده، اما میگوید محیط کارش بسیار آلوده بود: «مبتلا به فشار خون شدهام و ریههایم هم مشکل پیدا کرده. میگویند، «نای» باریک شده و مشکل تنفسی پیدا کردهام. چندسالی است که از اسپری تنفسی استفاده میکنم. خودم میدانم که همه اینها بهدلیل مواد آلاینده و محیط آلودهای است که با آن سروکار داشتهام.» بااینهمه به گفته خسرو، تنها بخشهایی از واحد «قلع اندود» شامل سختی کار میشوند: «مثلاً سختی کار شامل کارگرانی که در بخش برش کار میکنند (۳۹ متر با قلع اندود فاصله دارد) نمیشود. تسهیلات خاصی هم نسبت به عوارضی که کار در این محیطها دارد به این کارگران ارائه نمیشود.»
کارگران واحدهای کوچک که آلاینده بسیار دارند، وضعیتی نامطلوبتر از سایر کارگران دارند. حضور پیدرپی در محیطهای آلوده و مجاورت با مواد آلاینده برای آنها نان چندانی که نه، اما عوارض زیاد دارد. «ابراهیم»، افغانستانی است. ۲۲ سال بیشتر ندارد، اما از وقتی یادش میآید، شانهبهشانه پدر، روزها را در کوره آجرپزی کار کرده و شبها را هم همانجا در اتاقی سه، چهارمتری، کنار دو کارگر دیگر خوابیده: «کارگران کورههای آجرپزی، روزانه حدود ۸ تا ۱۲ ساعت کار میکنند و معمولاً هم شبها همانجا میخوابند. حتی بعضیهایشان با خانواده زندگی و کار میکنند.» زندگی ابراهیم و دیگر کارگران کوره آجرپزی، رنگ خاک گرفته و تکتک نفسهایشان آغشته به خاک و گردوغبار شده؛ بهویژه کارگران کورهسوز: «کارگران چارهای جز این ندارند. بیشترشان افغاناند و کار میکنند تا بتوانند برای خانواده پول بفرستند. بسته به میزان کاری که میکنند، حقوق میگیرند؛ بین ۸ تا ۱۵ میلیون. افغانها قرارداد و بیمهای ندارند و اگر مریض شوند، تمام هزینههای درمان را باید خودشان بدهند.» سرفههای بیامان و پوستهای پرچین و چروک برای آنها عادی است.
او میگوید: «خیلی سال است که کورههای آجرپزی دیگر با مازوت کار نمیکنند و سوختشان گاز است؛ بههمیندلیل آلودگیشان کمتر شده و کارگران عوارض کمتری متحمل میشوند. فعلاً فقط گردوغبار است که برای آنها مشکلساز شده.»
ابراهیم، اما خبر ندارد که خاک سوخته چقدر خطرناک است و آلایندگی بسیار بالایی دارد. حسین احمدیکیا، دانشیار گروه مکانیک و عضو گروه پژوهش آلودگی هوای پژوهشکده محیطزیست دانشگاه اصفهان، که از سال ۱۳۹۶ مطالعات سیاهه انتشار آلودگی هوای این کلانشهر را انجام و در این حوزه فعالیت میکند، در گفتگو با «هممیهن» بر این موضوع تاکید میکند: «کورههای آجرپزی و آهک، آلایندههای بسیار خطرناکی تولید میکنند؛ چراکه با عملآوری خاک در دمای بالا، مقادیر زیادی ذرات معلق تولید میشود. همچنین با سوختن خاک، گازهای هیدروژن فلوراید و هیدروژن کلراید تولید میشود که میزان آن اندازهگیری نمیشود، اما وقتی وارد اتمسفر میشود، دیگر جزو آلایندههای خطرناک بهشمار میروند. از همه مهمتر فلزات سنگین و غباری است که از آنها استخراج میشود.» به گفته او، مهم نیست که این کورههای آجر چه سوختی مصرف و از چه تکنولوژیای (هافمن یا رولری) استفاده میکنند، بلکه واحدهای تولید آجر در حین سوزاندن خاک و عملآوری آن در دمای بالا، ذرات معلق ریز را وارد هوا میکنند. در فرآیند تولید آجر خام (از معدن تا ورود به کوره) نیز ذرات زیادی منتشر میشوند. از آنجا که تعداد این کارگاهها در محدوده اصفهان زیادند، هم بر محیط شهری و شهروندان، هم بهطور ویژه بر کارکنان خود تاثیر میگذارند.»
پروژه منشأیابی ذرات معلق توسط دانشگاه صنعتی و سیاهه انتشار آلودگی هوای اصفهان را دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۹۶ انجام داد. یافتههای این پژوهش که در رسانهها منتشر شده، حاکی از این بود که منطقهای مانند اصفهان که در شعاع ۳۰ کیلومتری آن عوامل مختلف آلاینده و شهرکهای صنعتی است و در اطراف آن واحدهای تولیدی و درونشهر حملونقل و ناوگانهای سبک و سنگین و اصناف مختلفی وجود دارد که همیشه فعال هستند، متأثر از مناطق پیرامون خود است و ازسویدیگر تحتتأثیر کانونهای گردوغبار در شرق اصفهان و استانها و کشورهای همسایه است که با بارندگی و تغییر اقلیم کاهش یا افزایش پیدا میکنند. سال ۱۳۹۶ که این تحقیق انجام شد، در فصول سرد عمده آلودگی ناشی از صنایع ۳۷ درصد و از فرآیند احتراق بود. این عدد در صورت ثابتبودن فعالیت در فصول گرم سال نیز همین میزان بوده، اما اثرگذاری آن متفاوت است.
آلایندههای هوا فقط ذرات معلق نیست، آلایندههایی مانند اکسیدنیتروژن که از فعالیتهای صنعتی، نیروگاهها و حملونقل ناشی میشود باید در نظر گرفت، اینها وقتی وارد هوا میشود بهصورت ذرهای بروز میکنند و به ذرات هوا میچسبند که تحتعنوان آلایندههای ثانویه شناخته میشوند و بین ۱۱ تا ۱۳ درصد سهم آلودگی ذرات معلق هوای شهر اصفهان در فصول سرد و گرم سال ناشی از این بخش است. احمدیکیا دراینباره توضیح میدهد: «بهطورکلی، میزان تاثیر آلایندگی صنایع در شهرهای اطراف آنها بهشدت تابع زمان و مکان، نوع آلاینده، شرایط هواشناسی، توپوگرافی و فاصله آنها تا شهر است و اگر فاصله صنایع از شهر دور باشد، اثر آنها بهصورت تصاعدی کاهش مییابد.» او آلایندههای هوای صنایع را به دو شکل ذرات معلق و گازی تقسیم میکند: «ماهیت متفاوتی با یکدیگر دارند. ذرات معلق با قطر کمتر از دوونیم میکرون جزو خطرناکترین آلایندهها هستند. آلاینده شاخص اصفهان همین ذرات معلق هستند که میانگین سالانه آن باتوجه به دادههای ایستگاههای پایش محیطزیست و شهرداری اصفهان بیش از ۳۹ میکروگرم بر مترمکعب است که ۸ برابر رهنمودهای سازمان بهداشت جهانی و ۳/۳ برابر استاندارد ملی ایران است، متاسفانه در چندسال اخیر هرساله ۲/۲ میکروگرم بر مترمکعب بر غلظت ذرات معلق اصفهان افزوده شده است.
علاوه بر خودروها، کارخانجات تولید آهن و فولاد و ریختهگریها، منابع اصلی انتشار ذرات معلق هستند. همچنین صنایعی که با سوختن و عملآوری خاک مرتبط هستند؛ مثل کورههای آجرپزی، آهک و گچ و صنایع سیمان (که در اصفهان نیز تعدادشان زیاد است) نیز جزو منابع مهم انتشار ذرات معلق هستند.» بهگفته او، در چندسال اخیر بهدلیل تغییر اقلیم و خشکسالیها، ریزگردهای محلی و خارجی نیز به ذرات معلق اصفهان افزوده شده است. اما خطرناکترین نوع ذرات معلق، مربوط به صنایع تولید و ذوب فلزات هستند؛ زیرا مقادیر زیادی فلزات سنگین در مواد اولیه و افزودنیهای آنها وجود دارند که به اتمسفر منتشر میشوند. بیشترین قسمت نیز مربوط به بخش فولادسازی است که مواد مختلف با هم ترکیب میشوند و نزدیک ۵۰ درصد آن ذرات ریز هستند. اگر این صنایع از قراضهها نیز استفاده کنند، علاوه بر ذرات معلق، ترکیبات آلی فرار و گازهای سمّی زیادی نیز وارد جو میکنند. در کارخانجات تولید آهن، بهازای یک تن فولاد بسته به کیفیت فیلتراسیون بین نیم تا ۵ کیلوگرم، ذرات معلق منتشر میشوند. در ریختهگریها یا ذوب فلزات، بهازای تولید یک تن محصول، ۷ تا ۳۲ کیلوگرم ذرات خطرناک وارد اتمسفر خواهد شد که معمولاً فلزات سنگینی هستند که هم برای کارکنان، هم برای محیط اطراف بسیار خطرناک هستند.
اما معمولاً صنایع کوچک مثل ریختهگریها یا اصلاً فاقد فیلتر نیستند یا اینکه فیلتر آنها کار نمیکند؛ درحالیکه راندمان فیلتراسیون آنها باید بالای ۹۹ و نیم درصد باشد. برخی از صنایع ترکیبات آلی فرار و گازهای سمّی منتشر میکنند؛ مثل پالایشگاه و پتروشیمی که میزان آن نیز اندازهگیری نمیشود و پژوهشی نیز در رابطه با میزان آلایندگی آنها انجام نشده است. آنطور که سیاهه آلودگی هوای اصفهان نشان میدهد، این واحدها مقادیر بسیار زیادی اکسیدهای گوگرد منتشر میکنند که با تصاویر ماهوارهای بهخوبی قابل مشاهده است. آنطور که این تصاویر نشان میدهند در فضای بالای پتروشیمی و پالایشگاه، غلظت دیاکسید گوگرد بسیار بالاست. واحدهای تولید آهن و فولاد هم درواقع گازهای سمّی زیادی تولید میکنند؛ بهویژه زمانی که از مواد اولیه زغال سنگ و سنگ آهن با محتوای گوگرد بالا استفاده میکنند. بخشهای ککسازی، کلوخهسازی و گندلهسازی، مقادیر زیادی اکسید گوگرد تولید میکنند.
«محمد» ۱۲-۱۰ سالی میشود که در نیروگاه کار میکند؛ واحد آلایندهای که سال گذشته و با دستور شورای امنیت ملی سهماه مازوت سوزاند و نفس اصفهانیها را گرفت. «محمد»، اما میگوید، امسال خبری از سوزاندن مازوت در نیروگاه نیست و بهدلیل همین کارگرها و کارمندان، آلودگی کمتری را تحمل میکنند: «اما وای به روزی که بخواهد مازوت در نیروگاه سوزانده شود؛ آنموقع است که نفس کارگرها به شماره میافتد و عرصه برایشان تنگ میشود.» میزان آلودگی نیروگاه امسال با اماواگرهای زیادی روبهرو بود، بهطوریکه استاندار اصفهان نیز به این مسئله واکنش نشان داد و گفت که امسال اجازه مازوتسوزی را نخواهد داد؛ چراکه وضعیت هوای اصفهان بحرانی است.
به گفته منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان آلودگی هوا امسال ۵۰ درصد بیشتر از سال گذشته بوده است: «میانگین شاخص آلودگی هوا دراینمدت بین ۱۶۲ تا ۱۶۵ بوده و حتی در بعضی از ایستگاهها شاخص آلودگی هوا تا ۲۲۰ نیز رفته. بهعلت سکون و پایداری جو از اول آبانماه ۸ روز، روز ناسالم برای عموم و در آذرماه نیز ۷ روز پیوسته شرایط ناسالم برای عموم را تجربه کردیم. دراینمدت ۱۵ روز ناسالم برای عموم گزارش شد و تنها ۲ روز قابلقبول داشتیم.»
آلودگی شدید در اصفهان باعث شد تا خیلیها نیروگاه را متهم ردیف اول آلودگی بدانند؛ اتفاقی که برای کارگران و کارمندان این واحد آلاینده عوارض زیادی دارد. احمدیکیا، اما معتقد است: «نیروگاهها تا مادامی که از سوخت گاز طبیعی استفاده کنند، آلاینده غالب آنها اکسید نیتروژن خواهد بود که، چون هنوز غلظت اکسیدهای نیتروژن اصفهان زیاد نیست، مشکل زیادی در پی ندارند؛ اما زمانی که آنها از سوخت گاز به مازوت سوئیچ میکنند، آلایندههای زیادی را تولید میکنند. مازوت جزو بدترین سوختهاست که حاوی همه ترکیبات سمّی، اکسید گوگرد و ذرات معلق است. دستورالعملهایی برای کاهش تبعات استنشاق آلایندهها وجود دارد؛ اما باید توجه داشت که حتی با این دستورالعملها نمیتوان خطر برخی از این آلایندههای گازی را کاهش داد. با استفاده از روشهای کمهزینهای همچون استفاده از فیلتراسیون میتوان آلایندههای حاوی ذرات معلق را کاهش داد؛ اما برای کاهش آلاینده گازی، صنایع باید از کاتالیست استفاده کنند که معمولاً بهدلیل گرانبودن هزینه، این کار را انجام نمیدهند.»
«مصطفی» بهدلیل اعتراضهای پیدرپی به وضعیت آلایندگی کارخانه و حقوق و مزایای اندک چندینبار اخراج شده و حالا دوباره به کار بازگشته است. مصطفی، کارگر یکی از کارخانههای ساخت کاشی است که کارگران آن مدام با «سیلیس» سروکار دارند. او هم مثل خیلی از کارگرانی که در واحدهای آلاینده کار میکنند، میگوید دچار بیماری ریوی شده: «جرأت خوردن غذای کارخانه یا جویدن آدامس و نوشیدن چای در محیط آلوده را ندارم. به همکارانم سفارش میکنم، حتماً لباسهایشان را موقع رفتن به خانه عوض کنند؛ چراکه سیلیس ـ ماده اولیه کارخانههای کاشیسازی ـ بسیار خطرناک است. کارگرها روزانه ۱۰ تا ۱۲ ساعت با این ماده سروکار دارند.» مصطفی میگوید: «بیش از ۲۰ سال از راهاندازی کارخانه میگذرد و دستگاهها دیگر فرسوده شدهاند، اما بهروزرسانی نمیشوند. مثلاً گردگیرها بدون فیلتر کار میکنند. حتی زمانی که بازرسها برای رصد میآیند، دستگاهها را میخوابانند تا کسی متوجه فرسودگی و آلایندهبودن آنها نشود. هرگونه اعتراض هم مساوی است با اخراج کارگران.» او از سختیهای کار میگوید؛ درحالیکه سختی کار و طرح طبقهبندی شامل خیلی از کارگران نمیشود: «کارفرما الزامات قانونی را رعایت نمیکند. کارگرانی در سن بازنشستگیاند که کارهای سخت و زیانآور انجام دادهاند و مدتهای زیادی در محیطهای آلوده قرار داشتهاند؛ اما حالا که موعد بازنشستگی آنهاست، میگویند سختی کار به آنها تعلق نمیگیرد.» این درحالیاست که گفته میشود اگر محیط کاری از نظر عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی استاندارد نباشد، سلامت افراد بهخطر میافتد. این خطرات، تنشهای روحی و جسمی سنگینی به شاغلان در این محیطها، وارد میکند. معمولاً این تنشها، باعث بیماریهای شغلی و عوارض ناشی از آن مانند از کار افتادگی دائم و جزئی در افراد میشوند. همچنین آمار حوادث منجر به فوت، در مشاغل سخت و زیانآور زیاد است.
در چنین شرایطی کارفرما باید از شرایط سخت و زیانآور محیط کار بکاهد. بااینوجود، افراد در مشاغل سخت و زیانآور همچنان در معرض فرسودگی و آسیب هستند. طبق ماده ۵۲ قانون کار، ساعت کاری در مشاغل سخت و زیانآور نباید از ۶ ساعت در روز (۳۶ ساعت در هفته) تجاوز کند. هدف از این کار، حمایت از سلامت کارگر در طول اشتغال است. براساس ماده ۶۱ قانون کار، اضافهکاری در این مشاغل ممنوع است و چنانچه کارگر در مشاغل سخت و زیانآور مشغول بهکار باشد، بهازای هر سال که حق بیمه خود را پرداخت میکند، یکونیم سال سابقه بیمه برای او در نظر گرفته میشود.
در مشاغل سخت و زیانآور مطابق با بخش اول بند (ب) تبصره ۲ قانون بازنشستگی پیش از موعد، کارگران چنانچه حداقل ۲۰ سال متوالی یا ۲۵ سال متناوب سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشند، بدون در نظر گرفتن شرط سنی میتوانند درخواست خود را به اداره کار و امور اجتماعی استانها مطرح کنند. بااینوجود، اما برخی از کارگرانی که در محیطهای سخت و زیانآور مشغول به کار شدهاند و به صورت مداوم در معرض آلودگی قرار دارند، میگویند که سختی کار شامل آنها نمیشود؛ بهویژه کارگرانی که در واحدهای آلاینده کوچک کار میکنند.
عباس عظیمی، رئیس مجمع نمایندگان کارگران استان اصفهان دراینباره معتقد است: «در صنایع بزرگ مثل ذوبآهن و فولاد، کف حقوق کارگران معمولاً بیشتر از باقی مشاغل است؛ اما باز هم بهگونهای نیست که کفاف زندگی آنها را بدهد. برای مثال برخی از کارگرانی که در کورههای آجرپزی، ریختهگری، آهکپزی و... کار میکنند، حقوق و مزایای بسیار اندکی در قبال کار سخت و طاقتفرسا دریافت میکنند و باوجود حضور طولانیمدت و قرار گرفتن در معرض انواع آلایندهها، تسهیلات خاصی به آنها ارائه نمیشود.
در این میان، کارگران اتباع وضع بدتری نسبت به بقیه دارند؛ چراکه بهدلیل شرایطشان نه قراردادهای درست و درمانی دارند، نه میتوانند از حق بیمه استفاده کنند و به ناچار تمام مخارج و هزینههای درمان را باید خودشان بپردازند.» به گفته او، مسلماً حضور کارگران در واحدهای آلاینده ـ چه در کوتاهمدت، چه در بلندمدت ـ پیامدهای زیادی را برای آنها بههمراه دارد و سر و کار داشتن آنها با مواد مضر بر جسم آنها تاثیر میگذارد؛ برای مثال، خیلی از این کارگران دچار بیماریهای تنفسی، ریوی و قلبی میشوند: «متاسفانه باوجود سخت و زیانآور بودن کار بسیاری از کارگرانی که در کارخانهها و واحدهای آلاینده مشغول بهکار هستند، سختی کار شامل خیلی از آنها نمیشود و سازمان تامین اجتماعی زیر بار این مسئله نمیرود و روزبهروز نیز شرایط را محدودتر میکند؛ درحالیکه برای برخی از همین مشاغل حتی ۲۰ سال کار نیز زیاد است، ضمن اینکه خیلی از این کارگران بهدلیل شرایط اقتصادی پس از کار و درحالیکه دچار انواع بیماریها شدهاند برای تامین مخارج زندگی مجبور هستند، باز هم کار کنند.
این موضوع باعث میشود که بسیاری از کارگران تمایلی برای حضور در این واحدها نداشته باشند و کارفرمایان، اتباع خارجی را بهکار گیرند. همین هم باعث شده تا با ریزش سنگینی مواجه شویم و طبقه متوسط را از دست بدهیم؛ درحالیکه جامعه وقتی روبه جلو حرکت خواهد کرد که طبقه متوسط خود را تقویت کند.»
کارگران صنایع آلاینده راه گریزی ندارند؛ یا باید عطای کارکردن را به لقایش ببخشند یااینکه با شرایطشان کنار بیایند و درد ابتلا به بیماریها را به جان بخرند. مهدی مقدم، کارشناس بهداشت حرفهای در گفتگو با «هممیهن» میگوید: «آلایندهها تاثیرگذاری متفاوتی دارند و بههمیندلیل نیز کارگرانی که در واحدهای آلاینده کار میکنند، هرکدام بهنوعی در معرض خطر قرار میگیرند. این موضوع بسته به نوع آلایندهها، همچنین مدتزمان تماس کارگران با آنها متفاوت است.» بهگفته او، برخی از این آلایندهها با استفاده از دستگاههای مکنده و هواکش در محیط کار قابل کنترل است. مثلاً کارگران فولاد سنگ در واحد آهنسازی ۱۵ سال بعد از کار بازنشسته میشوند و بیشتر از این به کار ادامه نمیدهند. اما میتوان کارگرانی را که مشکل تنفسی پیدا کردهاند، به بخشهای دیگر منتقل کرد.
او در میان حرفهایش به قوانین اداره کار در رابطه با بهداشت حرفهای اشاره میکند: «قانون برای کارگاهها و واحدهای مختلف قوانینی را وضع کرده تا بتواند از عوارض حضور در این محیطها بکاهد. برای مثال ماده ۸۵ قانون اداره کار میگوید، برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی که ازطریق شورایعالی حفاظت فنی (جهت تامین حفاظت فنی) و وزارت بهداشت (جهت جلوگیری از بیماریهای حرفهای و تامین بهداشت کار و کارگر و محیط کار) تدوین میشود، برای تمام کارگاهها، کارفرمایان، کارگران و کارآموزان الزامی است. بسیاری از واحدهای صنعتی نیز دارای دستورالعملهای بهداشتیاند تا سلامت کارکنان خود را تامین کنند.»
بااینحال، اما بسیاری از واحدهای صنعتی این دستورالعملها را رعایت نمیکنند و بهدلیل هزینههای بالا از بهروزرسانی دستگاههای خود خودداری میکند؛ همین هم میشود که کارگران پس از چند سال کار کردن، با انواع بیماریها مواجه میشوند. نتایج پژوهشی تحتعنوان «بررسی شیوع نشانههای بیماریهای تنفسی در کارگران کارخانه سیمان سپاهان اصفهان در سال ۱۳۷۸» که در مجله دانشکده پزشکی اصفهان منتشر شده، نشان میدهد، شایعترین علامت تنفسی بین جامعه هدف سرفه (۷/۳۳ درصد)، خلط (۸/۲۱ درصد) و درنهایت تنگینفس (۹/۱ درصد) بود. ۹/۹۹ درصد کارگران، سمعریه طبیعی داشتند. بین سرفه مزمن و سن کارگران، رابطه معنیدار وجود نداشت. ولی بین سرفه مزمن، سابقه کار و محل کار با آلودگیهای مختلف رابطه معنیدار وجود داشت. بین خلط، سابقه کار و محل کار نیز رابطه معنیدار وجود داشت. همچنین بین تنگینفس، سن و محل کار نیز رابطه معنیدار بود. در این بررسی فراوانی نسبی سرفه نسبت به آمار مشابه در مطالعات خارجی بالاتر بود و علل آن شاید رعایت نکردن مسائل بهداشت کار، تهویه ناکافی محیط کار و توجیه نبودن کارگران در مورد آلودگی ذرات سیمان باشد. فراوانی خلط با افزایش سن و مدت سابقه کار، افزایش مییافت. علت آن تماس بیشتر با گردوغبار سیمان بود.
در مطالعات خارجی مورد مشابهی یافت نشد. ۹/۱ درصد تنگینفس دائم داشتند که با افزایش سن، فراوانی آن افزایش مییافت و نسبت به آمار مشابه خارجی پایینتر بود. درنهایت گفته میشود که برای پیشگیری از بیماریهای شغلی ریه، به مسائل بهداشت کار اهمیت بیشتری داده شود.»
مرضیه هاشمی، فوقتخصص ریه و بیماریهای تنفسی دراینباره به «هممیهن» میگوید: «آلایندهها یا شیمیایی هستند یا اینکه بر اثر گردوغبار بهوجود میآیند؛ آلایندههای شیمیایی مثل آنچه در کارخانههایی مثل ذوب آهن تولید میشوند و قطر کمتر از ۵/۲ میکرون دارند و بههمیندلیل به مجازی تنفسی نفوذ و پس از رسیدن به کیسههای هوا در آنجا رسوب میکنند. این آلایندهها میتوانند باعث ایجاد بیماریهای تنفسی شوند؛ بهویژه در طول زمان، بهطوریکه هرچه مدتزمان تماس با این آلایندهها بیشتر باشد، قطعاً مشکلات تنفسی بیشتر خودشان را نشان میدهند. آلایندهها عوارض مختلفی دارند که یکی از شایعترین آنها، آسیبهای تنفسی و تاثیر بر سیستم گوارشی، پوستی و ایمنی است و حتی میتواند منجر به سرطان شود. کارگرانی که در کارخانههای آجرپزی یا ریسندگی و عایق کار میکنند بهدلیل تماس زیاد با مواد آلاینده، بسیار در معرض خطر ابتلا به این بیماریها هستند؛ چراکه این مواد زمانی که به کیسههای هوایی میچسبند، آسیب مزمن ایجاد میکنند.
ممکن است کارگری بازنشسته باشد و چندینسال از حضورش در واحد آلاینده گذشته باشد، اما پس از سالها دچار مشکلات بدخیم ریوی شود که این موضوع بهدلیل مزمنشدن تماس آنها با آلایندههاست و خودش را با سیبروزهای ریوی یا التهابی نشان میدهد.» بهگفته او، اما افرادی که با آلایندههایی سروکار دارند که جرم بیشتری دارد (بالاتر از ۵/۲ میکرون، مثلاً ۱۰ میکرون) بهمحض ورود به واحدهای آلاینده، از آن تاثیر میپذیرند و این مسئله همانموقع خودش را با علائمی همچون درد قفسه سینه، سرفه، تگی نفس و در برخی از مواقع تب نشان میدهد. او میگوید: «افراد سالم و افرادی که بیمار هستند یا پیشزمینه بیماریهای ریوی و تنفسی دارند و بیماری هنوز خودش را در آنها نشان نداده است، در تماس با مواد آلاینده واکنش متفاوت دارند.
افراد سالم وقتی در معرض این آلایندهها قرار میگیرند، معمولاً واکنش دفاعی دارند، مثل حمله آسم. این افراد پس از فاصله گرفتن از مواد آلاینده، دیگر علائمی از خود نشان نمیدهند. اما افراد بیمار یا آنها که زمینه بیماری را دارند، علائمشان بیشتر و طولانیمدت است؛ بهویژه اگر تماس مزمن با این آلایندهها داشته باشند.»