فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
آبی که خضر حیات از او یافت
در میکده جو که جام دارد
سررشته جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سر کدام دارد
بیرون ز لب تو ساقیا نیست
در دور کسی که کام دارد
نرگس همه شیوههای مستی
از چشم خوشت به وام دارد
ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینه ریش دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
در چاه ذقن چو حافظ ای جان
حسن تو دو صد غلام دارد
شرح لغت: سر رشته جان: رمام حیات/ نظام به کسر اول: آراستگی و ترتیب/ شیوه: ناز و کرشمه/لعل: به استعاره لب یار
هر آن کس که جرعه یی از شراب محبت و معرفت دوست را بچشد به بزرگی و شکوه دست پیدا میکند که جاودانه است و همه در طلب آنند.
در حفظ اسرار خود بکوش. برای به دست آوردن امری در راهی وارد شدهای که جز بدبختی و فلاکت چیزی در بر ندارد. مراقب خود باش، اگر آن را ترک کنی به صلاح تو خواهد بود.