حشمتالله فلاحتپیشه گفت: متاسفانه برخی از افرادی که از روز شنبه مدعی پیوستن به کابینه آقای پزشکیان شدند بوی کهنگی میدهند و بارها فرصت خدمت به مردم و کشور را از دست دادند. آقای پزشکیان باید بداند که رأی مردم به او رأی به تغییر است.
به گزارش خبرآنلاین، «نیازمند یک کابینه یکدست و متعهد به دو شعار توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج هستیم» این جمله را حشمت الله فلاحت پیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مطرح میکند و تاکید دارد؛ «یکسری از اطرافیان آقای پزشکیان کلماتی را مثل وفاق ملی و… به کار بردند که این کلمات نهتنها کمکی به رئیس جمهور منتخب نکرد بلکه مسئولیتهایی را به گردن ایشان انداخت. برخیها هم این برداشت را کردند که آقای پزشکیان باید برخی از وزارتخانههای حساس را به رقبایش بدهد که نتوانسته بودند رأی بیاورند.
اگر برخی از افرادی که در جریانات دیگر هستند یا کسانی که روزهای آخر به ویژه کسانی که از روز شنبه و فرصتطلبانه به آقای پزشکیان پیوستند؛ هیچ باوری به شعارهای آقای پزشکیان ندارند، حضورشان در کابینه بیتردید آفتی میشود که در نهایت یقه خود آقای پزشکیان را میگیرد.»
او همچنین بیان کرد: «من معتقد هستم که دوستان آقای پزشکیان کلمه «وفاق ملی» را تعریف نکردند و تجربه نشان داده است که وفاق ملی برای برخیها به یک تعارف سیاسی تبدیل شده و برای برخیها هم تبدیل به یک فضا برای فرصتطلبی سیاسی شد. دولت وفاق ملی باید خودش را در عمل نشان بدهد، یعنی آقای پزشکیان کسانی را انتخاب کند که به گفتمان با مردم پایبند باشند. »
وی همچنین با اشاره به سهمخواهیها از دولت چهاردهم هشدار داد و گفت: «آقای پزشکیان باید بداند که رأی مردم به او رأی به تغییر است. کابینه آقای پزشکیان باید دنبال تغییر باشد.»
مشروح گفتگو با حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی را در ادامه میخوانید؛
آقای پزشکیان نام دولت خود را «دولت وفاق ملی» نامیده اند، شاخصههای این دولت از نگاه شما چیست؟
به هر حال آقای پزشکیان، میداند که مسئولیت اجرایی کشور بر عهده شخص او است، ایشان هم مسئول اجرای قانون اساسی است، هم مسئولیت اجرای امور جامعه از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا مسائل مدنی کشور و سیاست خارجی کشور بر عهده شخص آقای پزشکیان است. به همین دلیل قانون اختیار تام به ایشان داده است تا کابینهای را که در راستای سیاستهای او عمل میکند معرفی کند.
به ویژه اینکه به هر حال سیاستهای آقای پزشکیان هم بر گرفته از شعارهای انتخاباتی او است، یعنی ایشان یک شعارهایی عبارت از توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج را در جامعه مطرح کرد و بر اساس آنان رأی آورد.
رأی آوری آقای پزشکیان در یک شرایط بسیار سخت شکل گرفت و مهمترین چالش او این بود که قهرکردهها از انتخابات را پای صندوقها بیاورد و حدود آن ۸ تا ۹ درصدی که در مرحله دوم انتخابات پای صندوق رأی آمدند و به آقای پزشکیان رأی دادند، از این دست افراد قهرکرده از انتخابات بودند.
من درباره بخشی از سیاستمداران شک دارم که نه تنها اجازه نمیدهند آقای پزشکیان قهرکردگان را با دولت آشتی بدهد، بلکه تلاش میکنند آرای داده شده به ایشان هم ریزش کرده و مایه یأس و سرخوردگی رأیدهندگان به آقای پزشکیان بشوند. حدود ۲۵ درصد مردم و کسانی که واجدین شرایط در انتخابات بودند، شعارهای آقای پزشکیان را قبول کردند و به آن شعارها رأی دادند. آقای پزشکیان مسئول حفظ این مردم است و مسئولیت دارد که قهرکردهها از انتخابات را با دولت آشتی بدهد.
الآن مشاهده میکنیم که عدهای سعی میکنند موارد یا افرادی را به آقای پزشکیان تحمیل کنند، که هیچ اعتقادی به شعارهای آقای پزشکیان ندارند. یعنی نهتنها قهرکردهها را به دامن دولت باز نمیگرداند بلکه باعث یأس و سرخوردگی رأی دادهها به آقای پزشکیان میشوند. یکی از مهمترین دامهای پیشروی آقای پزشکیان این است که برای عدهای از سیاستمداران کشور قهر مردم یک نعمت بوده و دوست دارند که مردم قهر کنند. آقای پزشکیان نباید اجازه دهد آن اقلیتی که حاضر شدند قهر خودشان را از انتخابات کنار بگذارند، سرخورده شوند.
بر همین اساس معتقد هستم مسئولیت امور اجرایی با آقای پزشکیان است. یکسری از اطرافیان آقای پزشکیان کلماتی را مثل وفاق ملی و… به کار بردند که این کلمات نهتنها کمکی به رئیس جمهور منتخب نکرد بلکه مسئولیتهایی را به گردن ایشان انداخت.
برخیها هم این برداشت را کردند که آقای پزشکیان باید برخی از وزارتخانههای حساس را به رقبایش بدهد که نتوانسته بودند رأی بیاورند. اگر برخی از افرادی که در جریانات دیگر هستند یا کسانی که روزهای آخر به ویژه کسانی که از روز شنبه و فرصتطلبانه به آقای پزشکیان پیوستند؛ هیچ باوری به شعارهای آقای پزشکیان ندارند، حضورشان در کابینه بیتردید آفتی میشود که در نهایت یقه خود آقای پزشکیان را میگیرد. علاوه بر آن، من معتقد هستم که نیازمند یک کابینه یکدست هستیم؛ کابینهای که مهمترین تعهدش تحقق این دو شعار توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج باشد.
آقای پزشکیان از روز تنفیذ با بحرانهای متعدد سیاستهای خارجی مواجه شده است و متأسفانه هنوز هیچگونه مدیریت بحرانی شکل نگرفته که در این فتنه سیاست خارجی که از طرف نتانیاهو شکل گرفته آقای پزشکیان بتواند فعال بودن سیاست خارجی خودش را نشان دهد.
من قبلاً هم عرض کردهام که پیش از این هم دو دولت تنشزدا در ایران با دو فتنه مواجه شدند. آقای خاتمی با فتنهای از شرق مواجه شد، آقای روحانی با فتنهای از غرب مواجه شد و در حال حاضر هم آقای پزشکیان با فتنهای از سوی اسرائیل مواجه شده است.
در واقع این پیشبینی را من حتی قبل از مراسم تنفیذ عرض کردم و مشاهده میکنیم که این فتنه الآن شکل گرفته است و باید بپذیریم که اگر کشور گرفتار فتنه نتانیاهو شود، بار اصلی مشکلات ناشی از این فتنه بر دوش آقای پزشکیان خواهد بود.
لذا اعتقاد من بر این است که آقای پزشکیان باید کابینه خود را در شرایط غیر اضطراری ببندد، عدهای خودشان را در شرایط اضطراری تحمیل شده به این مملکت، به کابینه او تحمیل نکنند زیرا آقای پزشکیان باید در برابر تعهداتی که داده است به ملت پاسخگو باشد. کسانی که به دنبال تحمیل افراد خود به آقای پزشکیان هستند عموما وارث آن دسته از سیاستمدارانی هستند که نه تنها برای بازگشت ۵۰ درصد از مردم قهرکرده به دولت دغدغه ندارند بلکه خوشحال هم میشوند یاران به سختی جذب شده از رئیس جمهور دلسرد شوند.
آقای فلاحتپیشه! همواره میگویند که اصولگرایان تندرو دوست ندارند که مردم پای صندوقهای رأی بیایند تا در قدرت بمانند اما شما اشاره کردید که سهمخواهان از دولت چهاردهم نیز میتوانند مردم را از آقای پزشکیان دور کنند و قهرکنندگان با دولت آشتی نکنند. بنابراین میتوان این برداشت را داشت که آقای پزشکیان الآن با دو چالش تندروها و سهمخواهان روبهرو است. این مسئله چقدر میتواند برای دولت ایشان دستانداز ایجاد کند؟
من معتقد هستم که متاسفانه برخی از افرادی که از روز شنبه مدعی پیوستن به کابینه آقای پزشکیان شدند بوی کهنگی میدهند و بارها فرصت خدمت به مردم و کشور را از دست دادند. آقای پزشکیان باید بداند که رأی مردم به او رأی به تغییر است. کابینه آقای پزشکیان باید دنبال تغییر باشد و اگر قرار باشد مردم وضع موحود را انتخاب میکردند رأیشان فردی غیر از آقای پزشکیان بود.
هیچکدام از کسانی که در شکلگیری وضع موجود نقش داشته و در دولتهای مختلف فرصتها را هدر دادند، نمیتوانند کمکی به آقای پزشکیان کنند. واقعاً برخی از اسامی که به یکباره مطرح شدند، بوی کهنگی میدهند و همین سیاستمداران کهنه موجب یأس مردمی میشوند که به تحول در دولت آقای پزشکیان خوشبین هستند.
آقای پزشکیان خودش هم بارها اعلام کرده که دین اصلی او به کشور بازگرداندن ۵۰ درصد از مردم قهر کرده با صندوق است و دین بعدی او ناامید نکردن مردمی که به او امید بستند. اما اگر هر کدام از کاندیداهای حافظ وضع موجود هم رأی میآوردند حتما نام برخی از افرادی که الآن مطرح است، به عنوان گزینههای آنان هم مطرح میشد.
من بر این باور هستم که تغییر و تحول بدون داشتن یک کابینه فعال و معتقد به گفتمان توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج ممکن نیست و آقای پزشکیان اگر نتواند یک کابینه تغییر را مدیریت کند، مدیون رأی ملت خواهد شد.
انتصاباتی که آقای پزشکیان در طی این مدت انجام دادند، چقدر در راستای تشکیل دولت وفاق ملی و فعال است؟
من معتقد هستم که دوستان آقای پزشکیان کلمه «وفاق ملی» را تعریف نکردند و تحربه نشان داده است که وفاق ملی برای برخیها به یک تعارف سیاسی تبدیل شده و برای برخیها هم تبدیل به یک فضا برای فرصتطلبی سیاسی شد. دولت وفاق ملی باید خودش را در عمل نشان بدهد، یعنی آقای پزشکیان کسانی را انتخاب کند که به گفتمان با مردم پایبند باشند. من درباره انصابات اخیر ایشان صحبت نمیکنم و باید ببینیم چه کابینهای شکل خواهد گرفت.
واقعا هر چه را هم که ما میشنویم یکسری شایعات است و به ویژه اینکه برخی از افراد برای خودشان گروههای حامی تشکیل دادهاند و تبلیغاتی راه میاندازند. همه این مسائل نه تنها کمکی به آقای پزشکیان نکرده است بلکه باری هم بر دوش ایشان ایجاد کرده است.
بر همین اساس، باید کابینه را دید و آن زمان دربارهاش صحبت کرد؛ عملکرد وزرا و معاونان رئیس جمهور مشخص است و در اسناد فرادستی که آقای پزشکیان همواره بر آن تاکید میکند برخی احکام و رقمهای هر پست سیاسی و مدیریتی مشخص شده است.
کسانی که در دوران مدیریت خودشان نتوانستند آن احکام را اجرا کنند و آن ارقام را توسعه دهند؛ میتوان گفت که در ایام بهاری مملکت نتوانستند کمکی به کشور کنند و کارنامه موفقی نداشتند چه برسد به شرایط حساس کنونی. من معتقد هستم تنها شاخصی که باید برای آقای پزشکیان مهم باشد همین عملکرد است، یعنی کسانی که در گذشته مسئولیت داشتند توانستند به احکام و ارقام موظفی خودشان برای توسعه کشور برسند یا خیر؟ اگر نتوانستند برسند حضورشان در کابینه، بیشتر بخشی از جاهطلبیخهای شخصی چنین افرادی است نه میل آنان برای خدمت به مردم.
برخی از سیاسیون مانند آقای ایمانی، معتقد هستند که شورای راهبری خلاف آن وفاق ملی است زیرا افرادی در این شورا حضور دارند که کارهای جناحی میکنند، نظر شما چیست؟
بالاخره باید دستاورد شورای راهبری مشخص شود تا ارزیابی از آن صورت بگیرد، واقعا ما اطلاعی از این موضوع نداریم. ولی در نهایت آقای رئیس جمهور خودش مسئول شعارها و تکالیف اجرایی است نه شورای راهبری و مشورتهایی که به او داده میشود.
جمله کلیدی که میخواهم بگویم این است که آقای پزشکیان حتما سرنوشت برخی از روسای جمهور پیش از خود را دیده است و ما مشاهده کردیم که در ایام انتخابات چه نقدها و حملات بیحمانهای به برخی از روسای جمهور گذشته صورت گرفت و هر چه آنان تلاش کردند که از عملکرد خودشان دفاع کنند ولی کسی در مملکت به حرف آنان گوش نکرد زیرا فرصت آنها از بین رفته بود.
واقعیت این است که اگر رئیس جمهور بر اساس اختیارات خودش در قانون اساسی عمل کند، شخصی شجاع و مدیر باشد میتواند در جایگاه نفر دوم کشور عمل کند ولی اگر مرعوب نهادهای ثروت و قدرت شود، زمان او را میکُشند و بعد خود آنها زیر پای رئیس جمهور را خالی میکنند. ما در گذشته دیدیم برخی از رؤسای جمهوری که گذر زمان را حس نمیکردند، زیر پای آنها توسط افرادی خالی شد که نزدیک به او بودند، یعنی نهادهای قدرت و ثروت.
آقای پزشکیان باید این را بداند که یکی از دلایلی که مردم به ایشان روی آوردند این بود که به نهادهای قدرت و ثروت وصل نبودند. بنابراین، ایشان باید در گزینش کابینه هم این استقلال خودش را حفظ کند و بداند که در نهایت تنها به مردم دین دارد و نباید نهادهای ثروت و قدرت افرادی را که در خدمت خودشان هستند به او تحمیل کنند.
واقعاً یکی از دلایل تکرار برخی از اسامی مدیران همیشه حاضر این است که به نهادهای قدرت و ثروت وابسته هستند، نهادها این افراد را که حافظ قدرتشان هستند را به دولتها تحمیل میکنند و همیشه صاحب پست هستند. رئیس جمهور باید کسانی را روی کار بیاورد که وابسته به نهادهای قدرت و ثروت نباشد و تنها دینشان، گفتمانی باشد که اصل بین رئیس جمهور و مردم است.
آقای فلاحتپیشه! یکی از موضوعاتی که بارها توسط آقای ظریف و آقای پزشکیان تاکید شد مسئله جوانگرایی و استفاده از افرادی که بود که میانگین سنی آنان زیر ۵۵ سال باشد، اما انتصابات اخیر انتقاداتی را درباره سن آنان ایجاد کرده است. به نظر شما چقدر میان سن و تجربه دوگانهسازی انجام شده است؟ آیا وقت اینکه یک تجدید نسلی بین مدیران انجام شود نرسیده است؟
به اعتقاد من، آن چیزی که در نهایت مهم است، میانگین سنی کابینه است و باید ببینیم که در نهایت کابینه ایشان جوان خواهد شد یا یک کابینه تکراری خواهد بود. از سوی دیگر، آنچه که از سن برای من مهمتر است، عدم حضور یکسری چهرههای تکراری و یا وابسته به نهادهای مختلف قدرت در کابینه است.
با این حال، باید ببینیم که چه اتفاقی میافتد اما مهمترین اصل این است که آقای پزشکیان کسانی را برای حضور در کابینه انتخاب کند که متعهد به خودش باشند زیرا در نهایت او به ملت پاسخگو است. اگر آقای پزشکیان کسانی را انتخاب کند که نوچههای دیگران باشند در نهایت هم به همان اربابان خودشان خدمت خواهند کرد.
آقای پزشکیان باید بداند که اصل اول تغییر و تحول مدیریتی، پایان دادن به حضور همیشگی نوچههای قدرت است، یعنی کسانی که واقعاً نان نوچه بودن خودشان را میخورند، همیشه در دولتهای مختلف حاضرند، حتی اگر وزیر نباشند، عناوین دیگری مثل مشاور و هیات مدیره شرکتهای دولتی و… را حفظ میکنند اما در نهایت نوچههای گروههای قدرت هستند و به هیچ عهدی با رئیس جمهور پایبند نخواهند بود.
یکصد و دو شورای عالی در دولتهای گذشته ایجاد شده که اغلب دهها پرونده بلاتکلیف بایگانی شده دارند که به زندگی مردم و توسعه کشور ربط دارد. یک دولت پیر با وزرای بیدرد و انگیزه نمیتواند از ترافیک کارهای انجام نشده بکاهد. بهویژه اینکه برخی مدیران حرفهای، نان به تاخیر انداختن تصمیمات بزرگ و کلیدی را میخورند.