ویدیویی بامزه از بچه مهمونی را مشاهده کنید.
گیتی خامنه، مجری معروف دهه ۶۰ در حوزه کودک در برنامه "ای کاش" با انتقاد از بچههای نسل فعلی گفت: بچههای دیروز، خود را به دنیا بدهکار میدانستند، اما بعضی از بچههای الان، خیلی از دنیا طلبکارند. نباید فقط دیاکسید کربن تولید کنند و پدر و مادر هم مثل یک ماشین سرویسدهی به تو سرویس بدهند، فقط، چون تصمیم گرفتهاند تو به دنیا بیایی!
در یک فروشگاه روی تابلو سبد میوه نوشته شده که اجازه بدهید بچه ها میوه مجانی بخورند در حالیکه شما مشغول خرید هستید/ ایده جالبی است؛ سرگرم کننده و سالم!
بچهها دنیای شیرین و ویژه خودشان را دارند. آنها تا هفت سالگی قادر به عملیات (اعمال ذهنی که از قواعد منطقی پیروی میکند) نیستند و تفکر آنها انعطاف ناپذیر و تک جنبهای است و تحت تاثیر چیزی که در لحظه نمایان میشود. آنها گه گاه با حرکات و سوتی هایشان میتوانند خنده بر لبان دیگران بیاروند، البته اگر صدمهای نبینند. صحنههایی از این دست را در این ویدئو تماشا کنید.
خودش شش بچه دارد. اهل سوریه است اما تبعه فنلاند. اسمش را گذاشتهاند "قاچاقچی اسباببازی حلب".
2 جوان موتور سوار با پرسه زنی در خیابان های شمال تهران با شناسایی طعمه هایشان اقدام به گردنبند قاپی می کردند.
محققان می گویند حرف نزدن بعضی بچه ها می تواند به علت وضعیتی موسوم بهselective mutism باشد.
داشتن کودکی با موهای سفید شاید بیشتر شبیه شوخی باشد که در فیلمها دیده باشیم اما جالب است بدانید بیماری زال باعث این پدیده میشود.
روزمرگی
به اندازه تعداد روزهای عمر وروجک سینما نرفتهام. دلم میخواهد وروجک خیلی زود سینما رفتن را یاد بگیرد. یا دست کم سینما هم برایش مثل ماشین، خوابآور باشد. به هر حال باید همکاری کند تا دوباره فیلمها را داغ داغ ببینم. فیلمی که دیدنش دیر شده مثل چای یخ کرده است. از دهان افتاده. هر که خواسته دیده. هرچه خواسته نقد شده. حالا آتشش خوابیده است. البته تمام اینها دلیل نمی شود که فیلم را هرچند دیر، ولی ندید. همان طور که چای یخ زده را نباید برگرداند. به هر حال آش کشک خاله است باید خورده شود. این آسمان ریسمانها را بافتم که بگویم "هیس" را دیدم. نه به عنوان مخاطب عام و از نگاه منتقد. "هیس" را فقط با دید مادرانه دیدم.
توزیع آزادانه مواد مخدر در محلات قدیمی؛
دستی دراز میشود و پولی را از پنجره نیمه باز به دست دیگر میدهد؛ دست آن سمت شیشه با پلاستیکی به بیرون دراز میشود، پلاستیک را میقاپد و دور میشود، کوچههای خاکی محلهای قدیمی، هنوز پر از صدای بازی بچههایی است که توپ را شوت میکنند یا هفت سنگ را روی هم میچینند، اما رفت و آمد آدم غریبهها بیشتر به چشم میآید.