۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ که از راه برسد، روزنامه توفیق صدمین سال انتشارش را میتواند جشن بگیرد. اما کجا؟ حتما شما هم فکر میکنید دفتر این روزنامه میتواند بهترین مکان برای این کار باشد. اما اگر پایتان را به ساختمان این روزنامه بگذارید، جز ناسزا و روی ترش چیزی نصیبتان نمیشود.
به گزارش شرق، سرنوشتی تکراری برای یکی از چندین و چند ساختمان تاریخی و مهم تهران که در سایه بیتوجهیها قرار است تخریب شود.
این وضعیت کنونی ساختمان روزنامه توفیق است که در تحولات سیاسی و اجتماعی صد سال اخیر ایران نقشی مهم داشت و یکی از بازیگران تاریخ معاصر ما بود. حالا مجلهای که ۵۰ سال پیش هویدا توقیفش کرد تا ادامه حیاتش در عرصه مطبوعات به پایان برسد، با اقدامات مالک و در پناه انفعال شهرداری و میراث فرهنگی قرار است به کل از منظر شهری تهران پاک شود.
مثل بسیاری از ساختمانهای تاریخی تهران که مالکان طماع به دنبال تخریبشان هستند، اینجا هم سقفها برداشته شده تا بعد از یک پاییز و زمستان و چند برف و باران، ساختمان خودبهخود خراب شود و دیگر نگرانیای برای تخریب کاملش نباشد.
شاید برای همین است که یکی از ساکنان فعلی ساختمان به خبرنگار ایسنا گفته «این ساختمان نه قدیمی است و نه تاریخی»؛ چون هر ردی را که از تاریخ در آن موجود است، پاک کردهاند و حالا میخواهند اثرش را هم از خیابان سپهسالار پاک کنند.
محمدجواد حقشناس، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای پنجم شهر تهران، در واکنش به آنچه برای ساختمان روزنامه توفیق در حال رخدادن است، به موضوع تعارض منافع اشاره میکند و میگوید: در این نوع بناهای میراثی و تاریخی، هم انتفاع افرادی مطرح است که این ملک به آنها ارث رسیده و نمیتوان به این موضوع بیتوجه بود و در هر محکمهای مالکیت فردی در اولویت است و هم نمیتوان در شهرهای تاریخی که قدمت زیادی دارند، به موضوع میراث و هویت تاریخی بیتوجه بود. در شهری مانند تهران که بیش از ۲۲۰ سال است پایتخت است و قبل از آن هم یکی از شهرهای مهم و مورد توجه بوده، مجموعهای از آثار تاریخی وجود دارند، بهخصوص در دوره قاجار، پهلوی اول و دوم ما بناهای بسیار ارزشمندی داریم که بخشی توانسته به ثبت ملی برسد و مجموعهای مثل سعدآباد را هم داریم که ثبت جهانی شده و حتی خود خیابان ولیعصر این پتانسیل و ظرفیت را دارد که به ثبت جهانی برسد.
او با اشاره به اینکه حفظ این بناهای ارزشمند، حفظ منافع عمومی جامعه است، میگوید: وزارت میراث، شهرداری و شورای شهر باید از این بناها محافظت کنند.
در حوزههایی که تعارض منافع میان منافع عمومی و منافع شخصی وجود دارد، انتظار میرود مقام قضائی مراقبت کند و به منافع جامعه توجه داشته باشد. در حوزههایی مانند محیط زیست میراث که طبیعتا جزء میراث عمومی یک شهر، یک کشور و یک فرهنگ است، آیا به راحتی میتوان حکم صادر کرد که این فضا تنها متعلق به این خانواده است؟ قطعا نه.
قانونگذار باید به فکر در نظر گرفتن حفاظت از این بناها در جریان تصویب بودجه باشد و همین طور شورای شهر که بتوانند آن املاک و آن آثار تاریخی را برای شهر نگه دارند. از آن طرف هم به نظر من میشود نهادهای عمومی و افراد خیّری را که دل در گرو آینده و فرهنگ و تاریخ این سرزمین دارند، ترغیب به خرید این املاک کرد تا با در اختیار قراردادن آنها برای شهر و ماندگارشدنشان، هم زمینه انتفاع خانوادهها را فراهم کنند و هم زمینه اینکه این املاک برای شهر و مردم بماند.
او درخصوص ساختمان توفیق میگوید: خاطرم هست حتی انجمن کاریکاتوریستها هم پیگیر شد، زیرا زمانی هم در اختیار مجله توفیق بود و حتی خانواده توفیق در آنجا مستقر بودند که این ساختمان با توجه به ارزشی که دارد و در محوطه ارزشمندی هم هست، حفظ شود.
حسن خلیلآبادی، رئیس کمیته میراث فرهنگی و گردشگری شورای پنجم شهر تهران، درباره رأی دیوان به ابطال میراثیبودن ساختمان توفیق میگوید: پیش از این با تلاشهای شهرداری و شورای شهر، با وجود حکم دیوان از تخریب بناهای ارزشمند جلوگیری میشد. با حساسسازی دوستداران میراث فرهنگی و... تلاش کردیم با وجود تأکید دیوان عدالت بر حقوق مالکانه، این بناهای ارزشمند حفظ شود، در کنار اینکه حقوق فردی افراد هم نادیده گرفته نشود.
او ادامه میدهد: به نظر میآید در این مقطع زمانی شورا، شهرداری و دیوان هماهنگتر از همیشه برای اجرای احکامی هستند که در حوزه باغات، درختان و میراث صادر میشود. احکامی که به حقوق عمومی ساکنان یک شهر توجه چندانی ندارد. البته ما نمیگوییم حقوق فردی نادیده گرفته شود، اما میتوان این حقوق را با مسائل دیگر جبران کرد. در زمان ما قرار بود خانه نیما را که مکانی رویدادمحور و ارزشمند برای شهر بود، تخریب کنند، اما با پیگیریهای انجامشده، آن خانه خریداری و ثبت میراث شد و حالا به یک مکان ارزشمند تبدیل شده است.
میتوان به راهکارهایی رسید که این خانههای ارزشمند و تاریخی تخریب نشود؛ بهویژه خانههایی مانند ساختمان توفیق که به صورت اورژانسی باید وارد مذاکره با مالک شد و از تخریب آن جلوگیری کرد. وزارت میراث و شهرداری باید برای تملک خانههای ارزشمند قدیمی در تهران اعتبار پیشبینی کنند تا هم حقوق مالک حفظ شود و هم حافظه و هویت شهر از بین نرود.
علیمحمد سعادتی، شهردار سابق منطقه ۱۲، یادآوری میکند که بهطور دقیق روند پرونده را به خاطر نمیآورد، اما از توافقهایی میگوید که با مالک انجام شده بود تا این ساختمان قدیمی حفظ شود.
سعادتی ادامه میدهد: اگر درست خاطرم باشد، ملک همجوار ساختمان توفیق پیش از این تخریب شده بود. مالکان میگفتند این ملک چاپخانه بوده و مجلات مختلفی در آنجا چاپ شده است و در برههای از زمان هم چاپخانه توفیق آمده در این مکان و معتقد بودند این بنا چندان ریشه میراثی از منظر هویتی ندارد. پیشنهادی که من به مالک دادم این بود که اگر پلاک دوم را هم خراب کنید، یک زیربنا و تراکم خواهد داشت. اگر شهرداری مجموع این تراکم را که جزء حقوق شهروندی مالک است، در همان پلاک تخریبشده کناری که دیگر اثری از ساختمان نیست، تأمین کند، از قصد تخریب بنای بهجامانده منصرف میشود. حتی اگر بر اساس طرحهای بالادست تعداد طبقات مورد نیاز تأمین نشد نیز با تغییر کاربری و ارزشافزودهای که ناشی از کاربری خواهد بود، منافع اقتصادی مالک تأمین شود. برای این ساختمان امکان مجوز بهرهبرداری رستوران، کافه یا شبیه آن را میشد دریافت کرد.
با این پیشنهاد مالک به حقوق اقتصادی خود میرسید و از طرفی این ملک ارزشمند شهر نیز حفظ میشد. آن زمان این پیشنهاد پذیرفته شد، اما آنقدر شرایط صدور پروانههای ساختمانی در شهرداری با انجماد همراه است و غیرقابلانعطاف است که قوانین و مقررات بالادستی از ما حمایت نکرد؛ یعنی مدیریت وقت هم در این رابطه آزادی عملی برای اینکه ما بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم، نداد. به هر حال شما یک قانونی مینویسید و در کل ۲۲ منطقه میخواهید این قانون را عملیاتی کنید. خب هر منطقهای مسائل خودش را دارد؛ بافت اجتماعی، بافت کالبدی، شبکه معابر، مسائل اقتصادی و واقعا اینکه با یک ضابطه بشود کل شهر تهران را اداره کرد، انتظار دور از ذهن و منطقی است.
مدیرانی هم که در حوزه شهرسازی بودند، ما را خیلی در آن زمان همراهی نکردند. مالک هم خیلی دلسرد شد، چون واقعیت این بود که دستور قضائی داشت و ما هم عملا کار خیلی جدیای نمیتوانستیم انجام دهیم؛ چراکه در پیشگاه دستگاه قضائی باید تمکین میکردیم. اگر دستمان را بیشتر باز میگذاشتند یا درواقع مدیران وقت حمایت جدیتری از تصمیمات حداقل بهصورت خاص میکردند، شاید توفیقات در این زمینه بیشتر بود.