دکتر محمدباقر قربانزاده. رئیس دادگاه کیفری یک استان تهران در روزنامه شرق نوشت: در کلانشهر تهران که جمعیت آن مرکب از طوایف و اقوام مختلف است، دادسراها و دادگاههای کیفری هر روزه شاهد انواع جرائمی هستند که در جایجای این شهر اتفاق میافتد و مهمترین آنها به محاکم کیفری یک سرازیر میشود.
تراکم کار به حدی است که گاهی وقتی اربابرجوع در مراجعه به شعب با مجلدات متعدد پروندههای مختلفی که روی میز دادگاهها انباشته شده است، مواجه میشوند، یکه میخورند. بخش اعظم این پروندهها قتلهایی است که با انگیزههای مختلف اتفاق میافتد.
غیر از آنچه هرروزه در صفحات حوادث روزنامهها انعکاس مییابد، گاهی قساوت و عمق جنایت در حدی است که موج آن سراسر کشور را فرامیگیرد. یکی از این دست پروندهها که متأسفانه آمار رو به تزایدی دارد، قتلهای ناموسی است؛ قتل دختر به دست پدر، قتل خواهر به دست برادر و کشتن همسر به وسیله شوهر. امروزه یکی از شایعترین قتلهای نوع اخیر، کشتن همسر است.
این معضل از دو منظر قابل بررسی است؛ در نگاه کلان، باید بههمریختگی روابط اجتماعی، درهمآمیختگی بیش از اندازه ارتباطات و معاشرتهای اجتماعی، جابهجایی ارزشها، سستشدن اعتقادات دینی و پایبندیهای اخلاقی را که متأثر از عوامل مختلفی است، از مهمترین علل سقوط اخلاقی و سوقیافتن همسران به سمت خیانت بهشمار آورد. در نگاه خرد، چه از منظر جرمشناسی و چه به روایت آن چیزی که در پروندههای جنایی اتفاق میافتد، خیانت ممکن است به تأثیر از دلایل و انگیزههای متفاوتی صورت بگیرد.
بخشی از این عوامل به بعد تربیتی مسئله و پیش از ازدواج مربوط میشود. فقدان اصالت خانوادگی و سستبودن ارکان خانواده، تربیت غلط، عدم مراقبت صحیح از فرزندان و دادن آزادی عمل بیش از اندازه به آنان، ازدستدادن یکی از والدین، زندانیشدن بهویژه حبس طولانیمدت یکی از والدین یا هردوی آنها، رشدیافتن و بزرگشدن درخانه ناپدری یا بهدست نامادری، اعتیاد والدین، بیبندوباریهای پدرومادر، سختگیریهای بیمورد و ایجاد محدودیتهای غیرمنطقی در زمانی که فرزندان سنین نوجوانی و جوانی را پشتسر میگذارند و هنوز در کنار خانواده هستند، زمینههای لازم را برای انحرافات اخلاقی و رفتاری بعدی فراهم میکنند.
اما عللی که ناظر به پس از ازدواج هستند و عمدتا به بُعد روانشناسی و جامعهشناسی قضیه مربوط میشوند و بهعنوان مهمترین علل وقوع خیانت میتوان اشاره کرد، عبارتاند از:
١- حس انتقامجویی زنان. آنها وقتی از طرف شوهر خود خیانت میبینند، دست به انتقامجویی میزنند تا به آنها ثابت کنند خیانت دردناک و غیرقابل تحمل است.
٢- گاهی ممکن است به زن یا شوهر این احساس دست دهد که در خانه از سوی همسر خود مورد بیتوجهی قرار میگیرد و نادیده گرفته میشود. در این حالت چنانچه زن در بیرون خانه مورد توجه و تمجید مرد دیگری قرار گیرد یا مرد مورد توجه زن دیگری قرار گیرد، ممکن است به سمت خیانت کشیده شوند.
٣- گاهی برگشت به ارتباطات ناسالم گذشته موجب خیانت میشود. گاهی بعد از روابط ناسالم گذشته ممکن است یکی از این دو نفری که دارای این روابط بودهاند ازدواج کند و طرف دیگر با مستمسک قراردادن آن و تهدید طرف مقابل به فاشکردن این روابط یا با دستاویز قراردادن مدارک، نوشته و عکسهایی که از فرد دارد، وی را ناخواسته مجبور به استمرار روابط گذشته کند.
٤- ممکن است یکی از طرفین در گذشته به فردی علاقه و دلبستگی داشته اما به دلایلی نتوانسته با او ازدواج کند اما بعد از گذشت چندین سال، ملاقات آنها با هم روابط گذشته را زنده کند، یا باعث ایجاد ارتباط شود.
٥- دخالتهای بیجا، سختگیریها، حساسیتها و وسواسهای بیمورد طرفین درباره یکدیگر که در مواردی به بدبینی متقابل یا یکی از طرفین به دیگری منجر میشود، ضمن آنکه طرف مقابل را کلافه میکند و به واکنش ناخواسته یا از سر اجبار و انتقام وامیدارد، در بسیاری اوقات بستر خیانت را فراهم میکند.
٦- برخی زنان هم از سر ماجراجویی وارد رابطه با مرد دیگری میشوند و اقدام به خیانت میکنند.
٧-بعضی بهدلیل شکست یا احساس شکست در زندگی مشترک، کمکم از شریک زندگی خود فاصله میگیرند و به سمت مرد یا زن دیگری کشیده میشوند.
٨-عدهای چون پس از ازدواج احساس میکنند نقطه مشترکی با همسر خود ندارند، بهدنبال نقطه مشترک دیگری میگردند.
٩-گاهی افتادن در دام اعتیاد، زن یا شوهر را به سمت خیانت سوق میدهد.
١٠- در ازدواجهای اجباری که از سوی خانوادهها بر فرزندان تحمیل میشود، چون چنین زوجهایی از ابتدا هیچگونه عشق و علاقهای به هم نداشتهاند، این امر بهمرور به افزایش شکافها و اختلافها میانجامد و اگر به جدایی منتهی نشود، طرفین را به سمت خیانت سوق میدهد.
١١-مهاجرت خانوادهها از روستا به شهر یا از شهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگ و تهران، ازجمله علل مهم دیگری است که باید به آن تأکید کرد. وارفتگی و انفعال درباره جاذبههای شهری بهویژه شهرهای بزرگ بهدلیل سطح پایین فرهنگی مهاجران، تلاش برای به رنگ جماعتدرآمدن در پوشش و روش زندگی و تحتتأثیر ارتباطات و معاشرتهای اجتماعی شهری قرارگرفتن، از موجبات سقوط در ورطه خیانت است.
١٢-بدآموزیها و تأثیرپذیرفتن از بیبندوباریهایی که در انظار و ملأعام در جامعه شهری بهوفور مشهود است و اتفاق میافتد، بستری برای به سمت خیانت کشیدهشدن افراد است.
١٣- در مواردی بیتوجهی به نیازهای مالی همسر و برآوردهنشدن احتیاجات و توقعات مادی زن و زمانی نیز بلندپروازیهای مادی و اقتصادی زنان و علاقه آنان به برخورداری از امکانات مادی و رفاه اقتصادی یا حتی استقلال اقتصادی زنان، موجب خیانت میشود.
١٤-مسافرتهای خارجی و تأثیرپذیرفتن از فرهنگ غالب غربی در معاشرتهای آزادی که بین زنان و مردان وجود دارد و تأثر از هجمه فرهنگی غربی از دیگر عوامل مؤثر در خیانت است.
١٥-زمانی نیز تنوعطلبی مردان و هوسرانی زنان و مردان، آنان را به سمت خیانت سوق میدهد.
١٦-بیتوجهی به نیازهای عاطفی، اختلالات شخصیتی و برخی ویژگیهای فردی نیز ازجمله عواملی است که میتواند بستری برای خیانت باشد.
از سوی دیگر هر جامعهای خواسته یا ناخواسته، پایبند ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و دینی خود است که با گذشت زمان و مرور ایام در لایههای مختلف اجتماع رسوخ یافته و نهادینه شده و چنان تصلب یافتهاند که افراد جامعهگریز جز پذیرش و تسلیم در برابر این ارزشها ندارند.
همین ارزشهاست که موجب تشخص و تمایز جوامع مختلف از هم میشوند؛ ازجمله این ارزشها در جامعه ما، قداستیافتن خانواده است. غالب افراد، صرفنظر از هر مرام و مسلکی که ممکن است داشته باشند، به تأثیر از همین ارزشهای نهادین، خانواده را یک حریم خصوصی و مقدس میدانند و ازاینرو هیچگونه تعرضی را به آن برنمیتابند. حال در چنین جامعهای وقتی خیانت بههردلیلی اتفاق میافتد، طرف مقابل و عمدتا مردان دست به انتقام میزنند.
در این حالت یا از سر غیرت و حمیت همسر خود را قربانی میکنند یا در صورت بقای علاقه به همسر یا بهدلیل دلبستگی به فرزندان و سوختن و ساختن بهخاطر آنان، خود به تنهایی یا با همدستی همسر فرد متعرض را به قتل میرسانند. در مواردی نیز زنان برای رسیدن به خواسته خود، شوهر را از سر راه برمیدارند. به حکایت پروندههای جنایی، فجیعترین جنایات زمانی رقم میخورد که قتل بهدلیل خیانت صورت میگیرد. اجساد قطعهقطعه و مثلهشده نمونههایی از این دست جنایات هستند. بهعنوان یک نتیجه این نوشتار و به دلالت پروندههای فراوانی که نگارنده رسیدگی کرده است: خیانت پایانی جز تباهی ندارد. سعدی شعر نغزی دارد که میگوید:
«آنکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد/ به یقین عیب تو پیش دگران خواهد برد». زنی که به شوهر خود خیانت میکند یا مردی که به همسر خود خیانت میورزد، قطعا نه به دیگری وفادار میماند و نه به زندگی مشترک بعدی پایبند خواهد ماند. آنکه از سر هوسرانی تیشه به ریشه زندگی مشترک خود میزند، هرگز در مقصد دوم متوقف نمیشود. چهبسا قتلهایی که بعد از فریبخوردن و به سمت خیانت کشیدهشدن، با همین تلقی و تصور به وقوع میپیوندد. هرزگی و هوسرانی پایانی جز فنا و نابودی ندارد.