رسما بهروز افخمی و رفقا در یک لیگ دیگر هستند، آنها به مرحلهای رسیدهاند که حتی از شوخی و کل کل با همدیگر هم در تلویزیون پول در میآورند، ولی کمدین هم نیستند!
بهروز افخمی درباره حواشی ایجادشده در برنامه «هفت» در گفتگو با ابوالقاسم طالبی گفت: «جوسازی الکی بود و معلوم بود بیشتر از یکی، دو روز هم دوام ندارد.»
ناهید خداکرمی، عضو پیشین شورای شهر تهران:
زنان و مردان شجاع ایرانی هرگز با دشنامهای جنسی عرصه کنشگری و مطالبهگری را ترک و صحنه را خالی نمیکنند. این برنامه نشان داد که افرادی مانند طالبی از چه مسیری به جایگاه خود رسیدهاند و با چه روشی ارتزاق میکنند. باید از صائب تبریزی برای بیان این عبارات کمک گرفت، زمانی که میگوید: «سینهها را خامشی گنجینه گوهر کند/یاد دارم از صدف این نکته سر بسته را»
البته اگر اینطور که دست تطاول به خود گشادهاید اصولاً برای شما و افخمی و امثالهم اعتبار و آبرو هنوز محلی از اعراب داشته باشد!
آورده طالبی و برنامه هفت افخمی، چنین بوده است: «نفرتافکنی و تنشافروزی در جامعه.» زبان و کنش آنها، بازی در زمین جریانی است که خواستار تداوم ناآرامیها در کشور است. جریانی که بازگشت وضعیت عادی به کشور را باختی برای خود میپندارد. سخنان طالبی و خنده افخمی، تنها و تنها آب در آسیاب طرفداران تداوم بیثباتی میریزد.
در آستانه جشنواره سیوششم نام مهران مدیری به عنوان مجری «هفت» به گوش رسید؛ خبری که مورد تایید مدیر وقت شبکه سه قرار گرفت، اما واکنشهای منفی آنقدر زیاد بود که خود مدیری عقب نشست.
این برنامه که اعلام شده بود با حضور امیر قادری و میلاد دخانچی به عنوان منتقد پخش میشود در شب اول فقط امیر قادری را به عنوان همراه داشت، شب گذشته ۱۳ بهمن نیز برنامه به پخش نرسید.
تهیهکننده سری جدید برنامه «هفت» که با اجرای بهروز افخمی از شبکه نمایش پخش میشود، از امیر قادری و میلاد دخانچی بهعنوان منتقدان این فصل از برنامه یاد کرد.
افخمی که سال گذشته عضو هیات انتخاب جشنواره بود، امسال به عنوان تهیهکننده فیلم «استاد» به کارگردانی عماد حسینی در جشنواره فجر حضور دارد.
با اعلام کوچ برنامه سینمایی شبکه سه
«هفت» قرار است بعد از ۱۰ سال از شبکه سه سیما کوچ کند و به شبکه نمایش برود. محسن برمهانی، معاون سیما میگوید از ابتدا خاستگاه اصلی «هفت» شبکه نمایش بوده است و در سالهای بعد هم در همین شبکه روی آنتن خواهد رفت، اما از آنجا که «هفت» مثل برخی دیگر از برنامههای بِرند تلویزیون در شبکه سه تولید شده بود، حال اینکه چقدر میتواند مخاطبش را در شبکهای دیگر نگه دارد، پرسشی است که گذشت زمان، پاسخگوی آن خواهد بود.
معاون سیما: برنامه «هفت» به نمایش میرود. به شکل ویژه در شبکه نمایش و از این پس در سالهای آتی در همین شبکه تولید خواهد شد.
«خروج» یک قهرمان کاریزماتیک دارد. شبیه قهرمانهای وسترن. یک افتتاحیه باشکوه. پیرمردی تکافتاده در مرزعه پنبهاش که هلیکوپتری وارد حریمش میشود. هلیکوپتر رئیسجمهوری. «پنبه ناز دارد». همه دارایی مرد. بخشی اش از بین میرود برای کمک به رئیس جمهوری که «جمهور یعنی مردم» و رئیس جمهوری یعنی رئیس مردم. وقتی دیگر، آب شور به پنبهزار میریزند. «یکبار وقتی برای رئیس جمهوری مشکلی پیش آمد من هرچه در وسعم بود برای او گذاشتم. حالا برای من مشکلی پیش آمده. میخواهم او هم آنچه در وسعش است برای ما بگذارد». اینها شاکله «خروج» است. آنچه ابراهیم حاتمیکیا را از دل یک داستان واقعی مجاب کرده روی پرده تصویرش کند. جملههای در گیومه نقل به مضمون از دیالوگهای فیلم است.
قصهی مردن در آب مطهر چند جوان مهاجر افغان را روایت میکند که قصد رفتن به اروپا را دارند. رونا: حامد از دریا نترسی یا از هرچی که بترسی بلای جونت میشه، حامد: نمیترسم.
فیلم «دوزیست»، یکی از عجیب ترین فیلم های امسال است، فیلم داستان سه رفیق با بازی جواد عزتی، هادی حجازی فر و پژمان جمشیدی است که در یک گاراژ متروکه با هم زندگی می کنند، داستان فیلم زمانی آغاز می شود که دختری به نام مریم به سفارش دوست قدیمی «عطا» با بازی عزتی، چند شب در گاراژ می ماند.
«درخت گردو» با همه دستاوردهای تحسینبرانگیزش در کارگردانی و اجرا یک مشکل مهم دارد؛ اینکه تماشاگر را ترغیب نمیکند مثل هر فیلم خوب دیگری دوباره به تماشایش بنشیند و از تجدید دیدار با آن لذت ببرد. جمله سختگیرانهای است و به نظر میرسد نویسنده در مواجهه با فیلم جدیدی از کارنامه فیلمساز توانمندی همچون محمدحسین مهدویان مته به خشخاش میگذارد؟ شاید اینطور به نظر برسد!
«آبادان یازده ۶۰» چهارمین فیلم بلند سینمایی مهرداد خوشبخت کارگردان ۵۰ ساله و اصالتا آبادانی سینمای ایران است. وی که سابقه ساخت آثاری، چون «عقاب صحرا»، «صدای پای من» و «جای او دیگر خالی نیست» را در کارنامه کاری خود دارد، این بار در چهارمین ساخته سینمایی خود به سراغ سوژهای داغ و نفسگیر رفته است.
در فیلم ابر بارانش گرفته سارا پرستار 35 ساله و مجرب، به بیمارانش کمک میکند تا آرام شوند. حتی آنها که امیدی به زنده ماندنشان نیست…
«روز صفر» به لحاظ فنی فیلم تأثیرگذاری از کار درآمده و در ادامه همان مسیری حرکت میکند که حاتمیکیا با «به وقت شام» یا بهرام توکلی با «تنگه ابوقریب» دنبال کردهاند؛ این دو مثال از این جهت در درک جهانبینی فیلم سعید ملکان کلیدیاند که مثل آن با سرمایهگذاری یک نهاد رسانهای و متأثر از یک رویکرد فرمی / مضمونی ساخته شدهاند؛ رویکردی که بیش از هر چیز فیلمهای سینمایی را در قالب «پروژههای ملی» تعریف میکند و عامدانه روی مضامینی مثل وطنپرستی و فداکاری تأکید میگذارد. مشکل از جایی بروز میکند که این دستاوردهای فنی، یا مضامین موجهی مثل دفاع از خاک و کشور، به جای اینکه در بافت دراماتیک این آثار تنیده شوند و به خورد درام بروند، مثل یک وصله ناجور به فیلمها الصاق میشوند و در نهایت گلدرشت به نظر میآیند.
فیلم سینمایی «خوب بد جلف 2: ارتش سری» در شرایطی اکران شد و عملاً در نوروز نیز روی پرده باقی خواهد ماند و بخشی از اکران نوروز خواهد شد که گمان میرود رکورد گیشه سینما را بشکند؛ اتفاقی که در دوران کنونی از سوی کمدیهای بیکیفیت به صورت مکرراً در حال وقوع است و اکنون نوبت این فیلم است که در این مسیر به موفقیت دست یابد.