سردار شهید حاج داوود کریمی، فرزند محمد، در روز ۲۷ بهمن ۱۳۲۶ در محله سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش مازندرانی و مادرش اهل قزوین بود. داوود اولین فرزند خانواده بود و پس از طی دوران طفولیت در سن ۶ سالگی به مدرسه رفت. هشت سال داشت که پدرش درگذشت.
سالهای نخستین دهه ۵۰ که جامعه ایران پر از شور و التهاب انقلابیگری بود. داوود کریمی هم با تعدادی از دوستانش گروه «فجر اسلام» را به راه انداختند. در تهران این گروه یکی از قویترین گروههایی بود که اعتماد افرادی چون آیتالله دکتر شهید سید محمدحسین بهشتی و آیتالله محمدرضا مهدوی کنی را به خود جلب کرد. او در این حرکت نیمه مخفی و سیاسی- چریکی با این عالمان ارتباط داشت و از هدایت آنان بهره میگرفت.
به گزارش ایسنا، سردار شهید حاج داوود کریمی، فرزند محمد، در روز ۲۷ بهمن ۱۳۲۶ در محله سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش مازندرانی و مادرش اهل قزوین بود. داوود اولین فرزند خانواده بود و پس از طی دوران طفولیت در سن ۶ سالگی به مدرسه رفت. هشت سال داشت که پدرش درگذشت.
مدتی بعد خانواده کریمی به محله نازی آباد نقل مکان کردند. داوود همزمان با درس در یک کارگاه تراشکاری کار میکرد. او از سنین نوجوانی نانآور خانه بود. تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان «رازی» به پایان رساند و دوره متوسطه را در دبیرستان دولتی «علمیه» گذراند.
وی در روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در تظاهرات مردمی علیه رژیم شرکت کرد و برای اولین بار نام امام خمینی (ره) که به گفته خودش آن زمان «حاج آقا روحالله» نامیده میشد را شنید.
حاج داوود در ایام جوانی با جمع زیادی از مبارزان سیاسی و مذهبی آشنایی یافت. شهید حاج مهدی عراقی در آشنایی داوود کریمی با شخصیت حضرت امام (ره) نقش بسزایی داشت.
سالهای نخستین دهه ۵۰ که جامعه ایران پر از شور و التهاب انقلابیگری بود. داوود کریمی هم با تعدادی از دوستانش گروه «فجر اسلام» را به راه انداختند. در تهران این گروه یکی از قویترین گروههایی بود که اعتماد افرادی چون آیتالله دکتر شهید سید محمدحسین بهشتی و آیتالله محمدرضا مهدوی کنی را به خود جلب کرد. او در این حرکت نیمه مخفی و سیاسی- چریکی با این عالمان ارتباط داشت و از هدایت آنان بهره میگرفت.
فجر اسلام و سازمان مجاهدین خلق ظاهراً از ابتدا روابط بسیار گرمی داشتند. اما براساس مواضع اعتقادی و سیاسی از سال ۱۳۵۲ ارتباط این دو گروه مخفی با هم قطع شد چرا که اعضای گروه «فجر اسلام» اعتقاد داشتند که سازمان به بیراهه میرود.
وی شانزدهم شهریورماه ۱۳۴۹ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر به نام «مریم» و سه پسر با نامهای «میثم»، «محمدصادق» و «محمود» است. حاج داوود تراشکار، قالبساز و فعال سیاسی و مذهبی تا سال ۱۳۵۵ در تهران به مبارزه ادامه داد اما شور انقلابی و بسته شدن فضای مبارزه در ایران موجب شد، او نیز همانند بسیاری از همرزمانش راهی لبنان شود. در آنجا با شهید دکتر مصطفی چمران و شهید محمد منتظری آشنا شد. پس از مدتی نیز به سبب استعداد ذاتیاش مربی نیروهای چریکی شد.
وی در اوایل سال ۱۳۵۷ به کشور بازگشت و در کنار دوستان و همراهانش چهار هیات مذهبی در منطقه نازیآباد برای مبارزه با رژیم طاغوت تاسیس و سازماندهی کرد و با تجربهای که در سالهای گذشته اندوخته بود، هدایتشان را بر عهده گرفت. انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید و فجر انقلاب دمیدن گرفت. حاج داوود در همان اولین روزها با کمک دیگر مبارزان، کمیته انقلاب اسلامی نازیآباد را راهاندازی کرد و خود هدایت و مسئولیت این کمیته را برعهده گرفت.
او از اعضای اصلی تشکیل دهنده آن و مدتی بعد عضو هیات مرکزی سپاه تهران شد. حاج داوود در دفتر هماهنگی سپاه فعالیت میکرد و وظیفهاش نظارت به نحوه شکل گیری سپاه در شهرهای مختلف کشور بود. حاج داود فرمانده منطقه ۷سپاه و مدتی کمتر از یک سال نیز فرمانده سپاه تهران بود.
چنانکه از کلام همرزمان شهید برمیآید؛ پس از فاجعه هفتم تیرماه و هشتم شهریور و بروز ناامنیهای ناشی از فعالیتهای خرابکارانه گروهکهای مختلف ضد انقلاب در تهران، حاج داوود کریمی و یارانش با راهاندازی «گشتهای ثارالله» و گروههای حفاظت از شخصیتهای سیاسی، امنیت را به پایتخت برگرداندند.
یکی از اقدامات حاج داوود کریمی تشکیل سپاه در شهرهای کردستان بود. شهرهای این استان امنیت نداشت و احزاب مختلفی در آنجا فعالیت مسلحانه میکردند و توسط نیروهای خارجی حمایت میشدند. با این حال، وی قبول کرد که این کار را انجام دهد.
حاج داوود کریمی با شروع جنگ تحمیلی به منطقه جنوب رفت. او در همین مدت که تا سال ۶۱ ادامه یافت، برپایه آموختههایش در لبنان مسئول آموزش نظامی سپاه شد. به گفته همرزمان شهید وی از سال ۱۳۶۴ به عنوان یک بسیجی و رزمنده گمنام در بسیاری از عملیاتها شرکت میکرد. شهید کریمی در عملیات والفجر۸ در منطقه عملیاتی فاو شرکت کرد و در گردانهای مهندسی رزمی جهاد سازندگی خدمات شایستهای ایفا نمود.
حاج داوود در نیمه اول سال ۱۳۶۵ به مدت ۵ ماه به عنوان مسئول بازرسی بنیاد شهید انقلاب اسلامی خدمت کرد و پس از آن به مدت یک سال مسئولیت حراست مخابرات کشور را بر عهده داشت. در فاصله سالهای ۶۵ تا ۶۷ به عنوان مدیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد و برای مبارزه با ورود این مواد افیونی به کشور چندین قرارگاه تاکتیکی تاسیس کرد.
او در این دوره با سمت فرماندهی قرارگاه مرکزی محمد رسول الله (ص) و قرارگاههای تاکتیکی تابعه شرق کشور در قالب طرح «والعادیات» مسئول مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بود. پس از پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) و تجاوز و نفوذ منافقین از غرب کشور، حاج داوود در عملیات بزرگ و سرنوشتساز مرصاد حضور یافت و باز هم در لباس یک بسیجی وارد صحنه شد و با مدیریت بخشی از صحنه نبرد، ضربات خرد کنندهای را به منافقین زبون وارد کرد.
پس از جنگ تحمیلی، حاج داوود، به کارگاه تراشکاریاش بازگشت که به گفته دوستانش، این بار «محقرتر» بود و در جاده باقرآباد قرار داشت.
به گفته امیر سرتیپ دادبین، با توجه به اینکه مشکلات شیمیایی که داشت و در فشار و رنج بسیار بود ولی تا آخرین لحظه تا جایی که میتوانست سر پا بایستد، فعالیت سازندگی خود را قطع نکردند».
از سال ۱۳۶۸ تا زمان شهادت، حاج داوود تنها یک کارگر ساده قالبساز بود. او دنبال مقام و منصب نرفت و نخواست که درجهای بر شانههایش باشد. «فرمانده عملیات جنوب» و سردار گمنام سالهای دفاع مقدس به میان مردمش بازگشته بود. این مرد پاک سرشت که به قول همرزمانش هیچ دافعهای نداشت و همه وجودش جاذبه و شوق و عشق به انقلاب و نظام اسلامی بود.
آیتالله خامنهای در پیامی برای شهادت داوود کریمی از او با عنوان «سردار رشید اسلام» یاد کردند که «در همهی دوران پس از انقلاب دارای صدق و صفا» بوده است.
سردار «حاج داود کریمی» فرمانده وقت سپاه منطقه ۱۰ (سپاه تهران) در روز ۱۵ شهریورماه سال ۱۳۸۳ به همرزمان شهیدش پیوست.