نامزد انتخابات ریاستجمهوری از تفاوت دموکراسی غربی و مردمسالاری دینی در مذاکرات دیپلماتیک، سخن گفت.
سرپرست وزارت امور خارجه، گفت: تاکنون، روند خوبی را در برگزاری انتخابات در خارج از کشور شاهد بودهایم و انشاءالله این روند تا انتها ادامه خواهد داشت.
قطبی شدن و بنبست سیاسی چالش بزرگ بعدی است. دموکراسی ها برای عملکرد موثر، نیازمند مدارا و تعامل هستند. با این حال، در بسیاری کشورها، اختلافات سیاسی چنان ریشه دوانده است که برای رهبران گروهها و احزاب دشوار است که نقاط مشترکی پیدا کنند.
پژوهشها حاکی از آن است که نوع جریانات سیاسی بر مسیر بازارهای مالی اثرگذار است. سوال کلیدی این است که کدام جریان سیاسی برای بازارهای مالی مطلوب است؛ سیاستهای قابل پیشبینی دیکتاتوریها یا تطبیق بهتر دموکراسی ها با شرایط اقتصادی؟
وجود اپوزیسیون برای جمهوری اسلامی ایران نکته عجیب و ناآشنایی نیست؛ ۴۴ سال است که اپوزیسیون با هدف براندازی جمهوری اسلامی وجود داشته است.
گفتاری از محمدعلی همایون کاتوزیان تاریخنگار و پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی
خود انقلاب منجر به خرابکاری میشود، اما هدفهای انقلابی را نه با آدمکشی بلکه با روشهای اصولی و اجرای برنامههای اجتماعی و اقتصادی میتوان به دست آورد؛ چنانکه اروپای غربی آن را به دست آورده است. بهگونهای که محافظهکارهای اروپای غربی هم تحت تاثیر اصلاحات سوسیالیستی قرار گرفتند و اجرای بهداشت نسبتاً رایگان در انگلیس عقاید دستراستیها و محافظهکارها نبود، بلکه باور سوسیالیستی بود که به اجرا درآمد.
واقعیت دموکراسی در جمهوری
پادشاهیهای ماقبل استعماری اعتقادات ما در مورد قدرت مردم و سلطنت را به چالش میکشند. در واقع، سیاست تودهای که اغلب وسیلهای قدرتمند برای بیان دموکراتیک است به پویایی متقابل بین حاکمان و جمعیت تحت حکمرانی وابسته است که هسته اصلی سیاستهای سلطنتی گذشته بوده است.
ناصر کنعانی نوشت: آمریکا همپیمان راهبردی و حامی بیقید و شرط رژیم آپارتاید صهیونیستی است. آمریکا استحقاق دفاع از دموکراسی و حقوق بشر را ندارد؛ چون اصلا هیچ باوری بدان ندارد.
ناصر کنعانی نوشت: آنانی که ۴۴ سال حضور بینظیر اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان در حمایت از کشور، انقلاب و رهبری خود را نادیده میگیرند و به سراغ چند دلقک بیهویت میروند، نه به دموکراسی اعتقاد دارند و نه انقلاب و ملت ایران را میشناسند.
دموکراسی و سرمایه داری به اجبار ازدواج کردهاند
باید خاطر داشته باشیم که دموکراسی برای زنده ماندن مجبور نیست با سرمایه داری خداحافظی کند. ازدواج میان آن دو اجباری بوده است. سرمایه داری از اصل دیگری پیروی میکند، اما دموکراسی به سرمایه داری به کارایی و قدرت نوآورانه آن وابسته است در غیر این صورت مشروعیت خود را در بین شهرونداناش از دست خواهد داد.
با وجود همه نگرانیهایی که در خصوص امکان جایگزینی انسان با رباتهای دارای هوش مصنوعی مطرح میشود و مسائلی نظیر امکان سرودن شعر یا تولید متن که درباره آنها سخن گفته میشود، یک تهدید به مراتب بزرگتر از جانب این رباتها وجود دارد: هوش مصنوعی میتواند در فرآیندهای دموکراتیک جای انسانها را بگیرد؛ نه از طریق رای دادن بلکه با اثرگذاری روی افکار عمومی و لابیگری.
دلیل عمیقتری وجود دارد که نشان میدهد چرا قدرتمندان و ثروتمندترینها فکر میکنند توانایی برای رای دادن خطرناک است. همگی آنان میدانستند که دموکراسی تهدیدی برای ثروت و قدرت آنان است و ادعا میکردند که دموکراسی باعث بیثباتی میشود
به احتمال زیاد این بزرگترین و قدرتمندترین موسسات و نهادها خواهند بود که از هرگونه تکنیک لابیگری مبتنی بر هوش مصنوعی با بیشترین میزان و احتمال موفقیت به نفع خود استفاده خواهند کرد.
چرا ایالات متحده به ارمنستان نزدیک میشود؟
ارمنستان یک دموکراسی سالم در مداری استبدادی است. پرورش آن کشور به همان اندازه که اوکراین در تلاش برای حفظ آزادی خود میباشد در راستای منافع امریکا است. تنها تفاوت بین آن دو این است که پرورش دموکراسی در قفقاز جنوبی هیچ هزینهای برای ایالات متحده نخواهد داشت.
در حال حاضر اوضاع در دموکراسی های غربی به قدری بد است که ما تمایل داریم این موضوع را نادیده بگیریم که وضعیت در نقاطی از جهان که میتوان به صورت مودبانه آن را «غیر دموکراسی » نامید چقدر بدتر است.
سلبریتیهای سیاستمدار برای دموکراسی بد هستند
سلبریتیها جایگزین نامزدها شدند و سلسله مراتب اجتماعی را از طریق مصرف آشکار خود و شخصیتهایی که بازی میکردند بازتولید کردند. از سوی دیگر، سیاستمداران مدتهاست که تنها از حضور دنیای تجاری شوها راضی بودهاند: آیزنهاور در برنامه اد سالیوان ظاهر شد، جان اف کندی اواخر شب به شبکه تلویزیونی رفت، کلینتون هنگام نواختن ساکسیفون دیده شد و اوباما به برنامه جیمی فلن رفت.
ونزوئلا که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دموکراسی مرفهی داشت، در تلاش است تا خود را از یک بحران عمیق اقتصادی رهایی بخشد. فابیولا فررو، عکاس خبرنگار در سال ۱۹۹۱ در کاراکاس به دنیا آمد و با شنیدن داستانهایی در مورد روزهای شکوه ونزوئلا بزرگ شد. دو دهه بعد، او یکی از میلیونها نفری است که کشور خود را در بحبوحه بحران اقتصادی و سیاسی ترک کردهاند. حالا او به لطف کمک مالی بنیاد کارمینیاک فرانسه، در جستجوی آن وعدههای از دست رفته بازگشت، از نمادهای شکوفایی سابق ونزوئلا دیدن کرد و به جاهایی سفر کرد که زمانی نمادهای رفاه بودند.
آنچه فیلسوفان سیاسی غرب تحت عنوان دموکراسی معنی کردند، تولید یک «ما» است که تمدن خود را بر آن بنا نهند. اکنون یک «ما»در غرب حاکم است که پیچ و مهرههای آن را سیاستمداران در میدان رقابت شُل کردهاند. این «ما» در حال ضعف، پیری و فرتوتی است.
آتلانتیک:
ایالات متحده هنوز فرصت دارد تا پیش از سال ۲۰۲۴ خود را اصلاح کند، اما وقتی دموکراسی ها شروع به مرگ میکنند معمولا بهبود نمییابند.
فارین پالسی:
امریکا در حال از دست دادن ارزشهای خود است. اگر ایالات متحده نتواند بخشی از ایده آلیسمی را که نشان دهنده در اوج بودن طولانی مدت آن کشور بود را دوباره کشف و احیا کند آینده برای ایالات متحده زیبا نخواهد بود.