در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، رویکرد دو نامزد اصلی نسبت به ایران، توجهات بسیاری را جلب کرده است. ترامپ به دنبال سیاستی سختگیرانهتر و بازنگری در توافق هستهای با شروط سنگینتر است و احتمالاً تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال خواهد کرد؛ درحالیکه کامالا هریس رویکردی دیپلماتیکتر برای مذاکره دارد. اختلافات داخلی در دولت احتمالی ترامپ و رویکرد طرفدارانه او نسبت به اسرائیل، چالشهایی برای دستیابی به توافق با ایران ایجاد میکند.
فرارو– شان متیوز، خبرنگار حوزه امنیت و سیاست میدل ایست آی
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، به عرصهای برای اظهارنظرهای متفاوت نامزدها درباره ایران تبدیل شده است. کامالا هریس، معاون رئیسجمهور فعلی با بیانی غیرمنتظره اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران (نه چین نه روسیه) بزرگترین دشمن ژئوپلیتیکی آمریکا است. همچنین دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین در مصاحبهای گفت که اگر همچنان در کاخ سفید بود، ایران به «توافقات ابراهیم» برای عادیسازی روابط با اسرائیل میپیوست. کمتر از یک هفته به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده و به نظر میرسد که صرفنظر از پیروزی هر کدام از نامزدها، رویکرد آنها به ایران تأثیری جدی بر سیاست آینده آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت.
بسیاری در آمریکا بر این باورند که پیروزی احتمالی دونالد ترامپ به معنای سیاستی سختگیرانهتر در قبال ایران خواهد بود. در دوره اول ریاستجمهوریاش، دونالد ترامپ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و دستور ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را صادر کرد. دولت ترامپ همچنین با سیاست «فشار حداکثری» به دنبال مهار ایران بود.
فرد فلیتز، از مقامات پیشین شورای امنیت ملی در دولت ترامپ در مصاحبه با میدل ایست آی گفت: «در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید، احتمالاً تحریمهای شدیدتری علیه ایران اعمال خواهد شد. دونالد ترامپ قصد دارد ایران را به مرز ورشکستگی برساند و تحریمهای نفتی را که دولت بایدن بهطور کامل اجرا نکرده، مجدداً بهکار بگیرد. علاوه بر این، تحریمهای ثانویهای علیه کشورهایی که تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرند (چین) اعمال خواهد کرد تا از خرید نفت ایران تجدید نظر کنند.»
طبق آمار نهاد اطلاعات انرژی آمریکا، صادرات نفت ایران بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ به سطوحی بیسابقه از زمان اعمال مجدد تحریمها در دوره ترامپ رسید؛ دورهای که دولت بایدن در حال تلاش برای احیای توافق هستهای بود. درست پیش از آغاز جنگ در غزه، آمریکا توانست توافقی برای آزادی زندانیان آمریکایی در ایران منعقد کند. این زندانیان آزاد شدند، اما آمریکا اعلام کرد که ۶ میلیارد دلار درآمد نفتی ایران که قرار بود بهعنوان بخشی از این توافق آزاد شود، همچنان بلوکه خواهد ماند.
دونالد ترامپ بر لزوم بازنگری در توافق هستهای با ایران با شروطی سختتر تأکید کرده و در ماه سپتامبر اظهار داشت: «باید به توافقی برسیم، زیرا پیامدهای آن غیرقابل تحمل خواهد بود.» در واکنش به این اظهارات، یکی از مقامات ارشد پیشین آمریکا که به کمپین انتخاباتی کامالا هریس نزدیک است، به «میدل ایست آی» گفت: «کامالا هریس در جایگاه بهتری برای تحقق توافق هستهای قرار دارد... دولت ترامپ مسئول اصلی پیشرفتهای اخیر برنامه هستهای ایران میباشد. سیاست فشار حداکثری شکست خورده است.»
در سال ۲۰۱۸، هنگامی که دولت ترامپ از توافق هستهای خارج شد، ایران همچنان به تعهداتش پایبند بود، اما پس از آن روند توسعه برنامه هستهای خود را شتاب بخشید. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در ژوئن اعلام کرد که ایران تنها چند هفته با دستیابی به میزان کافی از مواد شکافپذیر برای ساخت یک سلاح هستهای فاصله دارد.
فیلیپ گوردون، مشاور امنیت ملی کامالا هریس، دولت ترامپ را به تلاش برای سرنگونی حکومت ایران متهم کرد. وی در مقالهای در واشنگتن پست نوشت: «هدف ظاهری تحریمهای ترامپ این بود که اقتصاد ایران را چنان تحت فشار قرار دهد که مردم ایران علیه نظام حاکم قیام کنند.» رابرت فورد، سفیر پیشین آمریکا در سوریه در گفتگو با «میدل ایست آی» بیان کرد: «احتمالاً هم کامالا هریس و هم دونالد ترامپ در تلاش خواهند بود تا به توافقی هستهای با ایران دست یابند. کامالا هریس سریعتر وارد مذاکره با ایران خواهد شد، اما دونالد ترامپ نیز عملاً اعلام کرده که به دنبال توافقی جدید است. تصور میکنم او سعی خواهد کرد از طریق سعودیها یا هندیها به ایران نزدیک شود.»
با این حال، پیشبینی میشود که دولت احتمالی آینده ترامپ در این زمینه با اختلافات داخلی مواجه شود؛ میان گروهی که به شدت خواهان مقابله با ایران هستند (مانند مایک پمپئو وزیر خارجه سابق، سناتور تام کاتن و بیل هاگرتی) و گروه دیگری که بر سیاستهای «اول آمریکا» تأکید دارند و تمایلی به رویکردی کمتر مداخلهجویانه در خاورمیانه دارند. (جی دی ونس نامزد معاون اول ریاست جمهوری)
جی دی ونس در مخالفت با تشدید واکنش اسرائیل علیه ایران اظهار داشت: «اسرائیلیها گفتند: حماس به ما حمله کرده پس ما بهشدت به حماس فشار وارد خواهیم کرد... و، چون ایران بخشی از این حملات را تأمین مالی کرده، ما هم باید با ایران وارد جنگ شویم. اما منافع آمریکا در این است که پایش به جنگ با ایران باز نشود. چنین جنگی منابع ما را منحرف کرده و هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل میکند» وی افزود: «نمیخواهم ایران به سلاح هستهای دست یابد و معتقدم باید از تمامی نفوذ دیپلماتیک خود بهره ببریم تا ایران را از این مسیر منصرف کنیم. دیپلماسی هوشمند در اینجا اهمیت بسیار دارد.»
آرش عزیزی، تحلیلگر مسائل ایران معتقد است: «هرگونه تلاش دولت ترامپ برای نزدیکی به ایران با مخالفت شدید اسرائیل روبهرو خواهد شد. در دولت ترامپ، منافع نتانیاهو جایگاه ویژهای خواهد داشت. در چارچوب سیاست «اول آمریکا» دونالد ترامپ به دنبال تحکیم روابط با دولت راستگرای افراطی اسرائیل است؛ دولتی که مشابه مجارستان ویکتور اوربان است، اما با قدرت و ثروت بیشتر. دولت ترامپ ممکن است به اسرائیل اختیار کامل بدهد تا در مواجهه با فلسطینیان هرطور که بخواهد رفتار کند؛ رویکردی که میتواند توافق با ایران را پیچیدهتر سازد.»
خروج دولت ترامپ از توافق هستهای نخستین ضربه آمریکا به ایران نبود. در سال ۲۰۰۱، در جریان حمله آمریکا به افغانستان، نیروی قدس ایران در سرنگونی طالبان با آمریکا همکاری کرد؛ اما این همکاری کوتاهمدت بود و در سخنرانی سالانه جرج بوش در سال ۲۰۰۲، ایران بخشی از «محور شرارت» نامیده شد. از آن زمان، روابط ایران و آمریکا بر پایه تقابل شکل گرفت و ایران از طریق نیروهای سیاسی و نظامی تحت حمایتش در عراق و سوریه به مقابله با آمریکا پرداخت.
دولت بایدن تلاش کرده است اسرائیل را از گسترش جنگ فراتر از غزه بازدارد و به کاهش نفوذ متحدان ایران در منطقه بپردازد. در غزه، آمریکا حمایت خود را از نهادی فلسطینی وابسته به امارات اعلام کرده و در لبنان نیز برای انتخاب رئیسجمهوری حامی غرب و تقویت نیروهای مسلح لبنان جهت مهار حزبالله تلاش میکند. ایران نیز در مقابل با تهدید به حمله به تأسیسات نفتی خلیج فارس، اسرائیل را از حمله به تأسیسات انرژی خود بازداشته است. همچنین ایران توانسته در میان تنشهای منطقهای روابط خود با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس حفظ کرده و حتی مانورهای نظامی مشترکی با عربستان سعودی برگزار کند.
در نهایت آرش عزیزی تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید میکند: «چه کامالا هریس و چه دونالد ترامپ، در نهایت ناچار به تعامل با ایران خواهند بود. این تنها گزینه ممکن است و ایران نیز به همکاری تمایل دارد. شرایط اقتصادی و سیاسی ایران به وضوح به این تعامل نیاز دارد.»