bato-adv
کد خبر: ۶۲۵۳۴۴

تحلیلی بر مفهوم نوظهور پایتون گیت: از جنبش نود و نه درصد در وال استریت تا دانشمندان یک درصد برتر جهان در ایران

تحلیلی بر مفهوم نوظهور پایتون گیت: از جنبش نود و نه درصد در وال استریت تا دانشمندان یک درصد برتر جهان در ایران
پایتون گیت در حقیقت نشانه‌ای از وضعیت کلی مجموعه‌های علمی و پژوهشی کشور است، اگر تلاشگران و جهادگران علمی حقیقی را فاکتور بگیریم، ماجرای پایتون گیت در حضور رئیس جمهوری زنگ خطر مهمی برای کشور و آینده علمی و فناوری نظام جمهوری اسلامی ایران است، برای این‌که متوجه ابعاد فاجعه باشیم، باید از کرونایاب مستعان یاد کنیم و دریابیم چقدر از مسایل واقعی و دریافت‌های عینی از پدیده‌های جهان فاصله گرفته‌ایم و چقدر این وضع برای آینده کشور خطرناک است.
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۴ - ۲۹ فروردين ۱۴۰۲

یونس یونسیاندکتر یونس یونسیان* پایتون گیت، مفهومی نوظهور در ادبیات سیاسی و علمی ایران است، مفهومی که به واکنش همراه با حیرت و تعجب و البته طعنه‌آمیز اهالی علم و فرهنگ و کاربران شبکه‌های اجتماعی به سخنان داوود دومیری گنجی، استاد دانشگاه صنعتی بابل، در جلسه با سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، اطلاق می‌شود.

در جلسه فوق الذکر، پروفسور داود دومیری گنجی در صحبت هایش به برنامه پایتون به عنوان یک مفهوم مهم و قابل ذکر اشاره می‌کند که می‌تواند به تنهایی تحولات آینده و پیش بینی‌های آینده پژوهانه در زمینه‌های گوناگون نظامی، سیاسی و اقتصادی را انجام دهد. این استاد به شکل اغراق آمیزی از پایتون که یک زبان برنامه‌نویسی است، به عنوان "یک شبکه قدرتمند جهانی" نام می‌برد.

این اظهارات و توصیفات بی‌پایه و اشتباهی که از زبان برنامه‌نویسی پایتون می‌شود، موجی از انتقادات در میان اهل فن، چهره‌های دانشگاهی، سیاسی و فعالان مدنی به دنبال داشت.

در فیلم مورد اشاره داوود دومیری گنجی استاد دانشگاه نوشیروانی بابل و یکی از دانشمندان یک درصد برتر جهان می‌گوید: "پیشنهاد من یک نرم‌افزار جهانی است تحت عنوان پایتون. پایتون کار‌های مختلفی انجام می‌دهد، در حوزه پزشکی متحول می‌کند، چهار سال آینده را پیش‌بینی می‌کند که چه سرطانی در واقع طرف دارد. ما در حوزه سیاست چنین مشکلی داریم آقای رییس‌جمهور، چرا؟ چون آینده‌ای که باید پیش‌بینی کنیم را نداریم. چه اتفاقی در کشور‌های آینده منطقه خواهد بود، نداریم. ولی با شبکه‌های جهانی پایتون می‌توانیم. در زمینه نظامی می‌توانیم. در زمینه‌های اقتصادی می‌توانیم. در زمینه رشد تورم که حضرت آقا فرمودند می‌توانیم در آن زمینه کار کنیم. چگونه می‌توانیم شبکه عصبی یا هوش مصنوعی که در بدن ما وجود دارد، هر نقطه‌ای از بدن ما تیغ بزنیم کاملا بقیه جا‌ها خودش را نشان می‌دهند. ما به طریقی باید این مجموعه به هم متصل باشیم."

این اظهارات بسیار خام، فقط بخشی از ادعا‌های فردی به‌نام "دومیری گنجی" است که تحت عنوان "دانشمند" در دیدار با ابراهیم رئیسی، ادعای عجیبی را مطرح کرده که نیاز به تحلیل دقیق و ریزه کاری دارد. سرمنشا این جریان تولید بدنه‌های هیات علمی فاقد سواد علمی خود نیاز به یک پرونده مستقل دارد.

عبارت "دانشمندان یک درصد برتر جهان" ترجمه غلط «highly cited researchers» است که معنای درست آن "پژوهشگران پراستناد" می‌شود، چهره‌هایی که مقالاتشان با توجه به ارجاعات متعددی که به آن‌ها داده می‌شود در مقایسه با سایر مقالات جزو یک درصد برتر هستند.

از کودکان خردسال مخترع و دختر بچه تولید کننده انرژی هسته‌ای تا دانشمندان یک درصد برتر جهان

جریان ایجاد شده تازه نیست و صبغه و سابقه‌ای دارد. برای تحلیل دقیق‌تر ابتدا به پدیده‌های مشابه اشاره می‌شود که با بازی دادن احساسات عامیانه سعی در دیده شدن و بولد شدن دارند. به عنوان نمونه می‌توان به برنامه حالا خورشید با اجرای رضا رشیدپور اشاره کرد که میزبان پسربچه ده ساله نابغه‌ای بود، در سوال‌هایی که از حسین عطایی با عنوان نابغه و مخترع که میهمان این برنامه بود برای معرفی پرسیده شد؛ مشخص می‌شود این کودک طراح خودرو‌های مفهومی است و از سه سالگی کار طراحی خودرو را شروع کرده و نخستین اختراعش در هشت سالگی بوده است.

در دیدار ابراهیم رئیسی، افرادی تحت‌عنوان دانشمند حضور داشتند که یک‌نام بیشتر از سایرین در شبکه‌های اجتماعی دیده شد. آن‌هم به‌دلیل اظهارنظر عجیبش درخصوص زبان برنامه‌نویسی "پایتون". او کسی نیست جز دکتر داود دومیری گنجی؛ فردی که در این نشست از برنامه "پایتون"، البته با تحلیلی اشتباه سخن می‌گوید.

داود دومیری گنجی طی چهارسال اخیر بیشتر با رسانه‌هایی، چون فارس، مهر و سایر رسانه‌های اصولگرا مصاحبه کرده و یادداشت داده است، اما نباید از این موضوع گذشت که در دولت خاتمی، احمدی‌نژاد و حسن روحانی نیز او بار‌ها جوایز مختلفی دریافت کرده است. چندی پیش خبرگزاری فارس در خبری نوشته بود که داود دومیری گنجی طی دوازده سال متوالی به عنوان یکی از دانشمندان یک‌درصد برتر جهان انتخاب شده است.

داود دومیری گنجی، استاد رشته مکانیک دانشگاه صنعتی بابل، رئیس‌اسبق دانشگاه تخصصی فناوری‌های نوین و ریاست‌اسبق بنیادملی نخبگان استان مازندران است. او ریاست دانشگاه فناوری‌های نوین آمل و مدیریت بنیادملی نخبگان آمل را در کارنامه خود دارد. گنجی در مصاحبه‌ای از ارجاع ۵۳ هزار مورد به تحقیقاتش سخن گفته بود.

او هم‌اکنون استاد تمام دانشگاه نوشیروانی بابل و معاون پژوهشی این دانشگاه است. جالب اینکه فقط در دولت رئیسی به دومیری گنجی توجه نشده و او از دست هاشمی رفسنجانی به‌عنوان دانشجوی نمونه، از دست خاتمی به‌عنوان استاد نمونه و از دست احمدی‌نژاد به‌عنوان پژوهشگر نمونه، لوح‌تقدیر دریافت کرده است.

بنابر گزارش گوگل اسکالر، بیش از پنج هزار مقاله به‌نام او ثبت شده است. به‌طورمثال در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱۳۰ مقاله، در سال ۲۰۲۰، ۱۴۰ مقاله و در سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۳۰ مقاله به‌نام او چاپ شده است. تنها در سال ۲۰۲۲ میلادی ۴۵مقاله از دومیری گنجی وجود دارد و تقریبا هر هفته، یک‌مقاله علمی منتشر شده است.

در واقع طی سه سال اخیر از گنجی بیش از پانصد مقاله به چاپ رسیده است که باعث شده نام او در فهرست یک‌درصد دانشمندان جهان قرار بگیرد. "اچ ایندکس" دومیری گنجی براساس مستندات، عدد ۱۲۰ را نشان می‌دهد. به زبان ساده‌تر، او حداقل ۱۲۰ مقاله دارد که ۱۲۰ بار به آن‌ها مراجعه شده است. البته این عدد، به معنی بار علمی بالای این فرد نیست چراکه تعداد مقالات او چنان بالاست که میانگین مراجعه و سرچ او در «گوگل» را به‌شکل نجومی افزایش داده است.

دکترنما‌ها بلای جان حوزه علم و فناوری

معلوم نیست چرا با این سرعت به دنبال یک درصد برتر شدن یا "مجوز دانش بنیان" دادن به هر قیمتی هستند و این مجوز‌ها در نهایت چه دردی از حوزه علم و فناوری را قرار است دوا کنند. اصلا سوال این است اگر ساختار‌های قبلی کشور در زمینه تولید علم و فناوری و به قول مقام معظم رهبری "دانش درونزا" موفق و بهینه عمل می‌کردند که دیگر نیازی به این همه تاکید ایشان برای جنبش علمی نبود.

آینده کشور و جنبش فناورانه ایران در گرو همین نوآوران کوچک است، کسانی که به جای وارد کردن تبلت چینی و جا زدنش به عنوان تولید ایرانی و هزار دروغ دیگر به دنبال تولید واقعی یک مدار کوچک یا بهینه ساختن یک فناوری ناقابل در صفحه نمایش همان تبلت‌ها هستند.

به این‌ها باید بها داده شوند و نه آن جماعتی که کالای چینی را به جای تولید ملی جا می‌زنند و روی دیوار خانه هایشان هزار تقدیر و تندیس از وزیر و وکیل و رییس جمهور دارند. در لایه‌های "معناشناسانه"و "مفهومی" برنامه راهبردی ایجاد زیر ساخت‌های ایده محوری و توجه به ایده‌های نوآورانه می‌توان ردپا و نشانه‌های محکمی از آسیب‌های بنیادی یافت که سد راه و مانع اصلی ایجاد استارتاپ‌های موفق و فناوری‌های نوین هستند. صرف نوشتن مقالات علمی و پژوهشی و گرفتن بودجه‌های کلان از وزارتخانه‌ها و ارگان‌های دفاعی برای تولید نمونه‌های صنعتی به هیچ عنوان موضوع صحبت من نیست و این‌ها نیز نشانه‌ای از یک پژوهشگر موفق نیستند.

طبقه بورژوا در علم و فناوری: توجه به شرکت‌ها و کارخانه‌های بزرگ مناطق به جای استارتاپ‌ها و جوانان تازه از راه رسیده

یکی از چیز‌های عجیبی که در پارک‌های علم و فناوری وزارت علوم دیده‌ام و باعث شد تا حدود زیادی دلگیر و عصبانی شوم، توجه بیش از اندازه به شرکت‌ها و کارخانجات بزرگ مناطق بود. به عبارت دیگر به جای اینکه مثل الگو‌های موفق جهانی، پارک‌های علم و فناوری به سراغ شرکت‌های نوپا و یا حتی استارتاپ‌ها (هسته‌هایی بر مبنای ایده‌های خوب و جذاب که هنوز وارد ساختار حقوقی و شرکتی هم نشده اند) بروند، باز هم تعارفات و الگو‌های فرهنگی نادرست موجب شده که حمایت‌ها و طرف توجه بیشتر همان کله گنده‌ها و طیف بورژوای منطقه باشند.

طبقه‌ای از بورژوا‌ها در پارک‌های علم و فناوری به شکل بیمارگون ورود پیدا کرده است که به زودی به دلیل اتکایش به سرمایه و نیروی کار ارزان قیمت و بی توجهی‌اش به ایده محوری و نوآوری دمار از روزگار پارک‌های علم و فناوری درخواهد آورد. این طبقه فاقد هم حسی با طبقه ایده محور و نخبه هستند. آن‌ها دلسوزی ندارند بلکه به ایده محور "نگاه ابزاری" دارند. ممکن است حتی در تامین معاش و رفاه آن‌ها تلاش کنند، اما نه به سبب "درک انسانی شرایط زندگی آنها" بلکه به سبب این که می‌خواهند از این طریق انگیزه و همکاری آن‌ها را در زمینه تولید و خدمات بالا ببرند.

با توجه به تغییرات طبیعی که خواسته یا ناخواسته در دولت‌ها و در نتیجه در سیستم‌های وابسته به دولت به دلیل جابجائی در جناحها، گروه‌ها و احزاب در هر کشور رخ می‌دهد و در ایران نیز لاجرم بوقوع می‌پیوند این امر هم در مدیریت ستادی پارک‌ها به تکرار اتفاق می‌افتد. اما باید این نکته را مدنظر داشت، با توجه به اینکه برای زیرمجموعه پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد اهداف اقتصادی و تجاری تعریف شده است، بسیار طبیعی است که مجموعه بخش خصوصی مستقر می‌بایست تا حد ممکن از تبعات سیاسی مانند تغییرات دائمی و بدون هدفمندی در مجموعه ستادی و یا اعمال قوانین و مقررات دست و پاگیر و اثرات نامطلوب آن دور نگه داشته شود.

سیستم ارباب رعیتی حاکم بر زمین علم: زنگ خطر در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

پایتون گیت در حقیقت نشانه‌ای از وضعیت کلی مجموعه‌های علمی و پژوهشی کشور است، اگر تلاشگران و جهادگران علمی حقیقی را فاکتور بگیریم، ماجرای پایتون گیت در حضور رئیس جمهوری زنگ خطر مهمی برای کشور و آینده علمی و فناوری نظام جمهوری اسلامی ایران است، برای این‌که متوجه ابعاد فاجعه باشیم، باید از کرونایاب مستعان یاد کنیم و دریابیم چقدر از مسایل واقعی و دریافت‌های عینی از پدیده‌های جهان فاصله گرفته‌ایم و چقدر این وضع برای آینده کشور خطرناک است.

در شرایطی که کشور‌های منطقه و آسیای جنوب شرقی که زمانی به گرد پای ما هم نمی‌رسیدند، در حال طراحی و توسعه بزرگترین سیستم‌های نرم افزاری، اکوسیستم‌های استارتاپی و شهر‌های هوشمند برای دهه‌های آینده هستند، ما در اینجا باید با ادعا‌های آبدوغ خیاری و پوچ روزگار بگذرانیم. ادعا‌هایی درشت و دماغ‌هایی پر باد که به نام علم و دانش مراجع تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.

طرح این نوع سخنان در جایگاه استادی که با درجه رفیع علمی و چندین هزار مقاله معرفی می‌شود در حضور رئیس جمهوری و چند نفر از وزرای دولت باید جای نگرانی بسیار باشد. سابق بر این نمونه‌های مختلف و پر شماری از تولید اکاذیب علمی در بالاترین سطح کشور معرفی و بعد از آن باعث بی‌اعتباری مراجع رسمی کشور شده است.

امروز در شبکه‌های اجتماعی طرح موضوع پیش‌بینی توسط پایتون در حضور رئیس جمهوری باعث خنده و شوخی بسیاری شده است، مشتی خزعبلات و مسایلی بی‌پایه که به نام علم و دانش و با امضای این حضرات اکتور علمی به این مراجع فروخته شود. چیزی که خطای تصمیم‌گیری بسیار بزرگی را ایجاد می‌کند که در نهایت نتیجه آن منتهی به اوضاع نابسامان کشور شده و خواهد شد.

این‌ها نیز همگی حاصل آن است که بخش‌های مهمی در سیستم تصمیم‌گیری کشور و دولت به راحتی فریب ادعا‌ها و رویا‌هایی غیرواقعی و غیرعلمی را می‌خورند و دچار خطای سنگین محاسبه می‌شوند.

در بسیاری از خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری از این داستان به عنوان «رسوایی پایتون»، «دانشمند پایتونی»، «پایتونیسم»، «پایتون گیت» و «جامعه پایتونی» نام برده‌اند و آن را زاییدۀ ضعف علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی کشور و یا ضعف در جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها می‌دانند.

آنچه قابل تأمل است، عدم آشنایی سخنران و دیگر مدعوین جلسه با این فن آوری جدید است. همچنین تحلیل این موضوع، به محدودیت‌های فضای مجازی برای محققین و دانشمندان، اشاره معنی‌داری می‌کند. این اتفاق می‌تواند آغازی باشد جهت رفع محدودیت‌های فضای مجازی برای دانشمندان، استادان، محققین و پژوهشگران، که جا دارد مسئولین کشور به این مهم بپردازند.

دنیای آینده در تمامی حوزه‌های علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بدون ارتباطات و فن آوری‌های جدید، غیر ممکن است و پیشرفت هر کشوری به توسعه این فن آوری‌ها مانند هوش مصنوعی وابسته است.

*دکتری علم اطلاعات و دانش‌شناسی

bato-adv
مجله خواندنی ها