فرارو– سال ۱۳۹۰ در چنین روزی بود که انفجاری در یک مجموعه نظامی اطراف کرج رخ داد. شدت انفجار به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها دورتر شنیده شد و موج انفجار آن پنجره خانههای غرب تهران را نیز لرزاند. این انفجار هنوز هم یک معماست و روایتی رسمی درباره آن وجود ندارد. فقط یک روایت قطعی وجود دارد و آن نیز شهادت سردار حسن طهرانیمقدم رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه پاسداران در این انفجار است.
به گزارش فرارو، طهرانیمقدم تا زمانی که در انفجار ملارد کرج به شهادت رسید، از آن دسته فرماندهان ارشد سپاه بود که شناختهشده نبودند. این ناشناسی ریشه در ماموریتی داشت که او از سالهای جنگ تا زمانی که به شهادت رسید، آن را پیگیری میکرد: توسعه برنامه موشکی ایران.
طهرانیمقدم از اولین نسل پاسدارهای سپاه بود. زندگینامهاش میگوید او سال ۵۹ به سپاه پیوست. «از پاییز ۱۳۶۰ در حالی که یکسال از شروع جنگ گذشته بود، افرادی، چون شهید حسن طهرانی مقدم به این نتیجه رسیدند که باید آتش تهیه نیروهای سپاه را که آن موقع بیشتر خمپاره بود در یک مرکز هماهنگسازی کنند. بر همین اساس «فرماندهی آتشهای پشتیبانی» یا «مرکز تطبیقهای آتش» را بنیانگذاری کردند. سپس با انجام عملیات فتحالمبین که تعداد قابل توجهی از توپخانه دشمن سالم به دست رزمندگان افتاد، اولین قدمها برای تشکیل یگان توپخانه در سپاه توسط شهیدان حسن طهرانی مقدم و حسن شفیعزاده برداشته شد. چنانچه سیام فروردین ۱۳۶۱، رحیم صفوی، در پایگاه گلف اهواز (محل قرارگاه مرکزی کربلا) طی حکمی حسن طهرانی مقدم را به عنوان مسئول تطبیق آتشهای توپخانه و خمپارههای سپاه به فرماندهان قرارگاههای قدس، نصر، فجر و منطقه ۸ معرفی کرد.» (روزنامه جوان، ۱۴۰۰)
ماجرای گره خوردن زندگی طهرانیمقدم با برنامه موشکی ایران، اما از سالهای ۶۲ و ۶۳ آغاز میشود. «قبل از اینکه در سال ۶۲ وزیر سپاه شوم، به سه کشور زیاد سفر میکردم؛ سوریه، لیبی و کرهشمالی. آنها با ما همکاری میکردند و سوریه و لیبی همکاری بیشتری نسبت به کره با ما داشتند. اما بعد از وزارتم در سپاه قرار شد اولین سفر رسمیام به سوریه و لیبی برای بدست آوردن موشک باشد.
بعد از پیگیریهایی که شرح مفصل دارد، لیبی حاضر به تحویل ده موشک اسکاد به ایران به همراه کادر مربوطه شد و سوریه هم قبول کرد که نیروهای ما را آموزش دهد که شهید مقدم با ۳۴ نفر این آموزش را در سوریه دیدند وقتی موشکها را همین شهید و معاونش آوردند، حسن تهرانیمقدم پیش من آمد و گفت «حاج محسن، یکی از این موشکها را به ما بدهید تا باز کنیم و برآن مهندسی معکوس انجام دهیم». به او گفتم مرد حسابی، این موشکها الان ارزشش خیلی زیاد است. ما میخواهیم با آن کلی عرضاندام کنیم. پنج یا شش موشک اول که شلیک شد. به ناگاه سرگرد سلیمان فرمانده نیروهای اعزامی لیبی گفت که قذافی دستور داده دیگر موشکی شلیک نشود.
بعد از خودداری نیروهای لیبی از پرتاب موشک، به دلیل اصرار فراوان شهید مقدم برای مهندسی معکوس موشک، او را فراخواندم و به او گفتم اگر به تو موشک بدهم تو چه چیزی به من میدهی، که گفت «اگر شهید شدم، شفاعت تو را میکنم». گفتم باشد چیز خوبی است و یکی از موشکها را به حسن آقا تحویل دادم.
فرماندهان آن زمان جنگ هم دستور شلیک هر چه سریعتر موشکها را دادند و لیبیاییها زیر بار نمیرفتند؛ لذا با شهید حسن طهرانیمقدم و تیم مربوطه به باختران (کرمانشاه فعلی) رفتیم و در نقشه، باشگاه افسران را پیدا کردیم. موشکها را آوردند و گرا تنظیم و موشک آماده شلیک شد. حسن گفت که قبل از شلیک باید دعای توسل بخوانیم. نشستیم و در آن بیابان دعای توسل خواندیم.
حسن طهرانیمقدم پشت سر محسن رفیقدوست در سفر به کره شمالی
بعد از دعا با خدا صحبت کرد و گفت «خدایا ما نمیخواهیم مردم عراق را بکشیم؛ ما میخواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقیها را میکشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران ببر». سپس کلید موشک را فشار دادم و موشک پرتاب شد. نشستیم و رادیو «بیبیسی» را گرفتیم. پس از چند دقیقه اعلام کرد که یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شدهاند. پیشانی شهید طهرانیمقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک، نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.
این در واقع اولین موشکی بود که توسط نیروهای ایرانی شلیک شد. بعد از این شلیک بود که شهید تهرانیمقدم با همکاری دیگر افرادی که در سپاه بودند روی موشک کار کردند و به تدریج موشکهای «اسکاد بی»، «اسکاد سی» و شهاب را ساختند؛ لذا اگر امروز شهابی وجود دارد، مدیون پدری حسن است.» (وبلاگ محسن رفیقدوست، ۱۳۹۱)
طهرانیمقدم از زمانی که درگیر موشکهای اسکاد شوروی شد تا زمانی که به شهادت رسید، درگیر برنامه موشکی ایران ماند. او کار را با مهندسی معکوس اسکاد شروع کرد که در آن زمان طبق گفته رفیقدوست هر فروند آن ۳ میلیون دلار قیمت داشت، اما قذافی پولی بابت آنها از ایران نگرفت. طهرانیمقدم تحقیقات خود را در سازمان جهاد خودکفایی ادامه داد و تقریباً از ابتدای دهه هشتاد بود که دستاوردهای موشکی به مرور و بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. خانواده موشکهای شهاب تا سالها مشهورترین موشکهای ساخته شده در ایران بودند که پایه آنها همه آنها موشکهای اسکاد شوروی بودند. روند مهندسی معکوس در تمام این سالها ادامه داشت و ایران خانوادهای از موشکها را با مهندسی معکوس و بهسازی تولید میکرد. اما به مرور توانایی ساخت موشک در جریان تحقیقات نظامی بومی شد و ایران توانست در این عرصه به خود کفایی برسد.
بر اساس اخبار موجود، تا زمانی که حسن طهرانی مقدم هنوز به شهادت نرسیده بود، موشکهای با برد ۲۰۰۰ کیلومتری «رونمایی» شدند. پس از آن، پروژه بالا بردن دقت موشکهای ایرانی مد نظر قرار گرفت و موشکهای نقطهزن و پیشرفتهتر جایگزین نمونههای قدیمیتر شدند. از هر جهت که به برنامه موشکی ایران نگاه میکنیم، حسن طهرانیمقدم پایهگذار آن است.
ایران در کنار برنامه موشکی نظامی خود و تحقیق و توسعه در حوزه ارتباطات، ساخت موشکهای ماهوارهبر را نیز در دستور کار قرار داده بود و در حال حاضر نیز این توانایی در کشور وجود دارد. بر اساس روایتی، شهید حسن طهرانی مقدم زمانی که به شهادت رسید، پروژه ساخت ماهوارهبر چهارمرحلهای را در دست داشت. «در اوایل دهه ۱۳۹۰ و پس از شهادت سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم، مسئول سابق یگان موشکی و مسئول وقت تحقیقات و خودکفایی سپاه، مهمترین برنامه سپاه در عرصه فضایی رسیدن به پرتابگر ماهواره برای قرار دادن آن در مدار ۱۰۰۰ کیلومتری بیان شد.
سردار طهری مقدم که بخش مهمی از قدرت موشکی کشور مرهون مدیریت و تلاشهای اوست، در آخرین پروژه خود در حال آمادهسازی یک ماهوارهبر چهارمرحلهای سوخت جامد بهنام قائم بود که قطر و طول مرحله اول آن بهترتیب ۳.۵ و ۲۰ متر عنوان شده است.
بنا بر اطلاعات موجود، مراحل مختلف قائم بهطور جداگانه آزمایش شده بودند و شهادت ایشان برنامه فضایی سپاه در بخش پرتابگر را بهمدت کوتاهی دچار وقفه کرد، اما پس از حدود ۶ ماه مجدداً از سر گرفته شد. بهگفته فرمانده سابق محمدعلی جعفری، پروژه آخر شهید طهرانی مقدم با پیگیری سایر متخصصین سپاه به نتیجه رسید.» (تسنیم، ۱۳۹۸)