روشنفکر خشمگین که نمیتواند مردمانی را که صیاد شیرازیها و حججیها و قاسم سلیمانیها را با فریاد یاحسین یازهرا تشییع میکنند از یاد ببرد، وارد میدان میشود تا اگر امریکاییها جسم سلیمانی را قطعه قطعه میکنند و از ملت میگیرند، او روح و تفکر و روحیه و مکتب سلیمانی را محو و با یک ورژن عمیقاً دروغین با ویژگیهای لائیک و امریکایی جایگزین کند.
« روز صفر » به لحاظ فنی فیلم تأثیرگذاری از کار درآمده و در ادامه همان مسیری حرکت میکند که حاتمیکیا با «به وقت شام» یا بهرام توکلی با «تنگه ابوقریب» دنبال کردهاند؛ این دو مثال از این جهت در درک جهانبینی فیلم سعید ملکان کلیدیاند که مثل آن با سرمایهگذاری یک نهاد رسانهای و متأثر از یک رویکرد فرمی / مضمونی ساخته شدهاند؛ رویکردی که بیش از هر چیز فیلمهای سینمایی را در قالب «پروژههای ملی» تعریف میکند و عامدانه روی مضامینی مثل وطنپرستی و فداکاری تأکید میگذارد. مشکل از جایی بروز میکند که این دستاوردهای فنی، یا مضامین موجهی مثل دفاع از خاک و کشور، به جای اینکه در بافت دراماتیک این آثار تنیده شوند و به خورد درام بروند، مثل یک وصله ناجور به فیلمها الصاق میشوند و در نهایت گلدرشت به نظر میآیند.
سومین روز جشنواره فیلم فجر
چگونه نسخه نهایی فیلم"خورشید" آماده نشده است، اما نام این فیلم در بخش مسابقه جشنواره قرار گرفته است. آیا اصلا فیلم مجیدی برای بخش رقابتی مورد داوری هیات انتخاب قرار گرفته است؟ اگر داوری شده است با نسخه غیر نهایی فیلم داوری صورت گرفته یا نسخه دیگری؟ آیا این کار در جشنواره معمول است؟
فیلم روز صفر؛ سعید ملکان عبدالمالک را زنده کرد تا دوباره دستگیرش کند
اگر پایان "روزصفر" را نمیدانستیم این دلهره ما را میکُشت که این همه بمبِ دست ساز و کودک و مرد انتحاری که "عبدالمالک" راهی کرده، قرار است ایران را ببرند روی هوا، آن هم توی یک روز و یک لحظه. وای که چه مصیبتی میشد اگر پایان داستان را نمیدانستیم و وای اگر "مالک" را نگرفته بودند.
« روز صفر » روایتی متفاوت از یک اتفاق ملتهب معاصر است که طی دو ماه کار سخت در ایران و چندین کشور خارجی جلوی دوربین رفته است.