همانطور که عروسکها در ماقبل تاریخ هم بخشی از زندگی انسان بودهاند و بازماندهای از یک عروسک مرمری با دستهایی متحرک از دوره بابلی و عروسکهایی در مقبرههای اهرام مصر هم کشف شده است. برخی بر این باورند که قرار دادن عروسکها درون مقبره به این معناست که عروسک برای آن فرد، شیء عزیزی بوده است.
به گزارش خراسان، به هر حال، عروسکها به شکلی در زندگی هر فرد وجود داشته و دارند. برای کودکان تصور دنیای بدون عروسک سخت است. آنها با عروسکها حرف میزنند، همبازی میشوند و رویا میسازند. برای بزرگ ترها، عروسکها خاطره روزهای دور از دسترس کودکی است و برای ملتها نشانه و چکیدهای هنری از باور، فرهنگ و سنتهای کشورشان.
عروسکهای کشورهای مختلف داستانهای متفاوتی دارند. در بعضی کشورها این عروسکها هنوز همبازی کودکان هستند و در کشورهای دیگری بعضی از این عروسکهابه یک شیء تزیینی یا سوغات و سفیر هنری شان تبدیل شده است.
در این مطلب قرار است درباره تاریخچه و عروسکهای سنتی قومها و کشورهای مختلف جهان بیشتر بخوانیم.
دهخدا در لغتنامهاش تعبیر جالبی از عروسکها دارد و آنها را «لعبت و آدمک» خوانده است. تاکیدش هم بر این بوده که بیشتر دختران این لعبتکان را میسازند و با آن بازی میکنند.
رومیان و یونانیان باستان این عروسکها را در مقبره کودکان خود دفن میکردند و جالب این که دختران رومی و یونانی وقتی بزرگ میشدند و دیگر با عروسکهای خود بازی نمیکردند آنها را به الهههای خود تقدیم میکردند. بیشتر عروسکهایی که از درون مقبرههای قدیمی پیدا شدهاند، سر و شکلی ساده دارند و بیشترشان از گل، تکه پارچه، چوب یا استخوان ساخته شدهاند.
بعضی عروسکها هم که از بقیه بهتر هستند از عاج یا موم درست شدهاند. هدف اصلی در ساخت این عروسکها این بوده است که آنها را به واقعیت نزدیک کنند، به همین دلیل ۶۰۰ سال پیش از تولد مسیح باعث پیدایش عروسکهایی با دست و پاهای متحرک و لباسهای قابل تعویض شد.
با پایان دوران عروسکهای باستانی، اروپا تبدیل به بزرگترین قطب تولید عروسک شد. بیشتر عروسکهای اروپایی از چوب ساخته میشدند.تعداد ابتداییترین عروسکهای چوبی ساخت انگلستان در قرن ۱۶ و ۱۷ که تا امروز به جا ماندهاند به ۳۰ عدد هم نمیرسد. بعد از این در منطقه گرادنرتال آمان عروسکهای میخی تولید شد. عروسکهایی که دو پایشان میخ ساده و شبیه گیره لباس است. بعد از آن شکلوشمایل عروسکها هربار تغییراتی کرد و کاملتر شد و چرخه تولید عروسک آنقدر چرخید تا کمتر عروسک تکراری ببینیم و به این ترتیب صنعت عروسکسازی به یکی از پولسازترین صنعتهای جهان تبدیل شد.
نام کوکشی، عروسکهای دستساز چوبی، از دو قسمت «Ko» به معنی چوب کوچک و «keshi» به معنای عروسک گرفته شده است. ساخت این عروسکها در ابتدا منحصر به صنعتگران زائو بود و بعد به دیگر شهرهای ژاپن منتقل شد. کوکشیها در هیبتهای مختلف با چوب درخت گیلاس و یک درخت محلی ژاپنی ساخته میشود، بدون دست و پاست و این اعضا و لباسهای ژاپنی روی آنها نقاشی یا کندهکاری میشود و وقتی سر آنها را میچرخانید جیرجیر میکند. امروزه این عروسکهای جذاب بیشتر به عروسکهای کلکسیونی تبدیل شده و طرحهای متفاوت و بامزه کوکشیها آنها را به عنوان یک هدیه و سوغات ایدهآل ژاپنی تبدیل کرده است.
کچینا عروسکهایی با لباسهای رنگارنگ و روشن هستند که معمولا با طرحهای نمادین پوشیده میشوند، سر حیوانات را دارند و تزیینات خاص قبیله سرخپوستان هوپی در جنوبغربی آمریکا را به همراه دارند. این عروسکها را هم به دختران قبیله میدهند و هم از آنها برای آموزش باورهای خود درباره موجودات ماورائی استفاده میکنند. این باورها در فرهنگ قبیله هوپی بسیار مهم است. آنها معتقدند کچیناها در ابتدا آدمیزاد نبودهاند و وقتی رنج مردم هوپی را دیدند تصمیمگرفتند برای کمک به آنها به شکل انسان دربیایند و از طریق رقص، دعا و آواز به مردم برای بارش باران، رویاندن گیاهان خوراکی و درمان بیماران کمک کنند.
تولد «ماتریوشکا» به ۱۳۲ سال پیش در روسیه برمیگردد. سرگئی مالبوتین نقاش روسی بعد از دیدن عروسکهای ژاپنی به فکر ساخت این عروسکها افتاد و آنها را در کارگاه خود خلقکرد. ماتریوشکا عروسکهای درون تهی چوبی هستند که چهره و پوشش روی آنها نقاشی شده است. بدنه آنها از وسط باز میشود و هر عروسک بعد از بازشدن نسخه کوچکتری از عروسک قبلی را درون خود دارد. این اتفاق بین ۵ تا ۷ بار میافتد و در نهایت خانواده کوچکی از خانمهای چوبی روسی شکل میگیرد. این ساختار تودرتو به ساختار پیچیده و درونی انسان هم، معنی میشود. تقریبا بیشتر مردم جهان این خانواده عروسکی را میشناسند.
در جمهوری دومینیکن، مجسمهسازان گِلی، عروسکهای بیچهرهای به نام «مونکاس» میسازند که لباسهای زیبایی میپوشند و گُل، گلدان یا میوهای را حمل میکنند. ترکیبی از مردم آفریقایی، اروپایی و بومی جمعیت دومینیکن در حوزه دریای کارائیب را تشکیل دادهاند و جمعیت این کشور یک چهره مشخص ندارند. همین موضوع، دلیل ساختن مونکاسهای بدون چهره است تا از این طریق به تقویت فرهنگ دومینیکنیها کمک کند. هم اکنون مونکاسها دیگر اسباببازی نیستند و به عروسکهای سنتی که هدیهای متفکرانه هم به حساب میآیند، تبدیل شدهاند. در چندسال اخیر، بعضی به ساخت این عروسکها با ابزار و لوازم دیگری مانند پارچه و نمد هم روی آوردهاند.
عروسکهای «اندبله» آفریقایی بدن سادهای دارند که با مهرهکاریهای پیچیده و رنگارنگ تزیین شدهاند. بعضی از این عروسکها، مخروطی شکل هستند و بعضی دیگر روی پاهایی با کف پای صاف ایستادهاند. اندبلهها در آفریقا کاربردی متفاوت با دیگر کشورها دارند. دختران این عروسکها را میسازند تا مهارت مهرهکاری خود را تمرین و تقویتکنند. استفاده مردم از اندبلهها هم بامزه است. آنها از این عروسکها برای پیشنهاد ازدواج به فردی که دوستش دارند، استفاده میکنند و بعضی هم آن را به عنوان یک هدیه ارزشمند به تازه ازدواج کردهها میدهند.
عروسکهای غصه، آدمکهای کوچکی هستند که از سیم، پارچههای رنگی و تکههای پشمی ساخته شدهاند و صورتی متعجب دارند. این عروسک برگرفته از یک افسانه گواتمالایی است که طبق آن خدای خورشید این عروسک را به شاهزاده مایا داده و به همین دلیل، میتواند هر مشکلی را حل کند. رسم هم بر این است که کودکان گواتمالایی مشکلات و رازهای خود را به این عروسکها میگویند و شبها آن را زیر بالش خود میگذارند تا وقتی بیدار میشوند این عروسکها به آنها جرئت مقابله با مشکلات را بدهد. حتی بعضی بزرگترها این عروسکها را به کلاه، هدبند یا لباس خود آویزان میکنند تا از آن انرژی بگیرند.
با وجود فرهنگ غنی و مستعد در ایران ما هیچوقت نتوانستهایم عروسک مشخصی را به نمایندگی از کشور خودمان به دیگران معرفی کنیم. عروسکهای بومی و محلی بسیارند و در بیشتر مراجع تحقیقی، فقط به نام چند عروسک که بیشتر مخصوص نمایشگردانی است، اشاره شده است.
در این مطلب به سه تجربه ایران در حوزه عروسک اشاره خواهیم کرد.
مبارک لباسی قرمز به تن دارد و با پوستی تیره با چند ریسمان روی صحنه گردانده میشود. شوخ و شیرینزبان است و بیشتر صدایش را با سوتک درمیآورند. او «مبارک» عروسک خیمهشببازی است که معمولا بیپرده و به طنز با مسائل روز جامعه شوخی میکند. فردی به نام مرشد هم کنار او مینشیند که جملههای مبارک را واضحتر به گوش مخاطبان میرساند و با مبارک همصحبت است. در بیشتر مواقع مبارک، مرشد را بابا صدا میکند و بیشترمان خاطره کوچکی از این گفتگوها از زمان کودکی داریم.
لَیلی لیلی و مجنون را همه خوب میشناسیم. افسانهای لری وجود دارد که در آن مجنون شاعری است عاشق و دلخسته «لیلی»، پدر دختر با ازدواج آنها مخالفت میکند و مجنون سر به کوه و بیابان میگذارد. این نقطه شروع ساخت عروسک لیلی است. این عروسکها بیشتر عروسکهای ریسمانی و لولایی هستند. در پوشش این عروسکها بیشتر از لباسهای پولکدار تزیین شده با روبان و مهرههای شیشهای استفاده شده است و در جهان این عروسک را به نوعی نماینده ایران میدانند.
دارا و سارا حدود ۲۰ سال پیش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از عروسک دوقلوی دارا و سارا رونمایی کرد. ایده ساخت این عروسکها از سال ۷۵ شروع شد تا جایگزینی برای عروسکهای باربی شوند، اما اینطور نشد و این پروژه خیلی زود شکست خورد، به طوری که امروزه کمتر کسی این عروسکها را میشناسد. شاید یکی از دلایل شکست این عروسکها چهرههای معمولی و فاقد المانهای بومی و تنها توجه به پوششهای اقلیمهای مختلف ایران بود.