فرارو- آرتور سی بروکس، دانشمند علوم اجتماعی که در ۳۱ سالگی حرفه خود را به عنوان یک نوازنده رها کرد تا تحلیل سیاستگذاری عمومی را تا مقطع دکترا دنبال کند. اکنون او در مدرسه بازرگانی هاروارد (HBS) یکی از معتبرترین مدارس تجارت جهان درسهایی درباره شادی و رهبری به شاگردان اش ارائه میدهد. بروکس ستون نویس نشریه "آتلانتیک" نویسنده بیش از ده کتاب پرفروش بوده است از جمله "قدرت تا قدرت: یافتن موفقیت، شادی و هدف عمیق در نیمه دوم زندگی" (۲۰۲۲)، "دشمنان خود را دوست داشته باشید" (۲۰۱۹)، "قلب محافظه کار" (۲۰۱۵)، و "جادهای به سوی آزادی". (۲۰۱۲). او هم چنین به مدت ۱۱ سال به عنوان مدیر موسسه امریکن اینترپرایز اندیشکدهای نزدیک به حزب جمهوری خواه فعالیت کرده بود.
بسیاری از مردم میگویند که به دنبال خوشبختی هستند. آنان زمان و منابع زیادی را صرف جستجوی اسرار خوشبختی میکنند مانند معدن چیان قدیمی که در جستجوی طلا بودند. با این وجود، برای برخی از حکیمان در طول تاریخ این رویکردی اشتباه بوده است. خوشبختی چیزی نیست که بتوان آن را پیدا کرد بلکه چیزی برای جذب است.
شاید مشهورترین طرفدار راه دوم ارسطو فیلسوف یونانی باشد. او شادی را با واژه یونانی "ائودایمونیا" به معنای روح خوب، سعادت، بهروزی و شادکامی توصیف میکرد. در یونان باستان والاترین هدف حیات را رسیدن به ائودایمونیا میدانستند. برای ما انسانهای مدرن این ممکن است مانند احساسات سطحی شادی که بسیاری از مردم (به نظر من به اشتباه) دنبال میکنند مبهم به نظر برسد. در عوض، منظور ارسطو آن بود که خوشبختی حالتی الهی است که هر یک از ما را به دلخواه ملاقات میکند تنها مسئولیت ما این است که در را به روی آن باز کنیم و ما این کار را از طریق زندگی خوب انجام میدهیم.
برای خوب زیستن باید فضائل خاص را تمرین کنیم و آن فضیلتها را به عادت تبدیل نماییم. همان طور که ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی مینویسد: "اگر شاد بودن در نتیجه تلاش خود بهتر از هدیه ثروت است منطقی میباشد که تصور کنیم خوشبختی این گونه به دست میآید". در ادامه به ۱۰ مورد از فضائلی که ارسطو آن را توصیه کرده اشاره میکنم همان طور که تحقیقات مدرن نیز نشان میدهند عموما آن فضائل باعث جذب "روح خوب" میشوند.
ارسطو درباره شجاعت در زمینه تمایل به فدا کردن جان خود مانند شجاعت نشان دادن در میدان جنگ نوشته بود. مسئله مورد بحث منشاء ترس نیست بلکه این است که آیا شجاعت یا همان عمل کردن در برابر ترس به جای تسلیم شدن در برابر آن باعث شادی میشود؟ تحقیقات نشان میدهد که چنین است: محققان نشان داده اند که شجاعت میتواند پس از سختی به انعطاف پذیری منجر شود و انعطاف پذیری منجر به شادی بیشتر میشود.
منظور ارسطو خویشتن داری در برابر میل و اشتها و انگیزههای پَست است. در واقع، از دید ارسطو شعار هیپیها یعنی "اگر احساس خوبی دارد انجام اش بده"! راهی به سوی بدبختی و تباهی است. اکثر محققان عصر مدرن که بر روی حوزه خود کنترلی پژوهش انجام داده اند نیز با نظر ارسطو موافق هستند. محققانی در سال ۲۰۱۷ میلادی در نشریه پرسونالیتی (شخصیت) نوشته بودند که دریافته اند با افزایش خودکنترلی احساسات منفی در افراد مورد بررسی کاهش یافت. زمانی که خودکنترلی در بالاترین حد قرار داشت خوشبختی و شادی نیز به بالاترین سطح خود رسید.
منظور ارسطو نه اشاره به آزادی در عرصه سیاست (لیبرالیسم) بلکه اشاره به پول بوده است. او به طور خاص توصیه میکند که از بخل و خساست بپرهیزید، اما نسبت به ولخرجی و زیاده روی در پول خرج کردن نیز هشدار میدهد. در واقع، شواهد عینی نشان میدهند که خسیس بودن بر رفاه و سعادت شما تاثیر میگذارد. برای مثال، سه اقتصاددان در سال ۲۰۱۴ میلادی یک بازی چانه زنی اولتیماتوم راه اندازی کردند که در آن شرکت کنندگان باید مقدار مشخصی پول را تقسیم میکردند: یکی از شرکت کنندگان تقسیم مشخصی را ارائه کرد. دیگری میتوانست بگوید بله یا خیر، اما خیر گفتن این معنی بود که هیچ یک از طرفین چیزی به دست نمیآوردند. نتیجه پژوهش نشان داد سطوح استرس فیزیکی برای هر دو طرف بالا بود و زمانی که چانه زنی درباره تقسیم کمتر از ۴۰ درصد پول رخ داد این سطح افزایش یافته بود.
آنچه ارسطو آن را "عظمت" مینامد مربوط به آزادی است که بر اساس آن شخص "به جای این که چقدر هزینه دارد و چگونه میتوان ارزانترین کار را انجام داد به این فکر خواهد کرد که چگونه میتواند پروژه خود را عالی و با شکوه انجام دهد". او در این مورد اگر امروز زنده بود ادعا نمیکرد که راه خوشبختی خرید یک قایق تفریحی لوکس است بلکه شکوه از دیدش یعنی اجرای پروژههایی که به نفع عده زیادی از مردم است. امروزه ما میتوانیم در عصرمدرن از این مفهوم در قالب اجرای پروژههای بشردوستانه یاد کنیم. در اینجا اصلی بدون ابهام وجود دارد: بخشش احساس خوبی به فرد میدهد.
به گفته ارسطو یک فرد با روحی بزرگ مانند سلف نزدیک اش در فلسفه یونان باستان یعنی سقراط عمل میکند که "بی تفاوت نسبت به اقبال خوب و بد بود". این ویژگی مستلزم داشتن روحی بزرگ است و نه آن که نتوانید تفاوت بین چیزهای خوشایند و ناخوشایند را تشخیص دهید بلکه درگیر چیزهایی باشید که در زندگی عمیقتر و معنادارتر از لذتهای گذرا و عصبانیتهای زودگذر هستند. در واقع، نتایج تحقیقاتی که به مقایسه لذت بردن در مقابل معنا در میان نوجوانان پرداخته اند نشان میدهند که این دومی منجر به شادی بیش تری میشود. به عبارت دیگر، رسانههای اجتماعی را کنار بگذارید و برای مثال، اخلاق نیکوماخوسی را بخوانید.
فضیلت ملایمت به تمایل به مهربانی و توانایی کنترل خلق و خوی افراد اشاره دارد. ایده این است که ملایم بودن باعث خوشبختی میشود. اگر این ایده درست باش پس متضاد ملایمت یعنی پرخاشگری با سختتر کردن مدیریت احساسات خود بهروزی را کاهش میدهد. محققان این ایده را با درخواست از افراد برای فکر کردن به فردی که از او نفرت دارند آزمایش کردند و سپس از آنان خواستند تا اعمال خشونت آمیز و بدخواهانه را نسبت به آن شخص تصور کنند یا روی یک فکر خنثی تمرکز کنند. آنان دریافتند که متفکران با ذهنیت تهاجمی فکر کردن در مورد تهاجم خیالی خود به فردی که از او نفرت داشتند را آغاز کردند و در نتیجه رفاه و خوشبختی کم تری را در مقایسه با افراد با ذهنیت ملایمتر تجربه کرده بودند.
ارسطو برای صداقت ارزش زیادی قائل بود. او در نکوهش "تظاهر به شکل مبالغه آمیز" و "فخرفروشی" سخن گفته بود، اما علیه تحقیر کردن خود نیز موضع گرفته بود. ممکن است بگویید او توصیه کرد که ما به دنبال چیزی مانند فروتنی مطمئن باشیم که از طریق آن خود را بشناسیم و خویشتن مان را بدون آن که خود را تحقیر کنیم به دیگران نشان دهیم و نشان دهیم که چه کسی هستیم. این کار به طور کلی با فروتنی همراه است که با سطوح پایینتر روان رنجوری و افسردگی و همچنین با عشق بیشتر به زندگی مرتبط میباشد. با این وجود، این موضوع با نتایج تحقیقاتی که نشان میدهند ناامنی و انتقاد بیش از حد از خود با اضطراب و غم و اندوه همراه است نیز مطابقت دارد.
این واژگان در بحثهای مدرن بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و معمولا شامل تلاشهایی برای افزایش انصاف و اصلاح تبعیضهای گذشته هستند. آشکارا درست است که زمانی که افراد بر این باورند که با آنان ناعادلانه و غیر منصفانه رفتار میشود شادی شان کاهش مییابد. با این وجود، منظور ارسطو چیزی کاملا متفاوت بود.
او در تعریف شخص منصف میگوید: "فردی است که بر حسب اختیار و عادت... بر روی حقوق خود بی جهت نمیایستد، اما به سهم کمتری راضی میشود هر چند قانون جانب او را میگیرد". او این ویژگی را "نوعی خاصی از عدالت" نامید. برای این گزاره من نمیتوانم شواهد تجربی خاصی پیدا کنم با این وجود، تقریبا به طور قطع مرتبط با فضیلت بعدی است که در ادامه خواهید خواند.
ارسطو در مورد فضیلت "توجه به دیگران" نوشت. برای انسان مدرن این ویژگیای مانند ادب یا حساس بودن نسبت به احساسات دیگران به نظر میرسد، اما ارسطو نکتهای بسیار پیچیدهتر را توصیه کرده بود: بخشش و بردباری در برابر خطاهای دیگران.
حکمت این توصیه ادبیات معاصر بزرگی را شامل میشود که از آن پشتیبانی میکند. تقریبا هر مطالعهای در مورد بخشش نشان میدهد که تمرین هدفمند آن و رها کردن نارضایتیها علائم افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد.
ارسطو فروتنی را پرهیز از رفتار شرم آور (یا وسوسه انگیز) تعریف کرده بود و این معنا را حتی به رفتار خصوصی افراد نیز تعمیم داده بود. این تصور از فروتنی آن را به اعتدال شبیه میسازد با این تفاوت که به جای میانه روی در برابر امیال پست باید از رذائل به طور کامل دوری و پرهیزکنیم.
با این وجود، ارسطو در این باب هشداری را میافزاید:"فروتنی تنها در صورتی میتواند یک فضیلت باشد که یک مرد خوب اگر چنین و چنان کند شرمنده شود".
به عبارت دیگر، برای اجتناب از آن باید فضیلت آمیز بودن یک عمل خاص را باور کنید. من شخصا تردید اخلاقیای در مورد مشروبات الکلی ندارم، اما خود شخصا آن را نمینوشم بنابراین طبق معیار ارسطویی طرفداری من از منع استفاده مشروبات الکلی یک فضیلت محسوب نمیشود با در نظر گرفتن این اخطار این نوع فروتنی در واقع یک راهبرد برای شادی است. زمانی که فرد مرتکب اعمال غیر اخلاقی میشود عکس آن را تجربه میکند.
ارسطو بیش از دو هزار سال پیش این فضائل را برای شادی، سعادت و خوشبختی مطرح کرد، اما من باور دارم که آن توصیهها امروزه نیز میتوانند فهرستی مفید برای خوب زیستن به ما ارائه دهند. در اینجا یک فهرست مختصر وجود دارد که ممکن است بخواهید آن را روی یخچال خود قرار دهید یا به پایین صفحه نمایشگر رایانه تان بچسبانید:
۱-ترس خود را نام ببرید و با آن روبرو شوید.
۲-امیال خود را بشناسید و آن را کنترل کنید.
۳-نه ولخرج باشید و نه خسیس.
۴-تا جایی که میتوانید رفتاری سخاوتمندانه داشته باشید.
۵-تمرکز بیش تری بر امر متعالی داشته باشید و مسائل بی اهمیت را نادیده بگیرید
۶- خلق و خوی کنترل شده شما قدرت واقعی تان خواهد بود.
۷-هرگز دروغ نگویید به ویژه به خودتان.
۸-از تلاش برای دستیابی به سهم منصفانه دست بردارید.
۹-دیگران را بخشیده و از ضعفهای آنان چشم پوشی کنید.
۱۰-اخلاق خود را تعریف کرده و به آن عمل کنید حتی در عرصه خصوصی.
پیروی از هیچ یک از این قوانین آسان نیست و تبدیل ان قوانین به عادتهای روزمره کاری دشوارتر است. با این وجود، بازده آن که همانا شیرینی دستیابی به ائودایمونیا خواهد بود ارزش تلاش و امتحان را دارد.