فرارو- صورتهای شان به رنگ سبزو سیاه آغشته شده بود. برخی از آنان موشکهای دوش پرتاب ضد هوایی استینگر را به همراه داشتند. آنان مردان "دارک ساید" گردان سوم هنگ چهارم دریایی آمریکا بودند که سوار دو بالگرد شدند و به جنگلهای اطراف رفتند. فرماندهانشان با بالگردهای بیش تری که وسایل نقلیه فوق سبک و تجهیزات ارتباطی را حمل میکردند آن اعضا را تعقیب کردند. هر چیز اضافی پشت سر گذاشته شد. هیچ صفحه نمایش بزرگی برای پیوندهای ویدئویی از نوع مورد استفاده در عراق و افغانستان وجود ندارد. تفنگداران دریایی باید اطمینان کسب کنند که ارتباطات شان با فضای سبز استوایی پس زمینه استتار و ترکیب میشود. هدف این مانور چه بود؟ پراکنده شدن در اطراف یک جزیره بی نام، پیوند با متحدان "سبز" و دفع تهاجم آبی - خاکی توسط نیروهای "سرخ".
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، جملهبندیهای مودبانه را نادیده بگیرید واقعیت آن است که تفنگداران دریایی ایالات متحده در حال آموزش دیدن برای جنگ با چین هستند که احتمالا از طریق حمله پکن به تایوان تسریع شده است. پایگاه آنان در اوکیناوا در انتهای جنوبی مجمع الجزایر ژاپن تنها ۶۰۰ کیلومتر از تایوان فاصله دارد.
این دو جزیره بخشی از چیزی هستند که برنامهریزان نظامی آمریکایی آن را "اولین زنجیره جزیره" مینامند: مجموعهای از مجمع الجزایر و جزایر بزرگ و کوچک که از ژاپن تا مالزی امتداد دارند و مانع عبور دریایی از چین به اقیانوس آرام میشوند. سرهنگ "جیسون کوپلند" افسر فرمانده دارک ساید میگوید سختترین قسمت ماجرا آن است که با "دشمنانی که به صورت دسته جمعی به سوی شما میآیند" مقابله کنید. با افزایش قدرت نظامی چین، پیشبینی چگونگی وقوع جنگ بر سر تایوان و در نتیجه بهبود شانس مقابله با چین بدون ایجاد فاجعه هستهای دشوارتر میشود تنها قطعیت آن است که حتی اگر تمام تسلیحات هستهای در سیلوها باقی بمانند چنین درگیریای پیامدهای وحشتناکی نه تنها برای ۲۳ میلیون نفر جمعیت تایوان بلکه برای جهان خواهد داشت.
رهبران کمونیست چین از زمانی که نیروهای ناسیونالیست پس از شکست در جنگ داخلی در سال ۱۹۴۹ به تایوان گریختند مدعی شده بودند که تایوان بخشی از سرزمین اصلی چین است.
با این وجود، در سالیان اخیر لفاظیها و مانورها و آماده سازی از سوی هر دو طرف بیشتر شده است. نیروهای چین اغلب تهاجم جزیرهای را در مانورهای خود تمرین میکنند. کشتیهای جنگی و جتهای جنگنده به طور معمول در خط میانه (در واقع مرز دریایی تایوان) عبور میکنند و کشتیها و هواپیماهای نظامی آمریکا و متحدان آن کشور را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
در همین حال، آمریکا مربیان نظامی بیشتری به تایوان اعزام میکند. دولت تایوان اخیرا خدمت سربازی اجباری را از چهار ماه به یک سال افزایش داده است. نمایندگان برجسته کنگره از "جو بایدن" رئیسجمهور آمریکا خواسته اند که از حمله روسیه به اوکراین درس بگیرد و تمام تسلیحاتی را که ممکن است تایوان پیش از حمله به آن نیاز داشته باشد در اختیار آن جزیره قرار دهد نه آن که منتظر بماند و پس از آغاز حمله احتمالی پکن این کار را انجام دهد. تلاشهای آمریکا برای مهار صنعت فناوری چین و دوستی رو به رشد شی با روسیه به احساس قریب الوقوع بودن بروز بحران دامن زده است.
فرماندهان نظامی و روسای اطلاعاتی آمریکا میگویند که شی به ارتش آزادیبخش خلق چین دستور داده تا ظرفیت حمله به تایوان را تا سال ۲۰۲۷ توسعه دهد. برخی گمان میکنند زمان درگیری نزدیکتر شده است. ژنرال "مایکل مینیهان" فرمانده بخش "تحرک هوایی" در نیروی هوایی ارتش آمریکا اخیرا به زیردستان اش هشدار داد:"احساس ام به من میگوید که در سال ۲۰۵۰ میلادی خواهیم جنگید".
هر دو طرف نگران هستند که زمان رو به پایان باشد. آمریکا نگران است که نیروهای مسلح چین به زودی برای بازدارندگی قوی شوند در حالی که چین نگران است چشم انداز اتحاد مجدد صلح آمیز تایوان با سرزمین اصلی ناممکن شود.
دریاسالار "جان آکیلینو" رئیس فرماندهی هند و اقیانوس آرام ایالات متحده که بر هر جنگی با چین نظارت میکند میگوید:"جنگ با چین اجتناب ناپذیر و قریب الوقوع نیست". او که در مقر خود مشرف به پرل هاربر صحنه حمله پیشگیرانه ژاپن در سال ۱۹۴۱ صحبت میکرد گفت که اولین ماموریت اش آن است که هر کاری که میتواند برای جلوگیری از بروز درگیری انجام دهد.
با این وجود، او میافزاید: "اگر بازدارندگی با شکست همراه شود باید برای جنگیدن و پیروزی آماده باشیم". او میافزاید: "همان طور که حمله روسیه علیه اوکراین نشان میدهد چیزی به نام جنگ کوتاه مدت وجود ندارد".
اولین پرسش برای استراتژیستهای آمریکا این است که جنگ قریب الوقوع تا چه انداز قابلیت هشدار دادن دارد. ارتش آزادیبخش خلق چین با حدود ۲ میلیون پرسنل فعال در مقابل ۱۶۳۰۰۰ پرسنل ارتش تایوان به آمادگیهای گستردهای نیاز دارد تا بزرگترین حمله آبی خاکی را از زمان عملیات روز "دی" در سال ۱۹۴۴ میلادی به این سو انجام دهد.
ارتش چین برای این منظور باید کشتی را جمع آوری کرده، مهمات را ذخیره کند و مرخصیها را لغو نماید.
با این وجود، در یک جنگ انتخابی علیرغم آن که شی میتواند زمان خود را انتخاب کند بسیاری از این حرکتها میتوانند در قالب تمرینات نظامی پنهان شوند.
مقامهای دفاعی آمریکا میگویند که ممکن است تنها دو هفته جلوتر از نشانههای آشکاری از جنگ قریب الوقوع اقداماتی مانند انباشت ذخایر را شاهد باشیم. برای عملیاتهای کوچکتر برای مثال، به منظور تصرف جزایر تحت کنترل تایوان در نزدیکی سرزمین اصلی ممکن است تنها چند ساعت هشدار وجود داشته باشد. آمریکا میخواهد آماده سازی چین را زودتر افشا کند دقیقا مشابه کاری که در مورد حمله روسیه علیه اوکراین انجام داد و توانست ائتلافی بین المللی را شکل دهد.
اگر شی دست به تهاجم آشکار بزند این کار آسانتر خواهد بود. با این وجود، چین ممکن است سعی کند از ابهامات در مورد وضعیت تایوان سوء استفاده کند: تایوان با اکثر کشورهای دیگر روابط دیپلماتیک ندارد.
اگر شی به نوعی "تحریک" اشاره کند و با اقدامات کوتاهتر از جنگ مانند محاصره آغاز نماید آمریکا یا متحدان اش ممکن است با وضعیت مبهمی مواجه شوند.
آمریکا هم چنین باید بسنجد که آمادگی هایش تا چه اندازه خطر گسترش درگیری را تسریع میکند: از طریق ارسال ناوهای هواپیمابر به منطقه برای نمایش قدرت؟ اعزام نیرو به تایوان؟ تهدید عرضه نفت چین از طریق تنگه مالاکا؟ که تماما مواردی هستند که میتوانند از سوی چین اگر نه اقدامات جنگی بله اقدامات تحریک آمیز قلمداد شوند.
با نزدیک شدن به جنگ تایوان کشتیهای نیروی دریایی خود را از سواحل آسیب پذیر غربی خود به سمت شرق در پشت رشته کوهی که در امتداد سمت شرقی آن جزیره قرار دارد منتقل خواهد کرد. تایوان به دنبال مخفی کردن جنگندههای خود در پناهگاههای زیرزمینی و بسیج ۲.۳ میلیون نفری نیروهای ذخیره خود خواهد بود. هم چنین، تایوان باید هراس گسترده را کنترل کند، زیرا انبوهی از تایوانی تلاش خواهند کرد تا فرار کنند.
تفنگداران دریایی امریکایی در اطراف نقاط خفه کننده دریایی مستقر میشوند. زیردریاییهای آمریکایی زیر امواج میلغزند و برخی نزدیک تایوان جمع میشوند. برخی از فرماندهان نظامی آمریکا و تایوانی بدون شک برای حملات نظامی علیه نیروهای متجاوز چین به سیاستمداران امریکایی فشار خواهند آورد. با این وجود، آنان احتمالا از سوی کسانی که به دنبال راه حل دیپلماتیک هستند و یا دست کم نمیخواهد به دلیل اولین شلیک گلوله سرزنش شوند نادیده گرفته خواهند شد.
چین نیز به نوبه خود باید تصمیم مهمی اتخاذ کند. آیا باید حمله خود را به تایوان محدود کند به امید ایجاد واقعیت در مورد عملی انجام شده در حالی که آمریکا و متحدان اش سرگردان خواهند شد و یا آن که باید به نیروهای آمریکا در منطقه در ابعاد پرل هاربری دیگر حمله کند؟
گزینه اول دست آمریکا را برای حمله به ناوگان تهاجمی باز میگذارد. گزیه دوم، اما کاملا تضمین میکند که علاوه بر امریکاییها ژاپن نیز با تمام وجود وارد جنگ خواهد شد.
تهاجم تقریبا با حملات موشکی و راکتی گسترده به تایوان آغاز خواهد شد. در نتیجه حملات بخش قابل توجهی از نیروی دریایی، نیروی هوایی و پدافند هوایی تایوان به سرعت نابود خواهد شد. "وانگ هونگ گوانگ" معاون سابق فرمانده منطقهای ارتش آزادیبخش خلق چین در سال ۲۰۱۸ میلادی پیش بینی کرده بود که بمباران ۳۴ ساعت به طول خواهد انجامید و ابتدا اهداف نظامی و سیاسی و سپس زیرساختهای غیر نظامی مانند انبارهای سوخت و نیروگاهها را شامل خواهد شد. او هم چنین پیشنهاد کرد که چین ماهوارههای تایوان را کور کند، کابلهای اینترنت زیر دریا را قطع نماید و از جنگ الکترونیک برای برهم زدن سیستمهای فرماندهی و کنترل تایوان استفاده کرده و هماهنگی آن جزیره با نیروهای امریکایی و متحدان آن کشور را متوقف سازد.
ژنرال وانگ گفته بود این یورش به اندازه کافی ویرانی ایجاد میکند تا دست کم یک پنجره دو روزه برای تهاجم باز شود. اگر نیروهای آمریکایی ظرف مدت سه روز نرسیدند از دید او کار تمام است. او خطاب به امریکاییها گفته بود:"بیهوده سفر نکنید و خود را به زحمت نیاندازید".
در آن زمان، نیروهای سایبری چینی تلاش خواهند کرد تلویزیون و رادیوی محلی تایوان را هک کنند و برای سربازان تایوانی پیامهای مهمی را از طریق رسانههای اجتماعی ارسال کنند و به شورشیان و فراریان پاداش بدهند.
سپس چین باید با چالش هولناک حمله آبی - خاکی، یکی از دشوارترین اشکال جنگ مقابله کند. سواحل کینمن جزیرهای تایوانی در فاصله ۳ کیلومتری از سرزمین اصلی مملو از یادگارهایی از یک تهاجم در سال ۱۹۴۹ میلادی است زمانی که نیروهای ملی گرا تقریبا کل گروه پیشروی متشکل از ۹۰۰۰ سرباز کمونیست را که در قایقهای ماهیگیری کوچک به جزیره رسیدند را به قتل رسانده یا اسیر کردند.
ارتش آزادیبخش خلق چین از آن زمان تاکنون پیشرفت کرده و به تسلیحات پیشرفته دست یافته است و نمونههایی مانند روز دی و یورش تحت رهبری امریکایی در کره در سال ۱۹۵۰ میلادی و بازپس گیری جزایر فالکلند توسط بریتانیا از آرژانتین در سال ۱۹۸۲ میلادی را مورد ارزیابی قرار داده است.
با این وجود، مخاطرات هنوز زیاد هستند. چین از زمان حمله به ویتنام در سال ۱۹۷۹ میلادی جنگی انجام نداده است. اگرچه تنگه تایوان در باریکترین حالت خود تنها ۱۳۰ کیلومتر عرض دارد جریانها و جزر و مد آن قدرتمند و نامنظم هستند. شرایط آنجا معمولا تنها در ماههای مارس تا مه و سپتامبر و اکتبر مناسب است.
تنها ۱۴ ساحل تایوان برای فرود مناسب هستند. تایوان سنگرها و تونلهای زیادی در آن منطقه ساخته است. هم چنین مشخص نیست که آیا ارتش چین کشتیهای کافی برای انتقال نیروی کافی و با سرعت بالا به منظور استقرار در سراسر تنگه را در اختیار دارد یا خیر. کشتیهای تهاجمی آبی - خاکی چین احتمالا میتوانند بسته به میزان تجهیزات شان تنها حدود ۲۰۰۰۰ نیرو را انتقال دهند. چین اخیرا استفاده از سایر کشتیهای غیر نظامی را تمرین کرده که میتوانند واحدهای بیشتری را وارد کند، اما برای آن که این کار را به خوبی انجام دهد باید یک بندر قابل استفاده را تصرف کند.
جنگ در اوکراین تردیدهای تازهای را نیز به ویژه در مورد نیروی زمینی چین ایجاد کرده است. گردانهای تسلیحات ترکیبی آن کشور از جمله گردانهای آبی - خاکی از گروههای تاکتیکی گردان روسیه که در اوکراین مبارزه کرده اند الگوبرداری شده اند. حتی اگر چین موفق شود به سرعت نیروهای راس رهبری تایوان را از بین ببرد باز هم ممکن است با نبرد طولانی در مقابل نیروهایی مواجه شود که استفاده اوکراینیها از موشک پرتاب کنندههای قابل حمل و پهپادها را تکرار میکنند.
در همین حال، استراتژی تایوان این است که تهاجم اولیه چین را خنثی کند یا از انتقال نیروهای کافی توسط چین جلوگیری نماید. نیروهای تایوانی بنادر و سواحل را با استفاده از مینهای دریایی و سایر موانع مسدود خواهند کرد. برخی بررسیهای ارتش آزادیبخش خلق چین نشان میدهد که تایوان دارای خطوط لوله زیر آب در سواحل خود است که میتوانند مایع قابل اشتعال را آزاد کند. برخی از جزایر دور افتاده تایوان توسط تسلیحات کنترل از راه دور محافظت میشوند.
سناریوی محتمل دیگر جنگ شهری است. تایوان از ترس تلفات زیاد غیر نظامیان تمایلی به جنگ در شهرهای خود ندارد.
حتی اگر تهاجم چین به تایوان به باتلاقی برای پکن نیز تبدیل شود زمان به نفع تایوان نخواهد بود. تایوان نمیتواند امیدوار باشد که بدون کمک آمریکا در درازمدت از خود دفاع کند. حمله به تایوان به عنوان یک جزیره نه تنها دشوارتر از اوکراین است بلکه حمایت از آن نیز سختتر خواهد بود. بنادر آن جزیره ممکن است توسط چین نیروهای تایوانی یا حتی آمریکا نابود شودند. تلاش برای انتقال تجهیزات کمکی یا تدارکاتی به جزیره تقریبا به اندازه تلاش برای تهاجم به آنجا دشوار است.
آمریکا و تایوان به کمک متحدان نیاز خواهند داشت. ژاپن که میزبان دهها هزار نیروی آمریکایی است نیروهای توانمندی در اختیار دارد. فیلیپین از نظر نظامی ضعیف است، اما به تایوان نزدیک میباشد. کشورهای اقیانوس آرام میتوانند پایگاهها مورد نیاز را تامین کنند. متحدان دورتر مانند بریتانیا ممکن است کشتیهای دریایی بفرستند. یک ابهام بزرگ این است که هند تا چه اندازه کمک خواهد کرد. این موضوع به آن بستگی دارد که بحران چگونه پیش میرود و کدام طرف مقصر باشد. نیروی دریایی چین اکنون بزرگترین نیروی دریایی جهان است و ناوگانی از زیردریاییها برای حمله به کشتیهای آمریکایی در حال نزدیک شدن را در اختیار دارد.
افسران آمریکایی از دورنمای جنگ با آمیزهای از ترس از قدرت رو به رشد چین صحبت میکنند. یکی از آنان میگوید هر روز از تواناییهای چین شگفت زده میشود.
در اوایل جنگ، کار غرق کردن ناوگان تهاجمی چین که وظیفه حیاتی در دفاع از تایوان محسوب میشود عمدتا بر عهده زیردریاییها و بمب افکنهای دوربرد خواهد بود. اگرچه تعداد قایقهای تایوان از چین بیشتر است، اما آمریکا در جنگهای زیر آب برتری خود را حفظ کرده است. زیردریاییهای تهاجمی امریکا حامل اژدر، موشکهای کروز و مینهای دریایی هستند.
در همین حال، بمب افکنهایی که از هاوایی، آلاسکا و سرزمین اصلی آمریکا پرواز میکنند از مهماتی استفاده مینمایند که میتواند از خارج از دسترس موشکهای ضد هوایی چین شلیک شود.
با این وجود، موشکهای ضد کشتی دوربرد آمریکا که میتوانند ۲۰۰ مایل دریایی یا بیشتر را طی کنند احتمالا ظرف مدت یک هفته تمام میشوند. پس از آن، نیروهای آمریکایی باید برای غرق کردن کشتیها به تایوان نزدیکتر شوند. امید آمریکا این است که تا آن زمان چین نیز با کمبود مهمات دوربرد مواجه شده باشد.
هر مرحله از جنگ در سایه تسلیحات هستهای انجام میشود. بایدن در مورد کاهش اتکای آمریکا به تسلیحات هستهای صحبت کرده است و چین از "عدم استفاده اولیه" از آن تسلیحات حمایت میکند. با این وجود، خطر فاجعه احتمالا با گسترش زرادخانه چین در حال افزایش است. پنتاگون تخمین میزند که از زرادخانه چین از ۴۰۰ کلاهک امروزی به ۱۰۰۰ کلاهک تا سال ۲۰۳۰ میلادی (هنوز کمتر از تعداد کلاهکهای در اختیار آمریکا و روسیه) خواهد رسید.
هزینههای اقتصادی چنین جنگی نیز بسیار زیاد خواهد بود. اندیشکده رند تخمین زده که جنگ یک ساله بر سر تایوان تولید ناخالص داخلی چین را ۲۵ تا ۳۵ درصد و آمریکا را ۵ تا ۱۰ درصد کاهش میدهد. هم چنین، اختلال در عرضه نیمه هادیها (تایوان ۹۰ درصد از پیشرفتهترین تراشههای رایانهای جهان را تولید میکند) باعث کمبود جهانی کالاهای الکترونیکی میشود که منجر به آسیب "غیر قابل محاسبه" به اقتصاد جهانی خواهد شد.
بسیاری از استراتژیستها در آمریکا و آسیا نگران هستند که از دست دادن تایوان نظم تحت رهبری آمریکا در منطقه را با نظم چینی جایگزین کند. ژاپن و کره جنوبی ممکن است احساس کنند که موظف به توسعه سلاحهای هستهای خود هستند. آمریکا از شکستهای روسیه در اوکراین احساس آرامش میکند و معتقد است این شکست تردید شی در مورد توانایی چین برای تصرف تایوان را افزایش داده است. با این وجود، امریکا برای حفظ تعادل نامطمئن در سراسر تنگه تایوان باید با مهارتی عالی عمل کند. امریکا باید تردید شی را با تقویت خود، متحدان اش و تایوان تقویت کند، اما باید تا حدی پیش برود که چین برای همیشه از تصرف تایوان منصرف شود.