فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
شرح لغت: چمان به فتح اول خرامان/ نچشیدیم: سیر و تماشا نکردیم
با این که دوست در دل همگان رخنه کرده، اما همه قادر نیستند به لقای او دست یابند و در گلستان وصال او قدم بگذارند.
ظلم و ستمی بر تو روا شده و عهد و پیمانی با تو بسته اند، شکسته شده است، ولی تو در ضمیر خود هنوز امبدواری. با وجود مشکلاتی که به تو تحمیل نموده اند باز هم طرف مقابل را در آن بی تقصیر میدانی.