اطلاعات نوشت: اخیراً مسائلی در افکار عمومی مطرح شد و برخی مدعیان علم و دانش، پای خود را به بازار مدیریت کلان کشور دراز کردند و از آنجا که حقیقت و دانشی در کار نبود، به سرعت دستشان رو شد.
بی پرده باید گفت که پس از این رونمایی هم با پیشنهادهای تمسخرآمیز و مبالغات مستعار پی کار خود رفتند. این واقعه باید ما را به فکر فرو برد که چرا باید مجموعه پرتکراری از این نوع اتفاقات در کشور ما رخ دهد و با وجود سوابق فرهنگی و منزلت علمی بسیاری از ایرانیان در تمام عرصههای مختلف دانش، در چهارگوشة جهان، باز هم کسانی به جای بهره گیری از علم و بهره وری از نتایج دانش، علم نمایی کنند و نمایش عامه پسند به راه اندازند؟
چه نتیجه و دستاوردی از این کارها تاکنون حاصل شده و فراتر از آن در نمای دورتر و نمایش بزرگتر، یعنی برگزیدگان سال و فصل و دادن جوایز و تجلیل و بزرگداشت و اعطای لوح و نشان و امثال ذلک هم چه فوایدی در کار است و چه معیار و امتیازی هست که برای مثال سازندة فلان بنای سست که با فرو ریختن آن دردهای بسیار بر جان و زخمهای دلآزار بر روح مردم مظلوم یک شهر جنگ زده وارد آمد، به عنوان کارآفرین و مدیر موفق و ... به صحنه میآید و پیشاپیش جایزه میگیرد و لوح سپاس میستاند و دست مریزاد هم میشنود! اما رساله و ابداعات دانشجویان مبتکر و مبدع هیچ مابه ازایی ندارد و تنها از کوچ و سفر حزن انگیز نخبگان پس از موفقیت در آن سوی اقیانوسها و توجه جهانی و نتایج بزرگ در کشورهای فرنگی میشنویم؟
آیا جز این است که گندم نمایان جوفروش قدر میبینند و برصدر مینشینند و با نمایش و تظاهر به حریم دانش و دانشگاه و فرهنگ واخلاق ستم میکنند و موجب دلسردی دانشجویان کوشا و دانشمندان راستین میشوند؟ در کشورهای توسعه نیافته، متاسفانه و با دادن فرصت به این جماعت و ایجاد زمینه برای رشد و نموّ «شبه علم» و «شبه فرهنگ»، راهی برای افراد خلاق و مبتکران کارآفرین و کوشا باز نمیماند جز مهاجرت یا انزوا و افسردگی که بیماری شایع و رایج در جهان توسعه نایافته است. توسعه نیافتگی و نتایج اندوهبار آن یک واقعیت است و ما باید درک کنیم که بزرگترین سرمایه یک ملت، یک کشور، یک جامعه، نیروی انسانی سالم و نیرومند، خلاق و اخلاقی، پرورش یافته، صاحب دانش و بافرهنگ است.
یک مثال مناسب که اتفاقا از دهههای قبل نیز نمونهای برای هدفگذاری توسعه در کشورمان بوده است، ژاپن و مردم و مدیریت و منزلت آن کشور در کمیت و کیفیت تولیدات و نیز تلفیق سنتهای بومی با علوم پیشرو و مدرن مثال مناسبی است. نه انرژی و نه خامفروشی و نه استثمار نیروی کار ارزان و این نوع رفتارها که در خاورمیانه مرسوم است، در آن کشور جایی ندارد. انسان و فکر و کار و خلاقیت و ارزشهای مادی و فکریش آن کشور را عظمت و اعتلا بخشیده و دانشمندنمایان و جلوه فروشان نمیتوانند در آنجا معرکه گیرند و عمر و سرمایه و آبروی مملکت را به بازی بگیرند.