ایران با ایجاد دالانی موسوم به زنگزور مخالف است و دلایل درستی هم دارد؛ چرا که باکو نمیخواهد این دالان را در حاکمیت ارمنستان بپذیرد بلکه میخواهد بدون هیچگونه دخل و تصرفی از سوی ایروان، چنین کریدوری را ایجاد کند.
ظاهرا در آخرین سفر پوتین به جمهوری آذربایجان قول و قرارهایی بین او و علیاف درباره دالان زنگزور رد و بدل شده است؛ چرا که بلافاصله پس از این سفر، لاوروف اعلام کرد که روسیه از انعقاد سریع معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات پشتیبانی میکند و چند روز پس از آن نیز مسکو در اظهارنظری کمسابقه صراحتا موضع خود را درباره زنگزور اعلام کرد؛ موضعگیریای که کاملا با سیاست اعلانی و اعمالی ایران ناسازگاری دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد، حال پرسش مهم این است که با ورود روسیه به معادله، ایران چه کند؟
بعد از لفاظیهای مقامات جمهوری آذربایجان و ترکیه درباره آنچه کریدور زنگزور خوانده میشود، اخیرا روسیه نیز به حامیان احداث این دالان پیوسته و مسیر اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان که بخشی از قلمرو این کشور است، به معضل این روزهای بین دو بازیگر اصلی یعنی باکو و ایروان از یکسو و کشورهای دیگر از جمله ایران، ترکیه و روسیه از سوی دیگر تبدیل شده است.
طی بیش از سه دهه گذشته یعنی بعد از جنگ اول قره باغ که این منطقه در تصرف ارمنستان بود، جمهوری آذربایجان از طریق ایران به نخجوان دسترسی داشت و ایران هم مشکلی با این مساله نداشت. اما بعد از جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ که جمهوری آذربایجان اکثر مناطق قره باغ کوهستانی را به تصرف خود بازگرداند، بحث ایجاد دالانی در استان سیونیک که جمهوری آذربایجان آن را زنگزور غربی میخواند، پررنگ شده است. در واقع باکو میخواهد با استفاده از این دالان که در مرز بین ایران و ارمنستان قرار دارد، دیگر از داخل ایران به نخجوان متصل نشود.
این در حالی است که ایران هیچ مخالفتی با اجرای بند نهم توافق آتش بس ۲۰۲۰ قره باغ که شامل دسترسی آذربایجان به نخجوان از طریق ایران میشود، ندارد و در طول سه دهه گذشته ارتباط بین باکو و منطقه نخجوان تنها از طریق ایران صورت میگرفت.
برای بررسی اختلافات بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان باید به جنگ اول قره باغ در سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ رجوع کرد. منطقه قره باغ کوهستانی ۴ هزار کیلومترمربع است که یک منطقه بسیار مرتفع و کوهستانی است؛ این منطقه شامل شهرهایی مانند خانکندی، اسکران و شوشاست که در دوره شوروی ۴ هزار کیلومتر بود.
طی جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ ارمنستان علاوه بر آنکه در آن منطقه اعلام استقلال کردند، هفت شهرستان اطراف آن را نیز گرفت که نزدیک به ۱۰هزار کیلومتر را شامل میشود. این شهرها شامل جبرائیل، فیضولی، زنگیلان، قبادلی، آغدام، لاچین و کلبجر است؛ لذا ارمنستان ۴ هزار کیلومتر قره باغ کوهستانی و ۱۰ هزار کیلومتر شهرستانهای اطراف آن را تصرف کرد و هدف ارمنستان از گرفتن این شهرستانها این بود که یک حائل اطراف قره باغ کوهستانی ایجاد کند تا جمهوری آذربایجان نتواند این منطقه را محاصره کند. در سی سال بعد از آن، کل این مناطق تقریبا خالی از سکنه بود و کارکرد آن فقط ایجاد حائل یا غشای امنیتی بود.
طی جنگ دوم قره باغ یعنی سال ۲۰۲۰، آذربایجان توانست این هفت منطقه به علاوه شهر شوشا را از داخل قره باغ کوهستانی به تصرف خود درآورد. سه سال بعد یعنی سپتامبر ۲۰۲۳ نیز جمهوری آذربایجان طی جنگ یکروزه توانست قره باغ کوهستانی را هم به تصرف خود درآورد و به دنبال این اتفاق بیش از ۱۰۰ هزار نفری که در آنجا سکونت داشتند، به سمت ارمنستان فرار کردند و اکنون تقریبا جمعیت زیرهزار نفر در قره باغ باقی ماندهاند.
هیچ یک از مناطقی که دهه ۱۹۹۰ توسط ارمنستان گرفته شده بود، دیگر دست این کشور نیست و آذربایجان همه را پس گرفته است. امروز بحث بر سر تعیین حدود مرزی است. زیرا تعیین حدود مرز بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان صورت نگرفته است. دلیل آن هم این است که غرب آذربایجان در قره باغ در تصرف ارامنستان بود و به همین دلیل برخلاف سایر جمهوریهای شوروی تعیین حدود نشده است.
طی روزهای اخیر مسکو نیز پشت باکو درآمده و بعد از سفر دو هفته پیش ولادیمیر پوتین به جمهوری آذربایجان، سخنگوی وزارت خارجه این کشور از حمایت مسکو از طرح ایجاد دالان زنگزور خبر داد. این در حالی است که پیش از این روسیه موضع منفعلانهای درباره این منطقه داشت و هیچگاه به این صراحت موضع گیری نکرده بود.
به دنبال سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به باکو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور در مصاحبه با کانال یک روسیه گفت: «ما طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات هستیم.»
وی دولت ارمنستان را مانع این مهم توصیف کرد و افزود: «متاسفانه این رهبری ارمنستان است که در توافقنامه امضا شده توسط نخستوزیر پاشینیان، در مورد ارتباطات از منطقه سیونیک ارمنستان، کارشکنی میکند.»
سپس ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز در اظهاراتی گفت که زنگزور مسیری است که میتواند قلمرو اصلی آذربایجان به نخجوان را از طریق سیونیک ارمنستان متصل کند.
وی افزود: «حتما در چارچوب گفتگوهای صلح سه جانبه با ارمنستان، رفع انسداد زنگزور مورد بحث قرار میگیرد.» وقتی که از وی درباره موضع ایران سوال شد، زاخارووا خطاب به خبرنگاران گفت: «ما نگرانی طرف ایرانی را در مورد کریدور زنگزور دیده ایم که باید برای شفاف سازی با تهران تماس بگیرید. اما موضع مسکو در این مورد کاملا قطعی است. ما بر اساس این واقعیت پیش میرویم که راهحل باید برای ارمنستان، آذربایجان و همسایگان منطقه قابل قبول باشد.»
این موضع گیری روسیه بار دیگر جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا موضع صریح کشورمان درباره عدمتغییر مرزها را یادآوری کند.
البته قبل از روسیه، ترکیه در زمره کشورهایی بود که به شدت از طرح ایجاد چنین کریدوری حمایت میکرد. دستهای از کارشناسان میگویند که هدف غایی باکو و ترکیه از ایجاد کریدور، در واقع تصرف آن منطقه (استان سیونیک در مرز ایران و ارمنستان) است و انگیزههای گسترش سرزمینی را در سر میپرورانند.
همچنین از آنجا که بخش زیادی از نفت آذربایجان توسط شرکت بریتیش پترولیوم استخراج میشود عدهای از نقش آفرینی کشورهای غربی و ناتو در ایجاد این دالان سخن میگویند و معتقد هستند که در نهایت ایجاد چنین دالانی به صدور آسانتر نفت خزر (آذربایجان) به اروپا کمک میکند. اما برخی نیز به انگیزههای ترکیه و آذربایجان درباره جهان ترکی اشاره و استدلال میکنند که باکو و آنکارا، سودای گسترش قلمرو ترکی را دارند.
پیشتر، ولی گل محمدی، استاد دانشگاه تربیت مدرس درباره انگیزههای ترکیه در بازگیری در منطقه قفقاز، گفته بود: «ترکیه امروز از کنشگری فعال خود در وضعیت آشوب ناک خاورمیانه بهویژه خاورمیانه عربی از شمال آفریقا تا شرق مدیترانه فاصله گرفته و در حال تعریف منافع استراتژیک جدید در اوراسیای مرکزی برای خود است. زیرا آنکارا همچون سایر بازیگران دیگر احساس میکند که اوراسیای مرکزی در حال تبدیل به هارتلند توزیع ثروت و قدرت در نظام بینالملل است.»
وی با اشاره به اینکه زنگزور پازل گمشده دالان میانیای است که ترکیه میخواهد با استفاده از آن، اتصالات راهبردی اش را تکمیل کند، تاکید کرد: «مهمترین رقیب ترکیه در کریدورهای شرق به غرب، ایران است و تلاش ترکیه این است که ایران خیلی از این ظرفیت بهرهمند نشود تا ابزار چانه زنی بیشتری داشته باشد.»
ایران با ایجاد دالانی موسوم به زنگزور مخالف است و دلایل درستی هم دارد. چرا که باکو نمیخواهد این دالان را در حاکمیت ارمنستان بپذیرد بلکه میخواهد بدون هیچگونه دخل و تصرفی از سوی ایروان چنین کریدوری را ایجاد کند. یعنی هیچ ایست بازرسیای از سمت ارمنستان در این منطقه نباشد که این نقض حاکمیت ملی این کشور محسوب میشود.
در عین حال اگر چنین کریدوری احداث شود، نه تنها وابستگی ژئوپلیتیک باکو به ایران از بین میرود بلکه حتی ممکن است جمهوری آذربایجان، ایران را برای اتصال به ارمنستان و اروپا که تنها از طریق این مرز است، تحت فشار قرار دهد. همچنین با توجه به اینکه ارمنستان حکومت ضعیفی دارد اگر کریدور زنگزور راه اندازی شود، به صورت دوفکتو، ممکن است حاکمیت این منطقه به دست آذربایجان بیفتد؛ هر چند به صورت دوژوره و حقوقی در اختیار ارمنستان باشد.
در سناریوی دیگر بعید نیست که اگر به ارمنستان امتیاز بدهند وارد چنین مکانیزمی شود و با ایجاد کریدور موافقت کند. در این صورت این پرسش مطرح است که ایران در مواجهه با این سناریو باید چه کند؟ ایران بارها اعلام کرده که با هرگونه تغییری در مرزهای خود کاملا مخالف است. مسالهای که حتی توسط کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز پذیرفته شده است.
در این راستا سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز پنجشنبه در شبکه اجتماعی ایکس گفت: «هر تهدیدی علیه تمامیت ارضی همسایگان ما، یا ترسیم دوباره مرزها، چه در شمال باشد، چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملا غیرقابل قبول است و برای ایران خط قرمز به شمار میرود.» عراقچی افزود: «صلح، امنیت و ثبات منطقهای تنها یک اولویت نیست، بلکه یکی از استوانههای امنیت ملی ماست.»
جمهوری اسلامی ایران با سه سناریو مواجه خواهد بود؛ نخست آنکه جمهوری آذربایجان و حامیان طرح کریدور زنگزور از پیگیری چنین طرحی عقب نشینی کنند و مانند قبل، جمهوری آذربایجان از مسیر ایران برای اتصال به نخجوان استفاده کند. سناریوی دوم آن است که این کریدور تحت حاکمیت ارمنستان ایجاد شود و جمهوری آذربایجان زیر نظر دولت ارمنستان در چنین دالانی تردد داشته باشد.
اما سناریوی سوم و پُر خطر آن است که جمهوری آذربایجان چشم طمع به تصرف این منطقه داشته باشد که مرز بین ایران و ارمنستان را تغییر خواهد داد. ایران بارها نسبت به چنین مسالهای هشدار داده است و شاید اولین گزینهای که در صورت اشغال استان سیونیک به ذهن متبادر میشود، استفاده از گزینه نظامی باشد. اما بر هیچ کس پوشیده نیست که اگر ایران در مرزهای شمالی اش بخواهد وارد درگیری نظامی شود تبعات بسیاری به دنبال خواهد داشت.
پس چه بهتر که تهران از وقوع چنین سناریویی پیشگیری کند و با رایزنیهای دیپلماتیک و حضور در طرحهای کریدوری و ترانزیتی خود بتواند تبدیل به یکی از اجزای چنین طرحهایی شود و از محقق شدن سناریوهای خطرناک و شوم جلوگیری به عمل آورد.