فرق آدمهای خیلی موفق با آدمهای کمتر موفق یا ناموفق را میدانید؟
به گزارش راهنماتو، تفاوت فقط در کارهایی که آنها انجام میدهند نیست بلکه در کارهایی است که آنها در اوقات فراغتشان نمیکنند. با ما همراه باشید تا ۱۰ کاری که آدمهای موفق در اوقات فراغت نمیکنند را مرور کنیم:
«ببین، ویدیویی که اخیرا وایرال شده رودیدی؟ عکسهای اون تعطیلاتی که رفتیم رو توی اینستاگرام دیدی؟»
این جملات آشناست؟ همهمان به قدری رسانههای اجتماعی و تلویزیون نیاز داریم، اما موفقها میدانند کجا نقطه توقف بگذارند. آنها فهمیدهاند هر یک دقیقهای که در وضعیت ناخودآگاهانه در شبکههای اجتماعی سپری میکنند، معنایش آن است که یک دقیقه از بهرهوری و غنای زندگیشان میکاهند.
طبیعتا آنها هم به شبکههای اجتماعیشان سر میزنند و یک قسمت از برنامه مورد علاقهشان را تماشا میکنند، اما هرگز ساعتها در روز وقت صرف شبکههای اجتماعی نمیکنند. آنها «دقیقههای رسانهای» را عاقلانه صرف میکنند. شاید فقط رهبران افکار را دنبال، آنچه در حوزه صنعت ترند شده را تماشا میکنند و از یک برنامه مستند اطلاعات تازهای میآموزند.
آنها میدانند زمان ارزشمند است و باید آن را به روشهایی خرج کرد که برای زندگیمان ارزش افزوده داشته باشد.
تصور کنید، دیروقت است، روی لپتاپ قوز کردهاید و مشغول خوردن غذایی سفارشی هستید آن هم به این دلیل که فرصت نکردهاید ناهار بخورید.
موفقها میدانند سلامتیشان چقدر ارزشمند است و حفظ سلامتی فقط برای تناسب اندام نیست بلکه بخشی ضروری برای انجام امور به نحو احسن است. آنها درک میکنند که عقل سالم در بدن سالم است، بنابراین هرگز در اواقت فراغت سلامتیشان را فراموش نمیکنند.
آنها برای صرف غذای سالم وقت میگذارند. هرگز هیچ وعدهای را کنار نمیگذارند. دیر شام نمیخورند. خواب را الویت قرار میدهند، زیرا از اهمیت آن در حفظ انرژی باخبرند.
ورزش را فراموش نمیکنند، حال میخواهد پیادهروی صبحگاهی یا کلاس یوگا یا تمرینهای شدید باشد.
موفقها هرگز از آموختن مهارتها و دانشهای تازه دست نمیکشند. آنها حتی در اوقات فراغت در حال گسترش دادن افقهایشان هستند. آنها این کار را یا با خواندن کتاب، یا کلاسهای آنلاین، یا حضور در سمینارها یا کاوش در ایدههای نوین انجام میدهند.
آنها میدانند که یادگیری یک سفر مادامالعمر است. پس هر دمی را غنیمت میشمارند و از آن برای یادگیری و رشد استفاده میکنند.
موفقها میدانند که شبکهسازی فقط به معنای برقراری ارتباط با دیگران نیست. درباره ساختن روابط بلندمدت و دوطرفه سودمند است. آنها حتی در اوقات فراغت هم از فرصتهایشان برای تماس با دیگران دست برنمیدارند.
آنها میدانند آدم بعدیای که در هر موقعیتی ملاقات میکنند میتواند درها را به روی عقیدهها، فرصتها یا شراکتهای تازه بگشاید.
زندگیای را تصور کنید که مجبور باشید در آن کار کنید، بخوابید و تکرار کنید. خیلی یکنواخت به نظر میرسد نه؟ موفقها هم همینطور فکر میکنند! آنها درک میکنند که زندگی فقط کار نیست و برای همین نباید از سرگرمیها در اوقات فراغت دست بردارند.
سرگرمی شاید نواختن گیتار، نقاشی، باغبانی، کوهنوردی یا مشارکت در فعالیتهای شادیآفرین باشد.
آنها میدانند این فعالیتها نه تنها بین برنامه شلوغ کاری و زندگی آنها تعادل برقرار میکند بلکه خلاقیت آنها را نیز برمیانگیزد و حس رضایت و خشنودی به آنها میدهد.
سرگرمی جایی است که آنها خودشان را آزادانه بیان و روحشان را تغذیه میکنند.
موفقها میدانند که هیچ مقداری از موفقیتهای حرفهای نمیتواند فقدان روابط شخصی را جبران کند؛ بنابراین حتی در بحبوحه برنامههای شلوغ کاری هرگز فراموش نمیکنند تا زمان باکیفیتی را با عزیزانشان سپری کنند.
شامهای خانوادگی، دورهمیهای دوستانه یا لحظاتی با شریک عاطفی همه به اندازه ضربالاجلهای ملاقاتها و قراردادهایشان مهم است.
آنها میدانند در آخر این روابط و دوستان و اعضای خانواده هستند که ماندگارند.
همه ما منطقه امن داریم. مناطق امن آن فضاهای کنج کوچکی هستند که همه چیز آشنا و امن است. این فضاها عالی هستند. اما در این فضاها رشد رخ نمیدهد. موفقها این را میدانند. آنها میدانند که ماندن در منطقه امن مانع از پیشرفت آنها میشود؛ بنابراین آنها با یک پرش بلند از منطقه امنشان خارج میشوند.
ترسناک و آزاردهنده و سخت است. اما موفقها بهرحال سعیشان را میکنند. آنها ترس، ناراحتی و کار سخت را به آغوش میکشند، زیرا میدانند که در آنسوی این حریم امن رشد و پیشرفت قرار دارد. ممکن است به صفر برسند، اما از نو شروع میکنند.
موفقها میدانند که رشد فقط به مهارتهای حرفهای و پیشرفتهای شغلی مربوط نمیشود. آنها درک میکنند که توسعه فردی نیز به همان اندازه مهم است. توسعه فردی به معنای هوش عاطفی، مهارتهای ارتباطی یا ذهنآگاهی است.
آنها همیشه به دنبال فرصتی هستند تا ویژگیهای شخصیتی و مهارتهای فردیشان را توسعه دهند. کتابهای توسعه فردی میخوانند در کارگاههای رشد شخصیت شرکت میکنند و تکنیکهای ذهنآگاهی را تمرین میکنند.
یک راز کوچک: آدمهای موفق اهمالکاری نمیکنند. آنها از پیش برای هر چیزی برنامهریزی دارند. آنها صبح بیدار نمیشوند تا خودشان را به دست جریان روز بسپارند بلکه برنامه مشخص و واضحی برای هر روزشان دارند که شامل چگونگی گذران اوقات فراغت هم میشود.
برنامهریزی برای اهداف روزانه استرس را کم میکند، بهرهوری را افزایش میدهد و باعث میشود وقت بیشتری برای امور شخصی داشته باشید.
ما در جهانی زندگی میکنیم که عجله در آن حرف اول را میزند. همیشه در حال حرکت و انجام کار هستیم. اما موفقها میدانند که باید گاهی به درونشان نظری بیندازند. آنها قدرت توقف کردن را میشناسند.
آنها خوب فهمیدهاند که صرف زمان برای بازاندیشی در خود، اعمال، رفتارها، تصمیمها و موفقیتها وشکستها، نهتنها مهم بلکه حیاتی است.
بازاندیشی زیستن در گذشته نیست بلکه یادگیری از گذشته است. بازاندیشی یعنی بدانیم چه مسیری را پیمودهایم و بهتر بتوانیم مسیر پیش رو را بپیماییم.
باید به خطاهای گذشته نگاه کنیم و از آنها یاد بگیریم. موفقها خطاهای گذشته را فراموش نمیکنند. آنها با شکستهایشان چشمدرچشم میشوند، از آنها یاد میگیرند و برای برداشتن موانع مسیر پیش رو از آنها استفاده میکنند.