بمب افکن B-۳۶ بزرگترین هواپیمای جنگی بود که تاکنون توسط نیروی هوایی ایالات متحده طراحی و ساخته شده است.
به گزارش روزیاتو، در حالی که خیلی دیر وارد خدمت شد و نتوانست در طول جنگ جهانی دوم تحت فشار قرار گیرد، اما نقش اولیه و مهمی را در آغاز جنگ سرد ایفا کرد.
منشا بمب افکن استراتژیک Convair B-۳۶ به قبل از دخالت رسمی ایالات متحده در جنگ جهانی دوم باز میگردد. سال ۱۹۴۰ بود. در آن زمان، برنامه ریزان نظامی ایالات متحده نگاه خود را به آن سوی اقیانوس اطلس در قاره اروپا دوخته بودند. این نگاه به طور خاص بر موفقیت بزرگ و توان رزمی ارتش آلمان متمرکز بود، که تا آن زمان بیشتر اروپا را به تسخیر خود درآورده بود.
در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۰، هیتلر فرمان شماره ۱۶ پیشوا را صادر کرد و مقدمات تهاجم به انگلستان را آغاز کرد. در همین زمان، نبرد بریتانیا با هدف از بین بردن نیروی هوایی سلطنتی، به زانو در آوردن رهبری انگلیس و تضعیف روحیه مردم بریتانیا در جریان بود. اگر ارتش آلمان میتوانست جزیره بریتانیا را با موفقیت فتح کند، هر گونه گزینه مستقر در آینده که برای مقابله با آلمان مورد نیاز ارتش ایالات متحده باشد، از روی میز خارج میشد.
اوضاع چنین بود که در سال ۱۹۴۱، برنامهریزان نظامی ایالات متحده شروع به بررسی امکان ساخت یک بمبافکن استراتژیک کردند که میتوانست از پایگاههای هوایی در ایالات متحده بلند شود، اهدافی را در اروپا هدف قرار دهد و به پایگاههای داخل ایالات متحده بازگردد.
به همین دلیل، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده (USAAC) رقابتی را برای طراحی چنین بمب افکنی در ۱۱ آوریل ۱۹۴۱، درست هشت ماه قبل از حمله به پرل هاربر اعلام کرد. نیروی هوایی ایالات متحده هواپیمایی را خواسته بود که حداکثر سرعتی بین ۴۸۰ تا ۶۴۰ کیلومتر در ساعت، سقف پرواز ۴۵،۰۰۰ فوت و حداکثر برد ۱۹،۲۰۰ کیلومتر را داشته باشد. علاوه بر این، نیروی هوایی وقت آمریکا مایل بود که بمب افکن آینده این سرویس بتواند از روی یک باند ۵،۰۰۰ فوتی بلند شده و فرود بیاید.
هر یک از شش موتور ۲۸ سیلندر ۴ بانکی شعاعی دو سوپرشارژر داشتند که میتوانستند تا ارتفاع ۳۵،۰۰۰ پایی سه هزار اسب بخار نیرو تولید کنند.
کمپانی Convair مستقر در سن دیگو، برنده این برنامه شد. با این حال، با تمرکز بر تولید و استفاده سنگین از بمب افکنهای B-۲۴ Liberator و B-۲۹ Superfortress، در کنار سرعت کارزار نبرد اقیانوس آرام، B-۳۶ هرگز در جنگ جهانی دوم به کار گرفته نشد. در حالی که این مطمئناً برای مدیران پروژه و مهندسان آن ناامید کننده بود، B-۳۶ همچنان در دوران پس از جنگ جهانی دوم نقش خود را ایفا کرد.
نیروی دریایی تلاش کرد تا برنامه B-۳۶ به نتیجه نرسد! یک سند نوشته شده به صورت ناشناس، ظاهراً بدون اطلاع مافوق ها، ۵۵ اتهام جدی علیه توسعه B-۳۶ و حامیان آن را شرح میدهد. این سند تا دفتر وزیر نیروی دریایی و در نهایت به سدریک آر ورث، دستیار معاون وزیر نیروی دریایی ردیابی شد. ورث در نهایت اعتراف کرد که تا حد زیادی این اتهامات را مطرح کرده است.
پس از شکست حکومت رایش سوم هیتلر، مسکو به سرعت دستاوردهای سرزمینی خود در شرق اروپا را تثبیت کرد. از شمال به جنوب، خط جدا کنندهای بین شرق و غرب اروپا، آلمان شرقی، چکسلواکی، مجارستان و یوگسلاوی ایجاد شده بود که به پرده آهنین معروف شد. به نظر میرسید که ارتش شوروی متوقف نخواهد شد، بلکه به پیشروی ادامه خواهد داد، زیرا حضور آنها محسوس بود و ترس از آن کاملاً واقعی به نظر میرسید.
به گفته ملوین لفلر، استاد و مورخ آمریکایی، «در زمستان ۱۹۴۷-۱۹۴۶ تخمین زده میشد که شوروی میتواند شش میلیون سرباز را در سی روز و دوازده میلیون سرباز را در شش ماه بسیج کند و نیروی انسانی کافی برای تسخیر تمام بخشهای مهم اوراسیا فراهم نماید».
با اولین پرواز خود در ۸ آگوست ۱۹۴۶، بمب افکن B-۳۶ درست به موقع برای جنگ سرد از راه رسید، با محموله ۳۹،۵۵۳ کیلوگرم و قابلیت حمل پرتابههای هسته ای. در مورد قابلیت هستهای این بمب افکن، ژنرال کریستوفر اس. آدامز جونیور، خلبان سابق B-۳۶ و B-۵۲ گفته بود که “برخی از سیستمهای مخزن بمب برای حمل بمب گرماهستهای MK-۱۷ اصلاح شده اند، که بزرگترین بمبی که تاکنون ساخته شده است. ۱۹،۰۵۰ کیلوگرم وزن داشت و طول آن ۷.۵ متر بود».
در باب بازدارندگی، و با تعداد منتخبی از ناوگان B-۳۶ که برای حمل Mk-۱۹ سازگار شده بود، برنامه ریزان نظامی روسیه باید فکر میکردند که کل ناوگان این قابلیت را دارد، زیرا آنها نمیدانستند کدام هواپیماها به طور خاص برای حمل MK-۱۹ مجهز شده اند.
بنابراین، با قابلیت بازدارندگی این بمب افکن، جاه طلبیهای نظامی روسیه و برنامههای مبارزاتی احتمالی آن باید در نظر میگرفت که در تئوری، هر B-۳۶ میتواند یک حمله اتمی یا ضدحمله را مستقیماً علیه ارتش یا زیرساختهای نظامی (اهداف ضد نیرویی) یا اهداف غیرنظامی (اهداف ضد ارزشی) آنها انجام دهد.
با اشاره به ماموریتی که رهبران نظامی شوروی را بی خواب کرده و برد عملیاتی بمب افکن B-۳۶، ژنرال آدامز در سال ۱۹۴۹ گفته بود که خدمه B-۳۶:
«رکورد مسافت طولانی ۹۶۰۰ مایل را به ثبت رساند. B-۳۶ این مسافت را در ۴۳ ساعت و ۳۷ دقیقه طی کرد. یادآوری این “اعداد” دستاوردهای هوایی، یادآوری خوشایند از یک پرواز بدون توقف از گوام به پایگاه هوایی بیگز، تگزاس، بود که خدمه من در سال ۱۹۵۵ انجام داد. آن سفر ۳۴ ساعت و ۴۰ دقیقه طول کشید».
خدمه B-۳۶ در یک نامگذاری بامسما، با توجه به اندازه غول پیکر این بمب افکن، و رکوردش به عنوان بزرگترین هواپیمای جنگی ساخته شده تاکنون، B-۳۶ را “هیولا” مینامیدند. ژنرال آدامز یادآور شده که «استارت موتور» به ۴۵ دقیقه زمان قبل از زمان برخاستن برنامه ریزی شده نیاز داشت. او در مورد پرواز با B-۳۶ خاطرنشان میکند:
«تیک آف با B-۳۶ بسیار دلپذیر و روان بود. قدرت شش موتور هل دهنده و چهار جت، تمام نیروی رانش لازم برای به پرواز درآوردن هواپیما در هر وزن ناخالصی را فراهم میکرد. با توجه به اندازهاش، در پیچشها و در هنگام صعود خیلی خوب عمل میکرد. فشارهای کنترلی آن بسیار کم بود. به همین ترتیب، هم نزدیک شدن به محل فرود و هم فرود بسیار سرراست و خوشایند بود – در اکثر شرایط! بادهای متقاطع با توجه به بال وسیع و دم بلند B-۳۶ استثنای آشکاری به شمار میرفتند».
B-۳۶ نمیتوانست بی سروصدا به کسی نزدیک شود، صدایش شبیه پرواز زنبورهای با صدای باس بود که میخواستند حمله کنند و صدای خود را کیلومترها جلوتر و پشت سر پخش میکردند.» – ژنرال کریستوفر اس. آدامز جونیور (بازنشسته نیروی هوایی ایالات متحده)
در مورد فرود، ژنرال آدامز تصریح میکند که «عملیات نزدیک شدن نهایی معمولاً در حدود ۲۰۱ کیلومتر در ساعت صورت میگرفت، و تماس با زمین با سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت برای فرود نرم. حتی با وجود کابین «معلق» خلبان در ارتفاع ۱۲ متری از سطح زمین، دید و کنترل عالی بود».
از قضا، در طول عمر خود، بزرگترین آسیب وارد شده به ناوگان B-۳۶ هرگز نتیجه درگیری با هواپیماهای دشمن نبود… بلکه یک گردباد بود. ناوگان فرماندهی استراتژیک هوایی B-۳۶ در روز کارگر، ۱ سپتامبر ۱۹۵۲، هنگامی که یک گردباد به پایگاه کارزول رسید و یک B-۳۶ را نابود کرد و به ۸۲ فروند دیگر نیز آسیب جدی وارد کرد.
با اولین استقرار نظامی در سال ۱۹۴۹ و بازنشستگی عملیاتی آ در سال ۱۹۵۹، این بمب افکن عمر کوتاهی داشت که تنها ۱۰ سال بود. در مجموع ۳۵۸ فروند B-۳۶ ساخته شد که از این تعداد، تنها چهار فروند از فرآیند اسقاط جان سالم به در بردند. آخرین پرواز B-۳۶ مدل B-۳۶J (شماره ۵۲-۲۲۲۰) بود، این هواپیما در ۳۰ آوریل ۱۹۵۹ از پایگاه نیروی هوایی دیویس-مونتان به موزه ملی نیروی هوایی ایالات متحده در پایگاه نیروی هوایی رایت-پترسون پرواز کرد.
در حالی که پروژه B-۳۶ به دلیل مشکلات مربوط به تست اولیه، هزینههای توسعه و هزینههای آن، لقب بدنام “فاجعه میلیارد دلاری” را به خود اختصاص داد، نیروی دریایی بسیار مایل بود که این پروژه را لغو کند.
با وجود این مشکلات، کاری که برنامه B-۳۶ انجام داد، ارائه یک قابلیت بازدارندگی دوربرد مناسب و ممکن، در لحظه مناسبی بود که برنامه ریزان نظامی ایالات متحده به آن نیاز داشتند، چیزی که ایالات متحده درست بعد از پایان جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد به آن نیاز داشت. با B-۳۶، نیروی هوایی میتوانست تسلیحات هستهای را به عمق خاک شوروی، در ارتفاعی که توپخانههای ضدهوایی قادر به هدف قرار دادن آن نبودند، ارسال کند.
تا سال ۱۹۵۹ نیروی دریایی ایالات متحده توانست اولین زیردریایی موشک بالستیک خود را مستقر کند و اولین سیلوهای موشک هستهای عملیاتی شد…
علاوه بر این، B-۳۶ فاصله ده ساله بین سالهای ۱۹۴۹ و ۱۹۵۹ را پوشش داد. در طول این بازه زمانی، ارتش ایالات متحده یک سه گانه هستهای کامل (سلاحهای هستهای پرتاب شده از هوا، دریا و زمین) نداشت، در واقع تنها یکی از این سه گانه را داشت. در سال ۱۹۵۹، نیروی دریایی توانست اولین زیردریایی حامل موشک بالستیک خود (USS George Washington: SSBN-۵۹۸) را مستقر کند و اولین سیلوهای موشک هستهای (حاوی موشک هستهای اطلس) عملیاتی شد. این تسلیحات، سه گانه هستهای ایالات متحده را تکمیل کرده و نیازهای بازدارندگی هستهای ارتش ایالات متحده را به طور کامل رفع نمود.
در حالی که B-۳۶ عمر مفید نسبتاً کوتاهی داشت، در آغاز سالهای طولانی و موهوم جنگ سرد، مأموریت بزرگی به نام بازدارندگی را به خوبی انجام داد.