عصرایران در یادداشتی نوشت: این بخشی از نامه علی عبدالعلی زاده، رئیس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان است که بعد از تنفید حکم ریاست جمهوری مسعود پزشکیان منتشر شد: «من نیز که به عنوان سربازی کوچک برای نقش آفرینی در انتخابات از سوی برادر ارجمندم جناب دکتر مسعود پزشکیان دعوت شدم از همان روز نخست گفتم که برای برگزاری انتخابات آمده و پس از پایان آن، به زندگی روزانه خود برخواهم گشت.
پس از پایان برنامه تنفیذ ماموریت خود را پایان یافته دیدم و به زندگی روزمره بازگشتم.»
عبدالعلی زاده، زاده ارومیه، همولایتی پزشکیان و دوست دیرینه اوست. وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، عبدالعلی زاده معاونش بود، دو دوره نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی بود و سپس ۵ سال استاندار آذربایجان شرقی شد. او در دوران استانداریاش در آذربایجان شرقی، چنان خوش درخشید که اهالی استان، برای مشارکت در طرحهای توسعه استان شان، پس اندازهایشان را در اختیار استانداری قرار دادند و اکنون، همه اذعان دارند که توسعه معاصر تبریز و استان آذربایجان شرقی، به دوران قبل و بعد از عبدالعلی زاده تقسیم میشود.
آوازه موفقیتهای او از آذربایجان فراتر رفت و سیدمحمد خاتمی از او که مدیریتی توسعه گرا ارائه کرده بود، دعوت کرد تا وزیر مسکن و شهرسازی هر دو دولت او شود؛ سیاستهای او در عرصه زمین و مسکن، روند رشد قیمتها را کُند کرد و بسیاری از ایرانیان را خانه دار.
عبدالعلی زاده مدتی هم رئیس هیات مدیره شستا و مشاور وزیر کشور شد و بعد از آن، زندگی سیاسی را کنار گذاشت تا این که پزشکیان کاندیدا شد. این جا بود که بار دیگر وارد گود شد و با یک شرط برای پزشکیان، ریاست ستاد انتخاباتیاش را پذیرفت: اگر بردی، نهاد دولت - ملت را احیا کن.
این تنها شرط او بود و نه شروطی مانند پست و مقام.
علی عبدالعلی زاده که به سبب دوستی دیرینه با شخص رئیس جمهور، سوابق کلان مدیریتی و نقش آفرینی در پیروزی او میتوانست یکی از پستهای معاونت یا وزارت را به خود اختصاص دهد، در فردای تنفیذ جکم رئیس جمهور، با نوشتن یک متن ساده و صادقانه، از قدرتی که در دسترساش بود، خداحافظی کرد تا به قول خودش به زندگی عادی که قبل از انتخابات داشت، بازگردد.
در سرزمینی که بسیاری از مردان سیاستش، قدرت را بو میکشند تا به سمت آن بروند و سهمی از آن را به دندان بکشند و در کشوری که در اولین شنبه بعد از انتخابات ریاست جمهوری اش، حتی از دریچههای کولر ستادهای برنده نیز تشنگان قدرت سرازیر میشوند تا بلکه حکمی برگیرند و به نان و نامی برسند و مجاهدان شنبه، آنقدر برای گرفتن سهمی از قدرت لابی میکنند که بوی نامطبوع آن از پستوهای سیاست به ساحت اجتماع میزند، شنیدن این خبر که رئیس ستاد انتخاباتی کاندیدای برنده دیروز و رئیس جمهور امروز، با یک یادداشت کوتاه از حوالی قدرت دور شده و به زندگی عادی برگشته است، بسیار ارزشمند و ستودنی است؛ گو این که روح پراخلاص باکری و باکری ها، هنوز در میان معدودی از مردان سیاست این کشور، جریان دارد.
ای کاش پزشکیان، دستکم تمهیدی برای بهره گیری از تجربیات انباشته این مدیر موفق بیندیشد وای کاش، شرطی که عبدالعلی زاده با او کرده بود را فراموش نکند!