پسر جوانی که دوستش را کشته میگوید هرگز تصور نمیکرد داخل اسلحه فشنگ باشد.
جوان متهم به قتل:
پسر جوان میگوید قصد داشت دعوای دوستانش را پایان دهد که خودش ناگهان مرتکب قتل شد.
دو ماه قبل از قتل یاسمین، دیانا استوریای در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته بود: «منو به خاطر سکوتم قضاوت نکن. کسی نقشه قتل رو از قبل اعلام نمیکنه!» دیانا که سال آخر دبیرستان است در بازجویی امروز وقتی در برابر ادله جنایی قرار گرفت، گفت: «من هیچ اطلاعی از علت قتل دوست م ندارم و یادم نمیآید که چرا چنین استوریای منتشر کرده بودم.»
مأموران در نخستین گام با رصد دوربینهای مداربسته پلاک خودرو را پیدا کرده و مشخص شد متعلق به زنی میانسال است. اما وقتی به اداره پلیس احضار شد گفت: روز حادثه خودرو در اختیار پسرم بوده است. به این ترتیب پسر وی بازداشت شد و در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه از محله مان رد میشدم که دوستم کریم را دیدم. او قبلاً در یک درگیری زخمی شده بود و چند هفتهای در بیمارستان بود.
رسیدگی به این پرونده از اوایل سال گذشته با گزارش یک درگیری منجر به قتل در محله دروازه غار تهران آغاز شد. بلافاصله مأموران به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که جوان ۲۴ سالهای به نام اکبر با ضربه چاقو به قلبش جان باخته است.
تیر سال ۹۹ وقوع درگیری خونین در پارکی در پاکدشت به مأموران پلیس اعلام شد. در آن درگیری عابری پیاده به نام بابک که از ناحیه سینه زخمی شده بود، به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد بهخاطر شدت جراحات جان سپرد.
متهم: من چند سال است در زندان هستم. با اینکه از همان روز اول گفتم چه اتفاقی افتاده است و قصد قتل نداشتم، اما کسی حرفم را باور نکرد. حالا هم حاضرم خسارت اولیایدم را جبران کنم. من قصد کشتن فرزند آنها را نداشتم و اگر سیاوش با گرز به من حمله نمیکرد و دنبالم نمیآمد، این اتفاق نمیافتاد.
بهخاطر نیاز مالی دست به این جنایت زدم. من تازه از شهرستان به تهران آمده بودم و در یک ساختمان بهکار جوشکاری میپرداختم، من به خاطر درمان دخترم که فلج بود نیاز به پول داشتم
من اعتیاد شدید به مواد مخدر دارم، با مقتول چند سالی هست دوست هستیم روز حادثه به وی زنگ زدم تا به منزلم (محل جنایت) برای دیدن مقداری طلاجات که خریده بودم بیاید و او آمد و پس از گذشت چند دقیقه گفت: طلاها قلابی هستند و شروع کرد به تخریب و تحقیر کردن من، این اقدام مقتول باعث شده بود که از وی کینه بدل داشته باشم گویی با نوچه اش رفتار میکند تا اینکه خواست برود و بلند شد بسمت راه پله رفت و من هم فرصت را مناسب دیدم تا انتقام از وی بگیرم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: برای اینکه ردی از خودم بهجا نگذارم، راهی رباطکریم شدم و در آنجا در یک کارگاه ذوب میلگرد کار پیدا کردم و همانجا زندگی هم میکردم تا اینکه دستگیر شدم. بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.
متهم به قتل مدعی شد
متهم ادامه داد: دوستم به من مشروب تعارف کرد؛ تا آن زمان نخورده بودم. با خودم فکر کردم اگر امتحان کنم چیزی نمیشود و فقط یک تجربه است، اما حالم بد شد. میخواستم از خانه بیرون بروم؛ قبول نکرد و گفت: باز هم مشروب بخور؛ اینطور حالت بهتر میشود. حالم بدتر شد؛ گفتم دیگر نمیخواهم بمانم. میخواستم به خانه بروم و از مادرم کمک بگیرم تا شاید از حالت مستی خارج شوم....
ساعت 21:30 دقیقه شامگاه جمعه 27 بهمن، پسر جوانی با سر و صورت مجروح وخونین خود را به ایستگاه پلیس در سه راه آذری تهران رساند و به مأموران گفت: «من قاتلم. دقایقی قبل یکی از همشهری هایم را با چاقوی میوه خوری به قتل رسانده ام.»
تحقيقات كارگاهان پليس براي كشف انگيزه پسري جوان كه يك ماه پيش دوست خود را در باغ خانه شان به قتل رسانده بود همچنان ادامه دارد.