خَوارِج، گروهی از سپاه امام علی (ع) در جنگ صفین که علیبن ابیطالب را متهم به کفر کردند و علیه او شوریدند. شعار دادن علیه امام علی در مسجد کوفه و تهدید وی به قتل، از کارهای خوارج شمرده شده است. آنان پس از اجرای حکمیت، در مخالفت با امام علی (ع) سرسختتر شدند و با عبداللهبن وهب بیعت کردند.
علمای شیعه با استناد به حدیثی از پیامبر (ص)، کسانی که با امام علی به محاربه پرداخته اند و از جمله خوارج را کافر دانسته اند. بنابر روایت مذکور، کسی که با امام علی جنگ کند، مانند کسی است که با پیامبر جنگ کرده است.
به گزارش شیعهنیوز، خَوارِج، گروهی از سپاه امام علی (ع) در جنگ صفین که علی بن ابیطالب را متهم به کفر کردند و علیه او شوریدند.
آنها که به دلیل خروج علیه خلیفه مسلمین، خوارج نامیده شدند، همه کسانی که حکمیت را پذیرفتند و معتقد به کفر علی نبودند، را کافر میشمردند.
شعار دادن علیه امام علی در مسجد کوفه، و تهدید وی به قتل، از کارهای خوارج شمرده شده است. آنان پس از اجرای حکمیت، در مخالفت با امام علی (ع) سرسختتر شدند، با عبدالله بن وهب بیعت کردند.
و در مسیر خروج از کوفه و رفتن به نهروان، مردم بیگناه را کشتند. امام علی پس از اتمام حجت با آنان، در سال ۳۸ق با آنها وارد جنگ شد و بسیاری از آنها کشته شدند.
با این حال گروهی از آنها زنده ماندند. فرقههای مختلف خوارج در طول تاریخ منقرض شده اند و تنها اباضیه که آرای شان به عقاید سایر مسلمانان نزدیکتر است، در مناطقی از قبیل عمان و الجزایر حضور دارند.
در منابع اسلامی، ویژگیهای مختلف و گاه متضادی برای خوارج ذکر شده است؛ از جمله اینکه اهل حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر در آن بوده اند، جهل و تنگ نظری، غرور و ستیزه جویی و همچنین تعصب در باورها.
آنها اولین گروه معارض و اولین فرقه دینی در تاریخ اسلام دانسته شده اند. به باور خوارج، کسی که مرتکب کبیره میشود، کافر است.
بیشتر خوارج، با نصب خلیفه از سوی پیامبر (ص) مخالف و معتقد به انتخابی بودن خلیفه بودند. آنها همچنین سنگسار زناکار را رد کرده و با تقیه در قول و عمل مخالف بوده اند.
خوارج به سبب دشمنی با امام علی (ع)، گاه نواصب یا ناصبه نیز خوانده شده اند و از آن رو که نخستین بار، کسانی که مرتکب کبیره شده بودند را تکفیر کردند، مُکَفّره نامیده شده اند.
آنان در اماکن عمومی خصوصاً مسجد کوفه، به مخالفت صریح با حکمیت، متهم کردن امام علی (ع) به کفر و حتی تهدید او به قتل و سر دادن شعار در حین خطابه امام علی (ع) میپرداختند تا او را از پذیرش حکمیت منصرف و به ادامه جنگ متقاعد کنند.
با اینحال امام علی (ع) تا زمانی که آنها به جنگ و خونریزی روی نیاوردند، با آنان نبرد نکرد.
با وجود پیروزی امام علی (ع)، خوارج به مثابه گروهی سیاسی، فکری و نظامی برقرار ماندند. امام علی (ع)، شیعیان را از جنگ با خوارج پس از خود نهی کرد.
امام حسن (ع) پس از صلح با معاویه، درخواست او برای جنگ با خوارج را رد کرد.
خوارج، دارای تأثیرات مهمی در تاریخ اسلام دانسته شده اند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی (ع) که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد. خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت عبدالملک بن مروان، تعالیم خود را با بحثهای کلامی آمیختند.
خوارج با قیامهای مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، زید بن علی و ابومسلم خراسانی یاری رساندند. با اینحال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهده دار شدند.
گاه نیز مستقلاً زمام قدرت را در پارهای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند. امویان به ویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند. این جنگها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی دانسته شده است.
اولین جریان جمودی که در دنیای اسلام پیش آمد جمودی است که خوارج به خرج دادند. اگر بخواهید بفهمید جمود با دنیای اسلام چه کرده است، همین موضوع را در نظر بگیرید که یک وقت میگوییم علی را کی کشت و یک وقت میگوییم چی کشت؟
اگر بگوییم علی را کی کشت؟ البته عبدالرحمن بن ملجم و اگر بگوییم علی را چی کشت؟ باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشکه مقدسی.
خوارج با توجه به حوادث رخ داده در دوران خلفای چهارگانه، عمر و ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد عثمان فقط ۶ سال نخست حکومت او و در مورد امام علی، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومت شان تکفیر کردند و معزول دانستند.
از برخی فرقههای خوارج پارهای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد سنگسار زناکار (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشارهای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با تقیه در قول و عمل. به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان حرام است.
از ابتدای پیدایش خوارج در تاریخ اسلام، آثار مختلفی در ردّ باورهای آنها تالیف شده یا در آثار حدیثی، روایاتی در تقبیح باورها و اعمال خوارج ذکر شده است. از جمله روایاتی حاکی از پیشگوییهای پیامبر اسلام درباره خوارج و خروج آنان از دین که شیوه دینداری و عملکرد خوارج تقبیح شده و همچنین جنگیدن با آنان و کشتن شان دارای اجر دانسته شده است.
همچنین علمای شیعه با استناد به حدیثی از پیامبر (ص)، کسانی که با امام علی به محاربه پرداخته اند و از جمله خوارج را کافر دانسته اند. بنابر روایت مذکور، کسی که با امام علی جنگ کند، مانند کسی است که با پیامبر جنگ کرده است.
در آثار تفسیری، استشهاد خوارج به قرآن کریم برای اثبات عقایدشان، مورد نقد و نقض قرار گرفته است؛ از جمله ادعای کافر بودن کسانی که مرتکب کبیره میشوند. خوارج با تکیه بر آیه ۹۷ سوره آل عمران، بر این باور بوده اند که هر کس حج نگزارد، مرتکب گناه کبیره و در نتیجه کافر شده است، پس ارتکاب گناهان کبیره، منجر به کفر میشود.
در پاسخ به این استدلال گفته شده است که کفر در متون دینی معنای گستردهای دارد و هر گونه مخالفت با حق، چه در مرحله عقاید و چه در مرحله دستورات فرعی را شامل می شود.
از این رو، در آیه ۹۷ سوره آل عمران، کفر به معنای ترک حج از سوی شخص توانمند (دارای استطاعت شرعی) است؛ نه به معنای خروج از اسلام، آن طور که خوارج پنداشته اند. ابنحزم، ادعای خوارج در این باره را با استناد به آیات دیگری از قرآن کریم رد کرده است.
پی نوشتها و منابع:
۱- نهج البلاغه، تصحیح محمد عبده، خطبه ۳۵.
۲- عاملی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۷۷-۸۲، ۱۵۲-۱۵۳.
۳- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۲۳.
۴- مطهری، یادداشتهای استاد مطهری، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۳۸۰.
۵- اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۴۱ش، ص۸۵-۸۶.
۶- نوبختی، فرق الشیعة، ۱۳۵۵ق، ص۱۰.
۷- شیخ مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.
۸- مطهری، اسلام ونیازهای زمان، صدرا، ج۱، ص۷۷.