دلایل از بین رفتن نئاندرتالها همواره یکی از رازهای بزرگ در تاریخچه زیست انسانها بر روی کره زمین محسوب شده است. حالا اما دانشمندان در یک مطالعه جدید پاسخ غافلگیرکنندهای به این مسئله مبهم دادهاند.
به گزارش یورونیوز، تاکنون فرضیههای اصلی برای نابودی نئاندرتالها تغییرات آب و هوایی، شیوع بیماری و جنگ و خشونت (و یا آمیختگی) با انسان خردمند یا همان هومو ساپینها بود. اما آیا ممکن است که دلیل انقراض فقط این بوده که آنها هرگز به اندازه کافی از خانههایشان دور نشدهاند؟
دانشمندانی که بر روی بقایای یک نئاندرتال کشف شده در فرانسه مطالعه میکنند میگویند این انسانهای نخستین، برای دهها هزار سال از نظر اجتماعی در حالت انزوا به سر میبردند. امری که میتوانسته باعث کاهش مرگبار تنوع ژنتیکی و سپس انقراض آنها شده باشد.
نئاندرتالها برای مدت طولانی در اروپا و آسیا ساکن بودند و حتی در کنار انسانهای مدرن اولیه زندگی محدود و محقرانهای مخصوص به خود داشتند، تا زمانی که در ۴۰ هزار سال پیش بهطور ناگهانی منقرض شدند.
لودویک اسلیماک، باستانشناس فرانسوی و از نویسندگان مطالعه جدید، میگوید این آخرین لحظهای در تاریخ بود که بیش از یک گونه انسان روی زمین همزیستی کردند.
او اضافه میکند: «این لحظهای عمیقاً معمایی است زیرا ما نمیدانیم چگونه کل جامعه انسانی نئاندرتالها، که از اسپانیا تا سیبری وجود داشتند، به یکباره توانستند منقرض شوند.»
محققان در مطالعه جدید به بقایای فسیل شده یک نئاندرتال پرداختهاند که در سال ۲۰۱۵ در دره رون فرانسه کشف شده بود. بقایای این نئاندرتال نادر در غار ماندرین یافت شد، غاری که تحقیقات نشان میدهد هم خانهای برای نئاندرتالها و هم خانهای برای هومو ساپینسها بوده است.
دکتر اسلیماک میگوید: «به محض اینکه بقایای جسد از زمین خارج شد، آنها یک تکه دندان آسیاب را جدا کردند و برای تجزیه و تحلیل به متخصصان ژنتیک در کپنهاگ فرستادند. وقتی نتایج برگشت، تیم مات و مبهوت شد. دادههای باستانشناسی نشان میداد که این جسد بین ۴۰ تا ۴۵ هزار سال قدمت دارد، اما تجزیه و تحلیل ژنومی حاکی از آن بود که این جسد مربوط به ۱۰۵ هزار سال پیش است. یکی از تیمها باید اشتباه کرده باشد.»
در واقع تجزیه و تحلیل ایزوتوپهای استخوانها و دندانهای تورین نشان میداد که او در آب و هوای بسیار سردی زندگی میکرده که با محل زیست نئاندرتالهای عصر یخبندان در حدود ۴۰ هزار سال پیش مطابقت داشته است.
اما مسئله آن بود که ژنوم تورین با ژنوم نئاندرتالهای اروپایی معاصرش شباهت نداشت و در عوض شبیه ژنوم نئاندرتالهایی بود که در حدود ۱۰۰ هزار سال پیش زندگی میکردند. امری که باعث سردرگمی محققان شد.
سرانجام پس از ۷ سال تحقیق مشخص شد که تورین عضوی از یک جامعه منزوی و قبلاً ناشناخته بوده که از برخی از نخستین جمعیتهای نئاندرتال اروپا آمده بودند.
مارتین سیکورا، نویسنده ارشد این مطالعه از دانشگاه کپنهاگ، در این باره میگوید: «نسب منتهی به تورین حدود ۱۰۵ هزار سال پیش از سلسله منتهی به دیگر نئاندرتالهای متأخر جدا شده است.»
محققان تصور میکنند این سلسله حدود ۵۰ هزار سال «بدون هیچ گونه تبادل ژنتیکی با نئاندرتالهای کلاسیک اروپایی» میزیستهاند. در حالی که بعضی از آنها تنها به اندازه دو هفته پیادهروی از نئاندرتالهای دیگر فاصله داشتند.
این نوع انزوای اجتماعی گسترده برای پسرعموهای نئاندرتالها، یعنی همان انسانهای مدرن، عجیب به نظر میرسد. دکتر اسلیماک میگوید که انسان خردمند در مقایسه با نئاندرتالها دایرههای اجتماعی «بینهایت بزرگتری» داشته است که دهها هزار کیلومتر مربع گسترده شده بودند.
این در حالی است که یافتههای باستانشناسی نشان میدهد نئاندرتالها در منطقه محدودی زندگی میکردهاند و بیش از چند ده کیلومتر از خانهشان دور نمیشدند.
تحقیقات پیشین نشان داده بود که نئاندرتالها در گروههای کوچک زندگی میکردند. بنابراین دور نشدن از محل سکونت اولیه به این معنی بود که گزینههای زیادی برای همسرگزینی خارج از خانواده وجود نداشته است. این نوع همخونی، تنوع ژنتیکی یک گونه را کاهش داده و میتواند در درازمدت منجر به بروز مشکل شود و مرگ همیشگی آن گونه را رقم بزند.
تارسیکا ویمالا، متخصص ژنتیک جمعیت در دانشگاه کپنهاگ و یکی از نویسندگان این مطالعه، در این خصوص میگوید: «وقتی برای مدت طولانی منزوی هستید، تنوع ژنتیکی خود را محدود میکنید. به این معنی که توانایی کمتری برای سازگاری با آب و هوای متغیر و همینطور عوامل بیماریزا دارید.»