فرارو- یکی از ترندهای تحلیلی این روزهای عرصه سیاست بین الملل، پاسخ به این سوال است که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا با بازگشت خود به صحنه قدرت سیاسی این کشور، چه رویکردهایی را در حوزه سیاست خارجی آمریکا اتخاذ خواهد کرد؟ به بیان ساده تر، نسخه جدید دونالد ترامپ چه مختصاتی خواهد داشت و آیا بار دیگر باید انتظار تکرار برخی روندهای کلیِ دوره چهار ساله پیشین حضور او در قدرت را داشته باشیم یا خیر، واقعیتهای تازهای رونمایی خواهند شد؟
به گزارش فرارو؛ حداقل دونالد ترامپ در فاصله زمانی محدود پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا این نکته را برجسته سازی کرده که سعی دارد نسخهای جدید از خود و کنش هایش در عرصه سیاست خارجی آمریکا را نشان دهد. درست به همین دلیل هم است که وی و تیم متحدش تاکید کرده اند که به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران نیستند یا اینطور اعلام شده که افرادی نظیر مایک پمپئو و نیکی هیلی در دولت جدید ترامپ حضور نخواهند داشت. افرادی که نمودهای عینی سیاستهای تهاجمی در دولت سابق ترامپ بودند.
در این راستا، ترامپ با حضور در کاخ سفید، به طور خاص با معمای مواجهه با ۳ جنگ بزرگ رو به رو است. جنگهایی که به نظر میرسد ترامپ در قالب آنها کنشگریهای خاصی را از خود نشان خواهد داد. در ادامه به جنگهای مذکور و رویکرد احتمالی ترامپ و تیم سیاست خارجی او در قالب آنها اشاره میشود.
۱. جنگ اوکراین
یکی از رویدادهای مهمی که ترامپ با آغاز ریاست جمهوری خود با آن رو به رو خواهد شد، جنگ اوکراین است. سیاستهای ملی گرایانه و مرکانتیلیستی ترامپ در حوزه اقتصادی، این مساله را برجسته میکنند که او حاضر نیست هزینهکردهای اضافی را در عرصه سیاست جهانی آمریکا انجام دهد. نمود عینی این رویکرد را ترامپ در دوره پیشین حضور خود در قدرت نیز به نمایش گذاشته است.
پسرِ بزرگ ترامپ در شبکه اجتماعی ایکس تصویری از ولادیمیر زیلنسکی رئیس جمهور اوکراین را منتشر کرده و این مساله را به طعنه ذکر کرده که پولتوجیبی اوکراینیها با آمدن ترامپ به قدرت و تحویل گرفتن دولت آمریکا توسط او، ته خواهد کشید و آنها دیگر پولی نخواهند داشت. ترامپ پیشتر نیز بارها تاکید داشته که متحدان آمریکا در اقصی نقاط جهان باید به سواری گرفتن رایگان از آمریکا خاتمه دهند و خود نیز تا حدی متحمل هزینههای سنگین امنیتی که آمریکا آنها را پرداخت میکند، شوند.
"لس آنجلس تایمز" مدتی قبل در گزارشی به این نکته اشاره داشت که یکی از رهبران اروپایی از ترامپ پرسیده که آیا اگر ما منابع مالی مد نظر شما در حوزه هزینه کردهای امنیتی را پرداخت نکنیم، این بدان معنا خواهد بود که شما از ما در برابر روسیه دفاع نخواهید کرد؟ وی با قاطیت گفته است که "بله، دقیقا همینطور است". از این رو، ترامپ به احتمال زیاد هم به نحو گستردهای منابع کمکی اعطایی به اوکراین را قطع خواهد کرد و هم تلاش خواهد کرد تا زمینههای لازم برای برقراری آتشبس در قالب جنگ اوکراین را فراهم سازد.
در این راستا، اخیرا برخی منابع غربی به این مساله اشاره داشته اند که ترامپ به دنبال ایجاد یک منطقه حائل میان اوکراین و روسیه است. این بدان معناست که وی برخی مناطق تحت اشغال روسیه در خاک اوکراین را به رسمیت خواهد شناخت. اهمیت این بحث زمانی مشخص میشود که بدانیم اوکراینیها وابستگی زیادی را به کمکهای اعطایی غرب و به طور خاص آمریکا دارند. از این رو، وقتی این کمکها قطع شوند یا کاهش یابند، بدون تردید این مساله بر موضع اوکراین در میدانهای جنگ با روسیه اثرگذار خواهد بود.
۲. جنگ غزه
دونالد ترامپ در مورد جنگ غزه و البته حملات اسرائیل به لبنان نیز تحت تاثیر واقعیتهای میدانی است. ترامپ تنها اندکی پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا تاکید کرد که او به دنبال پایان دادن به جنگها و نه آغاز آنها است. بسیاری این تفسیر را مطرح کرده اند که او به طور مستقیم به جنگ غزه اشاره داشته است.
باید توجه داشته باشیم که جامعه آمریکا در شرایط کنونی تا حد زیادی از مداخلات خارجی دولت این کشور و هزینهکرد از جیب مالیات دهندگان آمریکایی در قالب این جنگها خسته است. از این رو، بیراه نیست که میبینیم فردی نظیر ترامپ نیز با توجه به همین کد و پالس، یک موضع گیری را با محوریت اراده اش جهت پایان دادن به جنگها مطرح میکند. البته که این رویکرد ازچشم اندازی کلی با رویکردهای ترامپ جهت صرفه جویی اقتصادی آمریکا در محیط خارجی و هزینه کردنِ آنها در داخل آمریکل نیز همخوانی دارد.
در کنار این ها، همراهی دولت آمریکا با اسرائیل در اعمال جنایت علیه مردم فلسطین و لبنان، موجب شده تا هم افکار عمومی آمریکا و هم افکار عمومی بین المللی، دیدگاههای منفی را نسبت به دولت آمریکا پیدا کنند. از این رو، ترامپ و تیم متحد وی به خوبی میدانند که قادر نیستند با روند قبلی در رابطه با جنگهای مذکور همراهی داشته باشند. روندی که خود اصلیترین منتقد آن بوده اند. از این رو، برقراری آتش بس در جنگهای غزه و لبنان نیز احتمالا در زمره دستورکارهای محوری ترامپ خواهد بود.
البته این بدان معنا نیست که وی در قالب این دستورکار با رژیم اسرائیل همراهی نخواهد کرد. باید مد نظر داشت که اگر جنگهای غزه و لبنان خاتمه نیابند، این تصور که فکر کنیم دستورکارهایی نظیر توافقات ابراهیم نیز ادامه پیدا خواهند کرد، گزافهای بیش نیست زیرا دولتهای عربی و به طور خاص عربستان سعودی، در موقعیتی نیستند که در فضای تداوم این جنگ ها، اقدام به عادی سازی روابط با اسرائیل کنند. توافقات ابراهیم پاشنه آشیل طرحهای ترامپ برای خاورمیانه مد نظر وی است. موضوعی که پیشرفت آن جز با پایان جنگهای غزه و لبنان محقق نخواهد شد.
۳. جنگ اقتصادی علیه ایران
ترامپ در روزهای اخیر که از پیروزی اش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میگذرد، رویکردهای معناداری را در رابطه با ایران اتخاذ کرده است. او تاکید کرده به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران نیست. البته چهرههای تندوریی نظیر مایک پمپئو که رویکردهای ضدایرانی دارد نیز در دولت ترامپ حضور نخواهند داشت. با این همه، این به معنای نرمش ترامپ در برابر ایران نیز نخواهد بود و ترامپ به احتمال زیاد سعی خواهد کرد در رابطه با ایران با رویکردهای تازهای وارد میدان شود.
از این رو، وی علاوه بر اینکه ژست مذاکره خواهد گرفت، در عین حال، شبکه تحریمی علیه ایران به ویژه در حوزه صادرات نفت این کشور را به نحوی جدیتر گسترش خواهد داد. در این رابطه، او معطوف به قطع کردن کانالهای صادراتی نفت ایران از طریق کشورهایی نظیر سنگاپور، مالزی و مخصوصا چین خواهد بود. چین همین حالا بخش اعظم نفت ایران را خریداری میکند.
از این رو، با تشدید تنشهای احتمالی میان چین و آمریکا به ویژه در حوزه اقتصادی، انتظار میرود که ترامپ سعی کند تا در ازای کاهش خرید نفت ایران توسط چین، امتیازارتی را به طرف چینی بدهد. درست به همین دلیل است که از همین حالا ایران باید خود را آماده این فضای تازه بکند. نباید از یاد برد که ترامپ با تجربه ۴ ساله پیشین حضور خود در قدرت به مواجهه با ایران میآید.
هم او و هم تیم سیاسی و اقتصادی متحدش، در رابطه با اقدام علیه ایران، تجربیات زیادی کسب کرده اند. از این رو، محتملترین سناریو در مورد رویکرد احتمالی ترامپ در رابطه با ایران، تشدید جنگ تجاری و اقتصادی علیه این کشور و طرح ابتکارهای تازه است.