روز گذشته خبر انتصاب علی احمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت محمود احمدی نژاد و پدر همسر مهرداد بذرپاش وزیر راه شهرسازی دولت سیزدهم، در سمت مدیرعاملی شرکت ملی نفتکش ایران منتشر شد. نسبت خویشاوندی و وابستگی فامیلی علی احمدی به وزیر راه و شهرسازی از یک سو و عم تخصص او در حوزه نفت، دوباره نگاهها را به سمت «انتصابات فامیلی» در دولت رئیسی کشاند.
به گزارش خبرآنلاین، این اولین انتصاب حاشیه ساز در این شرکت مهم نبود. چند هفته پیش نیز خبر رسید که محمد حسین صیرفی نفیس، مجری شبکه قرآن بهعنوان عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفتکش انتخاب شده است. انتصابات فردی غیرمتخصص در شرکت ملی نفتکش که یکی از حساسترین شرکتهای نفتی محسوب میشود از یک سو و جایگزینی او به جای سردار حسین علایی نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه از سوی دیگر، شوکی برای جامعه نفتی بود و بسیاری این انتصابات را مصداق «رانت سیاسی» در دولت رئیسی ارزیابی کردند.
در همین راستا، جلال میرزایی، نماینده ایلام در مجلس دهم که عضو کمیسیون انرژی مجلس نیز بود، به رویکرد دولت سیزدهم در انتخاب مدیران اشاره میکند و میگوید که در این دولت بدون توجه به شایستگی و تخصص افراد، مدیران تنها با توجه به اینکه توسط چه کسی سفارش شده یا مورد حمایت کدام فرد خاصی است، انتخاب میشوند.
مشروح گفتگو با جلال میرزایی را بخوانید:
آقای میرزایی! روز گذشته خبر انتصاب پدر همسر بذرپاش در شرکت ملی نفتکش منتشر منتشر شد. آقای علی احمدی در دولت آقای احمدی نژاد وزیر آموزش و پرورش بودند و امروز سمتی در وزارت نفت میگیرند؛ و البته این فقط یک مورد از این انتصابات است و چند هفته پیش یک مجری هم در این شرکت مسئولیت گرفت. تحلیل شما از انتصابات سوال برانگیز در دولت فعلی چیست؟
انتصابهایی که در دولت سیزدهم انجام شده با این رویکرد که مدیران سابق نباشند، صورت گرفت. حتی عدهای که به دنبال پست و منصب بودند، افراد شایسته را با این بهانه که بانیان وضع موجود بودند، تحت فشار گذاشتند تا حذف شوند. عدهای نیز در دولت به دنبال رسیدن خود به منصب و جایگاهی بودند.
با نگاهی به وزارتخانهها میبینیم که در مقایسه با گذشته افراد ضعیف تری انتخاب شدند. به طوریکه دولت حتی در طیف حامی خود نیز نتوانست افراد متخصص و شایسته را انتخاب کرده و مسئولیت دهد.
مناصب براساس اینکه چه کسی آشناست یا چه کسی سفارش کرده یا اینکه تحت حمایت کدام فرد است، توزیع شد. دولت مستقر یا مدیران اصولگرا، سامانهای نداشتند که افراد را در زمینههای مختلف شناسایی کنند. البته ما انتظار نداشتیم از افراد معتقد به گفتمان اصلاح طلبی یا اعتدال گرایی استفاده کنند.
موضع این جریان از قبل مشخص بود. میگفتند که با مدیریت جهادی میتوانند مشکلات کشور را حل کنند. برای اجرای این مدیریت جهادی نیاز به افرادی داشتند که این گفتمان را قبول داشته باشند.
دولت سیزدهم از همان ابتدای کار، چه در انتخاب وزرا و معاونین چه در ارتباط با استانداران خوب عمل نکرد؛ بنابراین میبینیم که اولین منتقد استانداران فعلی کشور به غیر از ۴ یا ۵ نفر آنها، خود نیروهای انقلابی هستند که نسبت به عملکرد ضعیفشان انتقاد دارند.
علت ضعف دولت در انتصابات را چه میدانید؟ فشار بیرونی در انتصابات وجود دارد یا...
برای اینکه شاخصی را مشخص نکردند تا بر اساس آن شاخصها یک بانک اطلاعاتی از افراد تهیه کنند. برای جایی مثل شرکت ملی نفتکش باید کسی منصوب شود که حداقل در حوزه کشتی رانی و سازمان بنادر و کشتیرانی تجربهای داشته باشد. یا در حوزه نفت در چند سال اخیر در پست معاونت شرکت نفتکش یا کشتیرانی والفجر بوده باشد.
با توجه به اینکه شرکت ملی نفتکش نقش مهمی در دور زدن تحریمها دارد، بنابراین باید در این حوزه انتخابشان دقیقتر میبود و فرد با تجربهای را منصوب میکردند. این نشان میدهد که در دولت سیزدهم توجه به افراد متخصص و متخصصانی که در قید گفتمان انقلابی و جهادی هستند هم جایگاهی ندارد. حداقل باید به سراغ فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه امیر کبیر و هیات علمی این دانشگاهها و کسانی که خود مجموعه نفتی به تفکرشان نزدیک هستند میرفتند.
بحث گفتمان اصلاح طلبی و اصولگرایی در اینجا موضوعی فرعی است، مسئله اصلی این است که دولت خیلی ناکارآمد شده است. دولت سیزدهم اذعان داشت که میخواهد در مقایسه با دولت گذشته، دولت قوی تشکیل دهند، حتی در موضوع برجام اقای رئیسی خود میگفت که اجرای برجام نیاز به یک دولت قوی دارد.
منظور وی این بود که دولت روحانی دولت ضعیفی است. ولی این انتصابها نشان میدهد که این دولت نه تنها دولت قوی نیست، بلکه وقتی مدیریتها و افراد این جایگاهها و رزمه شان را نگاه میکنیم، مشاهده میکنیم که متاسفانه شایسته گرایی در میان نیروهایی که به گفتمان خودشان هم باور دارند، رعایت نشده است.
انتصابات فامیلی در زیرمجموعههای دیگر مثل شهرداری از سوی آقای زاکانی هم زیاد تکرار شده است و گویا اهمیتی هم به نقدها حتی در درون جریان خود هم نمیدهند.
مسئله اول این است که بستگان نزدیک انتظار دارند که آقای زاکانی به آنها جایگاه دهد. مورد دیگر بحث بی اعتمادی است. چون اینها به افراد دیگر اعتماد ندارند، سعی میکنند برای جایگاههای حساس از افراد آشنای خود انتخاب کنند.
متاسفانه در مدیریتها بیش از آنکه نگاه در انتخاب مدیران بر اساس تخصص و تجربه افراد باشد، در بیشتر مواقع اعتماد و عدم اعتماد مبنای تصمیم گیری است بنابراین باید انتصابات فامیلی در این دولت و حتی شهرداری را از این منظر دید.