ابطحی نوشت: آقای خاتمی هم که میدانست قرار است با آقای کروبی صحبت کنم، خیلی سلام رسانده بود. متقابلا آقای کروبی هم سلام رساند. هم به آقای خاتمی و هم به اعضای مجمع روحانیون که اولین دبیرش بود.
محمدعلی ابطحی در صفحه اینستاگرامش نوشت:
بعد از یازده سال، آقای کروبی را دیدم.
هفتهی پیش برادران بالا زنگ زدند که دوسه بار است آقای کروبی اسم شما را دادهاند برای ملاقات، اگر خودتان موافقید قرار بگذاریم. خیلی ذوق کردم.
دیروز وقت گذاشتند، رفتم، حاج خانم و حسین آقای کروبی هم بودند. مهربانانه و پدرانه اول گفت عینک و ماسک را بردار قیافهات را ببینم. مثل آدمهای دل تنگ شده.
حال جسمی آقای کروبی خوب بود. دو ساعت گپ زدیم. ازشب رحلت امام گفت و از فردای آن روز و اتفاقاتی را یادآوری کرد که البته میدانستم. اتفاقات سرنوشتساز در تاریخ انقلاب. بعضی وقتها میگفتم صدا نمیآید! میخندید و بحث عوض میشد.
میگفت از شرایط فعلی بگو. آینده را چه میبینی. من با خوشبینی ذاتیام کمی تحلیل کردم.
صحبت به اتفاقات انتخابات ۸۴ کشید که من هم با آقای کروبی هم نظر بودم، استراتژیکترین اشتباه اصلاحطلبان در آن تاریخ بود.
از دوران آقای روحانی هم صحبت به میان آمد. از آسیبی که دولت او به همه ماها زد حرف زدیم و از یأسی که به وجود آمد افسوس خوردیم.
من به روشهای اصلاحی که در دولت فعلی و سیستم قضایی در پیش گرفته شده اشاره داشتم. آقای کروبی به خوشبینی من نبود.
آقای خاتمی هم که میدانست قرار است با آقای کروبی صحبت کنم، خیلی سلام رسانده بود. متقابلا آقای کروبی هم سلام رساند. هم به آقای خاتمی و هم به اعضای مجمع روحانیون که اولین دبیرش بود.
حس مشورت دهیام گل کرده بود، به برادران بالا هم گفتم امتیاز رفع حصر را به دولت روحانی نمیخواستید بدهید، اوکی. الان در مجموعهی یک دست اگر یک روز صبح بساط حصر را جمع کنید و بروید، هیچ اتفاقی نمیافتد.
حالا سیاست به کنار. دیدار پر مهری بود. خیلی پرحرفی کردم که روحیه آقای کروبی عوض شود. با مزه میگفت: خیلی از کسانی که مجوز ملاقات میگیرند و میآیند، نگاهی به دوربین گوشه حیاط میکنند و حتی توی اینجا با من حرف نمیزنند. فقط تعارفات بهجا میآورند. من جبران کردم. از سیاست و خاطره و حتی جوک بهره گرفتم تا شیخ ۸۴ ساله ما که بعد از یازده سال میدیدمش کمی شاد باشد.
به امید روزی که کلا این حصر طولانی برداشته شود. باورم نمیشد یازده سال است در حصرند.