فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
میبینمت عیان و دعا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا میفرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعا و ثنا میفرستمت
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کآیینهٔ خدای نما میفرستمت
تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا میفرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوا میفرستمت
حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست
بشتاب هان که اسب و قبا میفرستمت
شرح لغت: نوا به فتح اول گروگان/ قول: به فتح اول و سکون دوم ترانه
جان هر طالب در تب و تاب عشق او میسوزد و منزلگاه حقیقی او کوی یار است که با گذر از مشقات به سوی او رهسپار میشود. هر شخص آیینه تمام نمایی است از وجود محبوب.
در راه رسیدن به یارت سختی بسیار کشیدهای و ملامتها شنیدهای، ولی تاکنون تمام آن را با جان و دل خریدهای پس اهمیتی به این مشکلات نده، چون خودت یقیق داری که در کنار او به آرامش میرسی.