فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام میو گفت عیب پوشیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
به میپرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
مبوس جز لب ساقی و جام میحافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن
شرح لغت: به دست مردم چشم: با دست مردمک دیده- استعاره مکنیه
منم که در عشق و عاشقی شهره گشته ام. این منم که چشم به ناپاکی آلوده نساخته ام. مقصود او از ا ین شعر این است که، رهروان راه دوست به عنایت محبوب اطمینان دارند. از این رو، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا به درگاهش نایل گردند، چرا که اگر دوستداری معشوق در میان نباشد، دوستی عاشقان به پشیزی نمیارزد. در ادامه نیز باید گفت، سالکانی که جرعه یی از شراب معرفت نوشیده باشند، به واسطهی آن منیت را کنار مینهند و به درگاه دوست راه مییابند.
با کسانی که از پیمان شکنی و نقض عهدههای خود با دیگران، کمترین ناراحتی یی به دل خود راه نمیدهند، مراوده نداشته باش؛ زیرا ممکن است این اخلاق ناپسند بر روی شما هم تاثیر منفب بگذارد و نتوانی عواقب سوء آن را جبران کنی. این نکته را برای رسیدن به آرزوهای خود بدان! هرگز منتظر آمدن روزهای خوب و بر وفق مراد خود منشین؛ زیرا کار دنیا همیشه عکس خواستههای انسان تحقق مییابد.