پسر جوانی که مدعی است دوستش را کشت، چون قصد داشت به او تعرض کند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش شرق، این جوان که روز گذشته در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد، قبول کرد دوستش را با ضربه چاقو کشته، اما گفت: برای دفاع از خودش مجبور به این کار شده است.
مأموران پلیس مهر سال گذشته در جریان قتل پسر جوانی قرار گرفتند. آنها متوجه شدند ضارب جوان دیگری است که با مقتول دوست بوده است. متهم بعد از قتل، محل را ترک کرده بود. با توجه به اینکه محل اقامت متهم مشخص بود، بلافاصله مأموران او را بازداشت کردند. همزمان پلیس جسد مقتول را به پزشکی قانونی منتقل کرد. مادر مقتول به مأموران گفت: پسرش و متهم دوست صمیمی بودند و نمیداند اصلا این درگیری به چه دلیل رخ داده است.
پزشکی قانونی علت مرگ مقتول را ضربات شدیدی اعلام کرد که با چاقو به مقتول وارد شده بود. وقتی متهم برای بازجویی به دادسرا برده شد، اتهام را قبول کرد و گفت: چارهای به جز قتل نداشتم؛ مقتول میخواست به من تجاوز کند و من هم برای اینکه بتوانم خودم را از این وضعیت نجات دهم، مجبور به قتل شدم، چون او به من حمله کرد.
پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
وقتی نوبت به متهم که متولد سال ۷۹ است رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من کارگر بودم و برای تأمین هزینههای زندگیام کار میکردم. روز حادثه هم طبق معمول سر کار بودم. بعد از کار مقتول با من تماس گرفت و قرار گذاشتیم همدیگر را ببینیم. او مرا به خانه دعوت کرد. لباسهای خیلی شیکی تنش بود که همگی نو بودند. مقداری هم مشروب و خوراکی خریده بود. من از او پرسیدم لباسهای نو را با چه پولی خریدی؟ چون میدانستم که او پول کمی درمیآورد. او کارگر بود و دستمزد کمی میگرفت. گفت: قمار کرده و پول به دست آورده است و حتی به من پیشنهاد داد با پساندازم قمار کنم، اما من قبول نکردم.
متهم ادامه داد: دوستم به من مشروب تعارف کرد؛ تا آن زمان نخورده بودم. با خودم فکر کردم اگر امتحان کنم چیزی نمیشود و فقط یک تجربه است، اما حالم بد شد. میخواستم از خانه بیرون بروم؛ قبول نکرد و گفت: باز هم مشروب بخور؛ اینطور حالت بهتر میشود. حالم بدتر شد؛ گفتم دیگر نمیخواهم بمانم. میخواستم به خانه بروم و از مادرم کمک بگیرم تا شاید از حالت مستی خارج شوم. یکدفعه مقتول بهانهگیری کرد؛ او عصبانی و پرخاشگر بود. نام یکی دیگر از دوستانمان را آورد و به من گفت که چرا با او صمیمیتر از من هستی، در حالی که ما سالهاست با هم دوست هستیم و او دوست جدیدی است. من گفتم این حرفها چیست که میزنی و چرا اینطور صحبت میکنی، بعد به سمت من آمد. میخواست با من رابطه داشته باشد و گفت: اگر با من رابطه داشته باشی میفهمم با من دوست هستی. وقتی مقاومت کردم گفت: ما سالهاست که دوست هستیم و اگر من بهزور هم کاری بکنم، اطمینان دارم تو از من ناراحت نمیشوی. این حرفهایش حالم را بد کرد. میخواستم از خانه او خارج شوم، اما اجازه نداد. ما با هم درگیر شدیم. او میخواست لباسهایم را درآورد، اما من مقاومت کردم و درگیری ما باعث شد شیشه بشکند و تلویزیون هم پرت شود و آسیب ببیند. وقتی مقتول دید نمیتواند حریف من شود، چاقو کشید تا مرا بزند و وادارم کند با او رابطه داشته باشم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: چاقو را سمت من گرفت، تهدید کرد و گفت: اگر به خواستهام عمل نکنی تو را میزنم. من هم مقاومت کردم. چاقو را از او گرفتم و یک ضربه زدم تا بتوانم از دستش فرار کنم. من قصدی برای کشتن او نداشتم.
متهم ادامه داد: من از همان روز اول گفتم مقتول قصد تعرض به من را داشت. واقعا قصدم کشتن او نبود و برای اینکه بتوانم از نقشهای که داشت جلوگیری کنم این کار را کردم. قصدم هم زخمیکردن او بود تا بتوانم فرار کنم، اما چاقو به قسمت حساس بدنش برخورد کرد.
بعد از پایان گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او نیز با توجه به ادعای موکلش که از ابتدا نیز آن را به عنوان انگیزه اصلی قتل مطرح کرده بود، درخواست برائت او از قتل عمد را کرد.
سپس آخرین دفاع از متهم گرفته شد و قضات شعبه ۴ برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند.