محمدرضا عارف رئیس بنیاد امید ایرانیان در یادداشتی به مناسبت چهل و یکمین سالگرد شهادت دکتر بهشتی در روزنامه اعتماد نوشت: یاد و خاطره شهدای هفتم تیر، بالاخص، شهید مظلوم، آیتالله دکتر بهشتی را گرامی میدارم.
پرداختن به شخصیت شهید بهشتی به عنوان شخصیت معیار و تراز انقلاب اسلامی ایران، برای بازنمایی انقلابیگری اصیل و شناخت انحراف از انقلاب، تحت هر عنوانی، بالاخص انقلابینمایی و انقلابیگری تهی از اصول انقلاب برای سیاستمداران، انقلابیون، روحانیون، مردم و به خصوص جوانان، بیش از هر زمانی لازم است.
بهشتی آنچنان بزرگ بود که بنیانگذار فقید انقلاب (ره)، از تعبیر منحصر به فرد «بهشتی یک ملت بود برای ملت» استفاده کردند، از این رو میتوان شخصیت و اندیشه آن شهید والامقام را به عنوان شاغول انقلابیگری در دورههای مختلف دانست. بهشتی از سویی دانشآموخته مکتب عقلانیت محور شیعه در حوزه علمیه قم و از شاگردان برجسته امام خمینی (ره) بود، از سویی دیگر، علاوه بر حکمت اسلامی، اندیشه و فلسفه غربی را آموخت؛ از این رو میتوان گفت که ایشان درک و فهمی عمیق و بسیط از مبانی اندیشههای سنتی و مدرن، داشت.
دانش و بصیرتی عمیق که شجاعانه و متفکرانه، آن شهید بزرگوار را به سمت و سوی نظریه تشکیل حکومت جمهوری اسلامی که در آن حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش به رسمیت شناخته شده و اراده ملت، هیچ تضاد و تنافری با دیانت به روایت تشیع علوی و مذهب جعفری و فقه شیعی نداشت.
در منظومه فکری شهید بهشتی، انقلابیگری به مثابه پیروی از اراده جمهور و اکثریت ملت، دوری از هرگونه استبداد و خودکامگی و سازگاری حقوق شهروندی، استقلال و آزادی با دیانت و شریعت، معنا یافته است.
آن مبارز مجاهد، به عنوان حامی بزرگ مستضعفان و محرومان، بسیار میکوشید که نماد و نمود تفکر اصیل انقلابی باشد؛ از این رو در دوران استقرار جمهوری اسلامی ایران، کوشید تا به اصول و آرمانهای انقلاب وفادار بماند و گذر از جنبش به نهاد، به تغییر شخصیت و عدول از مواعید عصر انقلاب، توسط وی نینجامید. علیرغم هجمههای گسترده از سوی افراد و جریانهای مختلف، به واسطه بصیرت نظری عمیق، شجاعانه در برابر ناملایمات و انحرافات، قد علم کرد و به نماد و نمود انقلابی اصیل، تبدیل شد؛ جایگاهی اصیل که انقلابی نمایان سطحینگر را ابتدا به سوی ترور شخصیت و سپس به سوی ترور فیزیکی ایشان، رهنمون ساخت.
از عجایب روزگار ما آن است که همفکران بهشتی بزرگوار و میراثداران فرهیخته جمهوری اسلامی به روایت ایشان، به میزانی که وارث فرهیختگی، نجابت و شرافت آن رادمردند، میراثدار مظلومیت ایشان نیز میباشند و این مساله جای بسی تاسف و تاثر دارد.
امروز و در آستانه چهل و یکمین سالگرد شهادت بهشتی مظلوم، انقلاب و جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر به آموختن از مشی و مرام و اندیشههای بزرگانی، چون بهشتی و مطهری (رحمتالله علیهما)، نیازمند است. اگر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، آرمان بزرگ انقلاب اسلامی بود، انقلابیگری منهای آن اصول، هر چه باشد انقلابیگری نیست.
انقلابگری، بیش از هر چیز، اعتقاد راسخ و التزام به حق حاکمیت جمهور ملت، به رسمیت شناختن آزادی و برابری، استقلال در برابر غرب و شرق ضمن تعامل سازنده با جهان براساس احترام متقابل و پیروی از اصول حکمت، عزت و مصلحت است. از طرفی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، بیش از هر زمانی میتواند و میبایستی از مشی و مرام فقیه متفکر و مبرز فقید، آیتالله شهید بهشتی، به عنوان اولین رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، بیاموزد.
استقلال قضا و عدالت قضایی، از تعلقات جناحی، یکی از ممیزات شهید مظلوم انقلاب بوده است. بر جمهوری اسلامی ایران، به عنوان حکومت برآمده از مذهب عدل بنیان تشیع، فرض است که دستگاه قضاییاش، از مولفههای عدالتمحور و عقلانیت بنیان سنت سترگ حوزههای علمیه در مسیر عدالت و عقلانیت، مملو گردد و با روزآمدسازی و... زمینه و زمانهپروردگی قوانین، دستاوردهای بشر در حوزه حقوق مدرن را مدنظر قرار دهد.
ضمن استقبال و تمجید از اصلاحات قضاییای که ریاست محترم قوه قضاییه، در یک سال اخیر در دستور کار قرار دادهاند، ایشان و مجموعه محترم قوه را به سیاستزدایی روزافزون از حوزه قضا، غنیسازی عرصه قضاوت با بهرهگیری از نخبگان دانشگاهی، بهرهگیری از دانش بشری در حیطه حقوق بشر، رهاسازی عرصه قضا از حیطه امر برخی نهادهای امنیتی، فرا میخوانم.
در این راستا ضابطین قضایی هم باید در چارچوب وظایفی قانونی خود عمل کنند و قضات محترم نیز در صدور رای باید استقلال خود را حفظ کرده و تحت تاثیر توصیه و حتی فشار هیچ نهادی قرار نگیرند. بیشک، جمهوری اسلامی ایران در دهه پنجم حیات خویش، برای تثبیت و ارتقای خویش، نیازمند روزآمدسازی روزافزون است و قوه قضاییه، با وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی و بهرهگیری از دانش و دستاوردهای بشری و حفظ استقلال حداکثری خود در برابر نهادهای سیاسی و امنیتی، میتواند توسعه قضایی را به عنوان فصل مهمی از توسعه ملی ایران اسلامی عزیز، در دستور کار قرار دهد.
میدانداری قوه قضاییه در پروندههای مختلف، مانند مساله حصر، براساس اصول و رویههای حقوقی و دوری از غلبه جناحگرایی و نگرشهای سلیقهای، میتواند در احیای جایگاه والای این قوه، نقشی اساسی داشته باشد.
یقین دارم که حل و فصل مسائلی، چون مساله حصر، محیطزیستیها و... و نیز غنیسازی قضاوت با اصول اخلاق اسلامی، همچون رأفت و عطوفت، در ترمیم شکاف ملت و حاکمیت و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد به جمهوری اسلامی ایران، رفع اتهامات وارده از سوی مخالفان جمهوری اسلامی و متزلزل ساختن پروژهای که جمهوری اسلامی ایران را حکومتی ضدحقوق بشر معرفی میکند، تاثیری عمیق خواهد داشت.