یک استاد حوزه علمیه قم گفت: تقسیمبندی علم ایمانی و علم کفری و ... را به هیچ وجه بنده نمیتوانم بپذیرم، چرا که این تقسیمبندی هیچ استدلال محکمی ندارد.
به گزارش جماران، مشروح گفت و گو با آیت الله محسن غرویان در پی می آید:
اخیراً وزیر محترم علوم نسبت به شبهعلم و چالش دانشنماها و دانشمندنماها ابراز نگرانی کردند. به ویژه از زمان همهگیری کرونا دیدیم که دایرۀ توهم، اوهامات و مطالب غیرعلمی از برخی عالمنماها شروع شد. در ابتدا تعریف شبهعلم را بفرمایید تا وارد سوالات دیگر شویم.
نکته اول این است که علم کاربردهای مختلف دارد: گاهی به معنای مطلق به کار میرود یعنی هر نوع دانش و معرفت را علم میگویند. گاهی علم، معنای خاصی دارد و معادل کلمهی ساینس یعنی علم تجربی است؛ همین علومی که ما امروزه به کار میبریم مثل علم فیزیک و شیمی که قوانین و قواعد آن از راه آزمایش و تجربه استخراج میشوند. به اینها اصطلاحاً «ساینس» یا علم تجربی گفته میشود. «علم» یک اصطلاح دیگری در روانشناسی دارد که حالت یقین و یقین روانشناختی است. علم گاهی در منطق به معنای صورت علمیهی صد درصد مطابق با واقع است که یقین به معنیالاخص در مورد آن به کار میرود.
من خواستم فقط اشاره کنم که کلمهی علم در جاهای مختلف و علوم مختلف کاربردهای متعددی دارد. اما شبهعلم که امروزه به کار میرود، یکسری از مطالبی است که یقینآور نیست و بر اساس مشهوراتِ بین مردم ساخته شده است، یا بر اساس ظنیات است و برخی بر اساس خرافات است. یعنی اساساً واقعیت و حقیقتی ندارد و اینها را به شکل علم و معرفت نسبت میدهیم و گاهی هم جنبهی دینی به آنها میدهیم. متأسفانه مشکل ما این است که مطالب ظنی و گاهی خیالی و خرافی، به شکل دینی و مذهبی درمیآید و عدهای اسم اینها را علم میگذارند.
نکتهای که به ذهنم میرسد این است که ما امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که علوم تجربی زندگی ما را اداره میکند. وسائلی که میسازیم، تکنولوژی، صنعت، ماشین، هواپیما، و تمام اموراتی که زندگی ما با آنها اداره میشود، بر اساس علوم تجربی و دستاوردهای کشف و اکتشافات بشری است؛ امروزه در تمام دنیا این علوم حکومت میکنند و ما باید به اینها بها و ارزش دهیم. لذا نمیتوانیم اینها را علم ندانیم و یکسری مطالب ظنی و بعضاً خرافی را به اسم دین، علم دینی بنامیم.
مستحضرید در همهگیری کرونا عدهای که در ظاهر باسود بودند، میگفتند که واکسن نزنید و از روغن بنفشه استفاده کنید! اما در طرف مقابل تعداد زیادی از مردم که سواد علمی مصطلح را نداشتند به دنبال واکسیناسیون به روش جدید بودند. به عنوان سوال دوم، تفاوت و خصوصیات عالمانی که علم دارند اما تفکر علمی ندارند و در نقطه مقابل، کسانی که عالم نیستند اما تفکر علمی دارند، را بفرمایید.
همانطور که اشاره کردم متأسفانه در طول تاریخ ادیان و مذاهب، همیشه کسانی بودهاند که از جهل مردم سوءاستفاده کردهاند تا برای خودشان موقعیتی درست کننند، دکانی باز کنند و مردم را به سمت خودشان بکشانند. به همین دلیل با دستاوردهای علوم جدید به بهانههای مختلف مبارزه میکردند.
امروزه عدهای در جامعهی فعلی ما که متأسفانه برخی از آنان در کسوت روحانیت هستند، حرفهایی میزنند درباره اینکه علم، کفر و ایمان دارد و باید ببینیم که علم در چه سرزمین و چه منطقهی جغرافیایی پدید آمده است؟ اگر آن منطقه، منطقهی کفر است، علم کفری است و اگر آن منطقه، منطقهی ایمان است، علم مؤمن است؛ برخی، یکسری حرفهای بیپایه و اساس و غیرعقلایی را مطرح میکنند و عدهای از جوانان و مردم را فریب میدهند. از این گونه مقولات مطرح میکنند که چون بلاد غرب، بلاد حکومت شیطان و کفر است، بنابراین هر چه از علوم غربی بیاید، بر باطل هستند و از این حرفها. در حالی که واقعیت این است که همین دستاوردهای علوم تجربی و علوم غربی، زندگی بشر را اداره میکند. به هر حال مصنوعات و تکنولوژیهای مختلفی که امروزه زندگی بشر را اداره میکند، دستاورد همین علوم است.
ما در اینجا بحثهای فلسفی و منطقی نداریم که آیا این علوم صد درصد مطابق با واقعاند یا نه؟ این بحث دیگری است. ولو اینکه این علوم، ظنی هم باشند اما اینها نسبت به عقاید، باورها و علوم دیگری که ما میسنجیم، کاربردیترند و زندگی بشر را راحتتر کردهاند، رفاه بیشتر برای مردم آوردند، بیماریها را کم کردند و... . ما از این حیث میگوییم و نباید به اسم دین، علم ایمانی و اسلامی و علوم اسلامی، همهی این علوم تجربی را محکوم به بطلان کنیم. لذا تقسیمبندی علم ایمانی و علم کفری و ... را به هیچ وجه بنده نمیتوانم بپذیرم، چرا که این تقسیمبندی هیچ استدلال محکمی ندارد.
بنابراین، تجربهی عدهای از عوام که درس خوانده نیستند، نشان میدهد که ما باید از علوم جدید استفاده کنیم، از اینها در زندگی خود استفاده کرده و ثمرات آن را ببینیم. اینها با اینکه تحصیلکرده نیستند اما تفکر علمی دارند و برای علوم و دستاوردهای علم بشر، ارزش قائل هستند. به عکس، عدهای تحصیلاتی دارند اما تفکر علمی ندارند؛ اینها درگیر یکسری شبهات و خرافات ذهنی هستند، در ذهن خودشان خیالاتی دارند و همین تقسیمبندی که اشاره کردم یکی از این نمونهها است که علم فیزیک، شیمی و ریاضیات را به مؤمن و کافر تقسیم کنیم؛ این مبنای غلط و خطرناکی است که متأسفانه عدهای از جوانان را هم فریب داده و جذب کرده است و برخی از آقایان هم از این نوع حرفها میزنند.
بله، این هم نمونهی دیگری است که من دیدم برخی از مراجع بزرگوار، موضع خوبی گرفتند و گفتند که ما چیزی به نام طب اسلامی نداریم. فیزیولوژی بدن انسان که اسلامی و غیر اسلامی ندارد. یا خواص گیاهان، نباتات، میوهها و محصولاتی که ما در طبیعت آنها را پرورش میدهیم، برای سرزمین کفر و ایمان که متفاوت نیست. غذاهایی که میخوریم و میوههایی که در طبیعت استفاده میکنیم، در سرزمین کفر باشد یا اسلام، آثارش یکسان است.
لذا به نظر من دخالت دادن عقیده یک خطای بزرگی است. یعنی بیاییم عقاید انسانها و مباحث جهانبینی را در قوانین طبیعت بیاوریم و بخواهیم بر اساس آنها تقسیمبندی کنیم که طب اسلامی و غیر اسلامی داریم! مثل این است که بگوییم که بدن اسلامی و غیر اسلامی داریم. اینها حرفهای خندهدار و مضحکی است و در دنیای امروز از ما نمیپذیرند.
بله، یکسری روایاتی داریم که در آنها ائمه(ع)، یکسری خواصی برای میوهجات و محصولات مختلف بیان کردهاند. معنای این روایات، این نیست که دیگر غیر از آنچه که در این روایات و اخبار آمده است، هر حرفی زده شود حرفهای غیرعلمی و باطل است. این بسیار مبنای خندهآوری در جهان امروز است؛ در حالی که دنیای امروز، دنیای تفکر، دانش، علم و معرفت است و دنیای خرافات نیست.
ما باید جلو گسترش این تفکرات را در جامعه بگیریم و با آن مقابله کنیم. در جریان همهگیری کرونا هم اشاره کردید که عدهای متأسفانه گفتند که حرمها ماسک نمیخواهد یا ضریح شفا میدهد. دیدم که برخی از روحانیون که سخنرانی کردند و منبر رفتند که کرونا نمیتواند در کسی که داخل حرم است اثر کند و امثال این حرفها را گفتند، خودشان با کرونا فوت کردند. برخی از علمای ما که با واکسنها مبارزه کردند و درباره واکسنهای غربی و آمریکایی گفتند که اینها شفا نمیدهند، اثر نمیکنند و نزدند، و در برابر علم ایستادگی کردند، گرفتار کرونا شدند و از دنیا رفتند. اینها تجربههایی است که ما داریم و باید دیدگاه و نگاه خود را به علم و شبهعلم کاملاً عوض کنیم و امروزه حرفهای عقلایی بزنیم و الا چهره دین و اعتقادات دینی را خراب میکنیم.
چرا در عصر حاضر و چند سال اخیر، افراد یک جامعه، شبهعلم را به علم ترجیح میدهند؟
من فکر میکنم اینها برای مُرید جمع کردن و دکّانداری است. آنچه که من در برخی از روحانیون، معممین و دانشگاهیانی که چنین تفکراتی دارند میبینم، بُعد سیاسی دارد و بعضاً میبینم که برخی ارکان حکومت هم از اینها حمایتهایی میکنند. اینها جنبهی سیاسی دارد و برای مبارزه با غرب، آمریکا و اروپا میآیند حتی علم غربی را هم محکوم میکنند. شما با غرب و اروپا درگیری سیاسی دارید و این را نباید در علوم غربی و دستاوردهای دانشهای اروپایی دخالت دهید. اینها دو حیثیت جدا از هم هستند.
متأسفانه برخی از سوی حاکمیت میآیند و این افراد را به کار میگیرند تا از حرفهای شبه علمی را برای استفادههای سیاسی جناح و گروه خاص خودشان مطرح کنند. در حالی که ما میبینیم دانشگاهیان تحصیلکرده و آزاداندیش، این دو حیثیت را از هم جدا میکنند و نمیگذارند از افکار آنها سوءاستفاده سیاسی شود.
متأسفانه تقریباً همه چیز کشور ما سیاسی شده است و حتی در علم، دانش، تفکر و فلسفه هم خطکشیهای سیاسی و گروهی را انجام میدهند. علت آن همین دکانداری است؛ یعنی بیاییم حرفهای به اصطلاح علمی را به نفع سیاست و قدرت تفسیر کنیم و این خطکشیها را انجام دهیم تا بگوییم ما هم حرف علمی داریم! در حالی که حوزهی علم و فلسفه و تفکر، قواعد و میزانهای خود را دارد. اما سیاست بحث دیگری است و نباید اخلاق، علم، دانش و فلسفه را سیاسی کنیم و خط بندی جناح اصولگرا و اصلاحطلب درست کنیم. علم که اصولگرا و اصلاحطلب ندارد و دانش، فیزیک، فیزیولوژی و طب را نمیشود در دستهبندی خودمان بیاوریم. این کارها ضربه به علم، فکر، عقل، تفکر و اندیشه است.