سینما عصر جدید که با شراکت هوشنگ کاوه، عبدالله علیخانی و محسن فرح بخش در ابتدای انقلاب اسلامی و دهه شصت به عنوان مدرنترین سینمای پاییتخت به شمار میآمد بنا به شرایط کنونی سینماها و فراگیری ویروس کرونا، تماشاچیهای پردهی نقرهای خود را از دست و تنها در خاطره مخاطبانش یک نام باقی ماند و برای همیشه تعطیل شد.
بهروز غریبپور نوشت: یکی از چهرههای محبوب آن جماعت، آن توده عاشق سینمای غیرروشنفکری، در تابوت و دیگری بر دوششان بود. هر شعار سیاسی فراموش شده بود؛ آنها نشان میدادند که گوششان بدهکار بلندگوها نیست. ناگهان، خدا میداند از کجا هلیکوپتری بر بالای ورزشگاه چرخزنان پایین آمد تا تابوت بازیگر محبوب مردمان سادهدل را به آسمان ببرد.
طالبی نژاد منتقد سینما:
طالبی نژاد منتقد سینما در یادداشتی درباره بهمن مفید نوشت: چه کسی باعث و بانی غمی بود که چند دهه در دل چنین بازیگرانی تلنبار شده بود و در نهایت آنها را از پا در آورد؟ بهمن مفید جنایتی مرتکب نشده بود، نه اختلاس کرده بود و نه دزدی و نه مال مردم خورده بود. او فقط بازیگر سینمایی بود که آن موقع ماهیتی داشت که ما به آن اصلاح فیلمفارسی میگوییم.
حواشی پخش یک گفتوگو
گفتوگویی که ماهها چرایی عدم پخشش از رسانه ملی حاشیهساز شده بود، حالا به صورت غیررسمی از شبکهای فارسیزبان سر درآورده است و میلیونها بیننده مشتاق به دیدنش نشستند، با این تفاوت که دیگر مخاطب اصلی این برنامه در میانمان نیست و پخش آن به هر شکلی دردی را دوا نمیکند.
به هر حال باید به مسوولان صدا و سیما خرده گرفت و ارزش امکان بزرگی به نام رسانه ملی را به آنان گوشزد کرد تا اینگونه فرصت ها و عبرت آموزی هایی را به باد ندهند.
«آقای فارس که این روزها با انتشار اسناد ثابتمون کردی که علت خونهنشینی ملکمطیعی اصلاحطلبها و محمد خاتمی و میرحسین موسوی بودن، ممنون از معرفی متحجرین. حالا تو که اصلا مثل اونا نیستی کمک کن بهروز وثوق بیاد تو مملکتش. نمیگیم بیاد رو پرده سینما، فقط بیاد وطنش».
ديروز در جريان تشييع جنازه مرحوم ملك مطيعي عدهاي بابت همان ماجرا عليه صداوسيما شعار ميدادند. در واقع صداوسيما چندماه پيش از مرگ ملك مطيعي هزينهاي را پرداخت كرد كه اساساً بايد ديگران پرداخت ميكردند و عجيب بود كه به راحتي زير بار آن رفت؛ يك گل به خودي تمام عيار.
ملک مطیعی چگونه ناصر خان شد؟
فقط محبوبیت نیست که ملک مطیعی را ناصر خان میکند. وقتی زندگی اش را بررسی میکنیم به اصولی برمیخوریم که حاضر نبود از آنها عدول کند. اینکه بازیگر باشی، اما حاضر نباشی نقش بازی کنی سخت است. همین است از سینماییهایی که در زمانه ملک مطیعی کار نکردهاند، ورزشیها و روزنامه نگارانی هرکدام ملک مطیعی را از آن خود میدانند. آخر ملک مطیعی علاوه بر ورزشکار بودن گاهی هم ورزشی نویسی کرده است. او متفاوت از از دیگر سوپراستارها بود؛ وقتی با او رو به رو می شدید، اولین تصویری که به ذهن تان نقش می بست مردانگی و مروت بود؛ این در زمانهای است که برخی سوپراستارهای سینما با زیرابروهای برداشته شان شناخته میشدند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ و تغییر چارچوبهای حاکم بر سینمای ایران، ملکمطیعی، هم چون فردین و "بهروز وثوقی"، جایی در سینمای پس از انقلاب نداشتند و زمینه ادامه فعالیت هنری آنها فراهم نشد. ملک مطیعی درباره آن روزها می گوید: «بعد از انقلاب ما را احضار کردند و یک تعهدی هم از ما گرفتند که کاری برخلاف نظر آنها انجام ندهیم؛ در آن دوران بهروز به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد. ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»
جمعه شب خبر رسید که ناصر ملکمطیعی رفته و تمام فضای مجازی پر شد از تصاویر، ویدیوها و عکسها و هرآن چه در این سالها دید و کشید. ملکمطیعی در همه این تصاویر بغض دارد، مدام چشمهایش خیس میشود، بغضش را فرو میخورد و اشکش را پاک میکند.