رییس سازمان تبلیغات اسلامی:
«رهبری در حکم من گفتند جامعه انقلابی را مورد هدف تبیین قرار دهید. وقتی از ایشان سوال کردم گفتند معلوم است من تمام جامعه ایران را انقلابی میدانم نه عده خاصی را.»
جامعه تلاشهای بسیار زیادی برای اصلاح نظام سیاسی و اجتماعی کرد، مردم با گرایشات چپ، راست، اصولگرایانه و اصلاحطلبانه مشارکت حداکثر داشتند و اینطور نبود که مردم فقط دوم خرداد حداکثری آمده باشند، بلکه در تمام دورههای بعد هم مشارکت حداکثر داشتند. دیگر این مردمِ بیچاره چهقدر باید به صدای اصولگراها و اصلاحطلبها گوش بدهند؟
مقصود فراستخواه؛ جامعه شناس، گفت: در ایران همیشه نوعی سیکل معیوب وجود داشته است؛ چرخهای که با تمرکزگرایی شدید وجود داشته و در مقابلش هم خشونت بوده است.
گفتوگو با علی مرشدیزاد نویسنده و پژوهشگر سیاسی درباره چشمانداز تحولات ایران
علی مرشدیزاد گفت: یکی از برکاتی که خداوند به جمهوری اسلامی داده، این است که اپوزیسیون ضعیفی نصیبش شده است. جامعهای که نارضایتی و بحران دارد، امکان همنوایی با هر صدای معترضی را دارد. این همنوایی اما بدینمعنا نیست که آن اپوزیسیون بتواند خواستههای جامعه را محقق کند؛ چهبسا مشکلاتی نیز بر مشکلات پیشین جامعه بیافزاید. این وضعیت جامعه ایران و اپوزیسیون خارجنشین است.
هادی خانیکی نوشت: باید به هر نگاه و صدای متفاوتی احترام گذاشت و هر فرد و گروه و نسل و صنفی را آنقدر به رسمیت شناخت که سخنها و فهمشان موجب بازاندیشیدن و اصلاح دیدگاههای جزمی و متصلب شود.
مرتضی افقه: ساختارهای فعلی در جهت تجمع ثروت در دست اقلیتی خاص قرار دارد
مرتضی افقه گفت: دهک دهم از جمله افرادی هستند که می توان آنها را ابرثروتمند تلقی کرد؛ طبقه متوسط اما به شدت کوچک شده، حتی میتوان تا دهک ششم را در دهک درآمدی پایین تلقی کرد.
وحیدی گفت: یکی از القائات غلط به کشور ما این است که میگویند ایرانیها بلد نیستند کار تیمی انجام دهند این مورد قبول نیست، بسیاری کارهای بزرگ در کشور با کمک تیمی انجام شده است. دیگر القائات این است که میگویند جامعه ما دچار افسردگی است که این حرف غلط و بیربطی است.
امان الله قرایی مقدم جامعه شناس در گفتگو با فرارو بررسی کرد
امان الله قرایی جامعه شناس با تاکید بر این که به صورت سنتی طی ۱۰۰ سال اخیر جامعه ایران با غم عجین شده است، اضافه کرد: به صورت تاریجی به خصوص در این سده اخیر جامعه ایران آنطور که باید و شاید به شادی بها نداده است و در مورد شادیهای نسل جوان نیز سختگیریهای بسیار زیادی وجود دارد، به نوعی میتوان گفت غم و ماتم در جامعه امروز ایران تبدیل به یک ارزش شده است.
رشد و افزایش خشونت علاوه بر آثار جبرانناپذیر آن، فرهنگ و زیست تاریخی جامعه ایران را نیز به مخاطره و چالش میکشد. نکته مهمتر آنکه خشونت، خصلتی تزایدی دارد؛ به تعبیر بهتر خشونت، خشونت میآفریند.
ما راهی نداریم جز آنکه زخمهایی را که در پیدایش آنها مشارکت داشتهایم، به رسمیت بشناسیم و برای مرهم نهادن بر آنها آستین بالا بزنیم. همان زخمهایی که با مدیریت مردان سیاستمدار و با مشارکت مردان روشنفکر بر پیکر این جامعه نشسته است.
به نظر میرسد که ایفای نقشی مستقل برای دانشمند یا تحلیلگر در ایران سختتر شده و این برای جامعه زیانبار است. منظور از دانشمند یا تحلیلگر، شخص ناظر آگاه و بیطرفی است که فارغ از حب و بغضها و حتی ترجیحات ارزشی شخصی خود، واقعیت را به شکل علمی توصیف و تحلیل میکند.
اصولگرایان که باید قتل دختر اهوازی را محکوم کنند سکوت کردهاند، زیرا بهصورت سنتی آنان این رفتار را مانع از تخلفات جنسی میدانند پس سکوتشان به منزله توافق نسبی با این رویداد وحشتناک است.
استاد دانشگاه تهران در یادداشتی تحلیل کرد
مشکلات تحریمی، گسترش فقر و کاهش درآمد سرانه باعث نحیفتر شدن طبقه متوسط شده است. در واقع طبقه متوسط از هر طرف تحت فشار قرار گرفته و دچار هجمههای پیاپی شده به گونهای که احساس میکند حیاتش در خطر قرار گرفته است.
کاهش تابآوری مردم طی سالهای اخیر واقعیت تلخی است که گاهی با آسیبرساندن به اموال مردم یا سرقت از دیگران نمود عینی پیدا میکند. یکی از عوامل کاهش تابآوری، تصور و باور مردم از فاصلههای اقتصادی و نابرابری است.
جایگاه اخلاق در تولید و مصرف پژوهش در ایران در گفتاری از مهدی محسنیانراد
دانشگاه محل حضور دارندگان دیدگاه پژوهشی است، دیدگاهی که توانایی کنار گذاردن موقت ارزشها و سوگیریها به منظور نزدیک شدن به واقعیت را داراست. در اینجاست که باید این پرسش را مطرح کرد: آیا در ایران پدیده دور شدن دانشگاهها از دانشگاه بودن و در نتیجه دور شدن دانشگاهیان از دانشگاهی بودن رخ داده است؟
شاید تصورش سخت باشد، ولی گویی بسیاری از ایرانیها در دو زیست جهان موازی زندگی میکنند؛ یکی رسمی با الزامات و محدودیتهای خاص خود و دیگری غیررسمی، جدید و به میزان زیادی فارغ از هر ملاحظه و همچنان در حال شکلگیری.
امان الله قراییمقدم جامعهشناس در گفتگو با فرارو
قراییمقدم همچنین عدم مسئولیتپذیری و وظیفهداری در جوانان امروز را از دیگر دلایل کاهش ازدواج و افزایش طلاق برشمرد و گفت: جوانان تنوعطلب شدهاند و با توجه به وجود شبکههای اجتماعی ارتباط انسانها با یکدیگر نیز بسیار متنوع و متفاوت شده، بنابراین در چنین شرایطی همزمان با کاهش ازدواج، نرخ طلاق نیز بالا میرود، تمامی دلایلی که برای کاهش ازدواج شمرده شد، در مورد افزایش طلاق نیز وجود دارد بدین معنی که بدتر شدن اوضاع اقتصادی به کاهش سطح رفاه خانوادههای متوسط منجر شده، به طوریکه در این خانوادهها طلاق بیشتر شده، این در حالی است که در خانوادههای متمول به دلیل سطح اقتصادی بالا و رفاهی وجود دارد طلاق به نسبت طبقه متوسط کمتر است.
سعید مدنی در تشریح ترویج خشونت اجتماعی در ایران:
سعید مدنی، جامعهشناس شهری گفت: آنچه در اصفهان رخ داده حتی نوک کوه یخ هم نیست. مردم ایران درگیر روابط ناعادلانهای شدهاند که هر لحظه از زندگی اغلب آنها را با خشونت همراه میکند. برای جستوجوی خشونت در جامعه کنونی ایران شما نیاز به میکروسکوپ ندارید.
نمیدانم درجه شمار خسارتهای ظالمانهای که تحریمها متوجه مردم ایران میکند دقیقا چه رقمهایی را نشان میدهد و تغییر اعدادش چه سرعتی گرفتهاند؟ ولی کاملا مشخص است که امتداد انتظار مردم برای رفع این ستم بزرگ سخت آزاردهنده و پرآسیب است.
چالش واکسنگریزی
ایجاد پویشهایی مثل «نه به واکسیناسیون اجباری» و اطلاعرسانی نادرست و انتشار شایعه مرگ افراد پس از تزریق واکسن یا بیاثربودن واکسنها و ایجاد تردید و ترس، واکسنگریزی را در میان گروهی، دامن زده است.