اگر چه کاملاً درست است که هر دو جنگنده F-۱۵ Eagle ساخت مک دانل داگلاس و F-۱۶ Fighting Falcon ساخت جنرال داینامیکس جنگندههای نسل چهارم مخصوص برتری هوایی فوق العادهای هستند، آیا میتوان گفت که یکی از آنها بهتر از دیگری است؟
به گزارش روزیاتو، از میان این دو جنگنده آمریکایی، اف-۱۵ ایگل کمی قدیمیتر است و در سال ۱۹۷۶ وارد خدمت نیروی هوایی ایالات متحده شد، در حالی که اف-۱۶ فایتینگ فالکون دو سال بعد، در سال ۱۹۷۸ وارد خدمت گردید.
بدنبال معرفی جتهای جنگندههای پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که جنگ کره در ژوئن ۱۹۵۰ آغاز شد، کره شمالی و متحدان آنها بهترین جت جنگنده آن دوران را در اختیار داشتند که برتری زیادی نسبت به همتایان غربی اش داشت: MiG-۱۵ ساخت میکویان-گورویچ. در آن زمان، میگ-۱۵ و بالهای متحرک متمایل رو به عقب آن بر آسمان مسلط بودند و آمریکاییها را مجبور کردند که با عجله دست به طراحی و تولید جنگندههای بال متغیر خود، F-۸۶ Sabre ساخت North American، بزنند. در طول جنگ ویتنام (۱۹۷۵-۱۹۵۵)، نیاز به یک جنگنده برتری هوایی پیشرفته پس از اینکه گمان میرفت این نقش به کلی منسوخ شده است، بار دیگر ظاهر شد.
MiG-۱۷ دو فروند F-۱۰۵ Thunderchief آمریکایی ساخت کمپانی Republic را که به پل تان هوا حمله کرده بودند، سرنگون کرد. چیزی که جنگ ویتنام به آمریکاییها نشان داد این بود که آنها به یک جت با قابلیت مانور بسیار بالا برای آموزش بهتر خلبانانشان در نبردهای هوا به هوا نیاز داشتند.
در اواخر سال ۱۹۶۵، وزارت دفاع ایالات متحده درخواست برای طراحی یک جنگنده جدید برتری هوایی چند منظوره را صادر کرد. هشت شرکت هواپیماسازی با پیشنهادات خود به این درخواست پاسخ دادند که از میان آنها چهار شرکت برای توسعه بیشتر نسخه اولیه شان انتخاب شدند. به جای ساختن یک هواپیمای کوچک، سبک و با قابلیت مانور بالا که عملکرد خوبی در یک نبرد تن به تن هوایی داشته باشد، تمرکز بر سرعت و برد بود.
با انجام این کار، جنگندههای شوروی مانند MiG-۲۱ ساخت میکویان-گورویچ مزیت خود را در نبرد هوا به هوا حفظ میکردند. موشکهای هوا به هوا که ارتش آمریکا به آنها متکی بود، در نبردهای تن به تن هوایی خوب نبودند که منجر به نصب توپ شش لول M۶۱ Vulcan در جنگنده F-۴ Phantom II ساخت مک دانل داگلاس شد. همچنین، تجربه در ویتنام به این نتیجه رسید که مانورپذیری بهتر از سرعت است.
در سال ۱۹۶۷، اتحاد جماهیر شوروی جنگنده مافوق صوت جدید میکویان-گورویچ به نام MiG-۲۵ را در فرودگاه دوموددوو در نزدیکی مسکو رونمایی کرد. هنگامی که مهندسان این هواپیما را با ورودیهای هوای آن به اندازه یک خودروی کوچک و بالهای بزرگ متحرکش دیدند، تصور کردند که این جنگنده جدید نه تنها سریع است، بلکه قابلیت مانور بسیار بالایی نیز دارد. آنها نمیدانستند که میگ-۲۵ در حالی که بسیار سریع است، به دلیل ساخته شدن از فولاد ضد زنگ به جای آلومینیوم، قدرت مانور محدودی دارد.
در پاسخ به MiG-۲۵، نیروی هوایی ایالات متحده یک هواپیمای دو موتوره با نسبت رانش به وزن نزدیک به ۱:۱ و حداکثر سرعت ۲.۵ ماخ درخواست کرد. چهار شرکت پیشنهادات خود را ارائه کردند و در دسامبر ۱۹۶۹ مک دانل داگلاس به عنوان برنده اعلام شد.
جنگنده F-۱۵ Eagle ساخت مک دانل داگلاس اولین پرواز خود را در ژوئیه ۱۹۷۲ انجام داد و در ژانویه ۱۹۷۶ وارد خدمت نیروی هوایی ایالات متحده شد.
برخلاف F-۱۵ Eagle که از دو موتور توربوفن پس سوز پرت اند ویتنی F۱۰۰-PW-۲۲۰ نیرو میگیرد، F-۱۶ فایتینگ فالکون دارای یک موتور پرت اند ویتنی از نوع F۱۰۰-PW-۲۲۹ است. جنگ ویتنام به ایالات متحده نشان داد که اگر میخواهد بر جتهای جنگنده شوروی برتری هوایی داشته باشد، باید یک هواپیمای سبک وزن و با قابلیت مانور بالا بسازد.
در آن زمان، نیروی هوایی ایالات متحده تمایل چندانی به شروع یک برنامه جدید نداشت، زیرا میترسید که ساخت یک جنگنده طراحی جدید، باعث تغییر مسیر بودجه و کاهش سرمایه گذاری در برنامه F-۱۵ شود. وزارت دفاع در ۶ ژانویه ۱۹۷۲ درخواستی را ذیل برنامه «مفهوم جنگنده روز پیشرفته» برای دریافت پیشنهادات و طرحهای اولیه منتشر کرد. مطالعات به این نتیجه رسیده بود که بیشتر نبردهای هوا به هوا در ارتفاعات بین ۳۰،۰۰۰ تا ۴۰،۰۰۰ پایی انجام میشود و این هواپیما باید بتواند با سرعتی در حدود ۱.۶ ماخ پرواز کند.
پنج سازنده هواپیما پیشنهادات خود را ارائه کردند و پس از آن که متحدان عضو ناتو یعنی بلژیک، دانمارک، هلند و نروژ اعلام کردند که به دنبال یک جنگنده سبک وزن برای جایگزینی F-۱۰۴ Starfighter قدیمی ساخت لاکهید خود هستند، این پروژه شتاب بیشتری گرفت. در ۱۳ ژانویه ۱۹۷۵، نسخه اولیه YF-۱۶ به عنوان برنده اعلام شد که بعدها به اف-۱۶ تغییر نام داد.
خلبانان و خدمه نیروی هوایی علیرغم انتخاب نام “شاهین مبارز”، از این هواپیما به عنوان یک افعی یاد میکردند، زیرا تصور میکردند که بیشتر شبیه یک مار سمی است تا یک پرنده شکاری. بسیار کوچکتر و سبکتر از هر جت جنگنده قبلی آمریکایی، F-۱۶ اولین جنگندهای بود که از فناوری پرواز با سیم استفاده میکرد که به آن اجازه میداد مانورهای ۹ جی را به طور هدفمند انجام دهد. نوآوریهای دیگر شامل سیستمهای آویونیک پیشرفته و یک کابین خلبان حباب شکل بود که به خلبانان امکان دید ۳۶۰ درجهای را میداد. اف-۱۶ فایتینگ فالکون در ۱۷ اوت ۱۹۷۸ وارد خدمت نیروی هوایی ایالات متحده شد.
به طور خلاصه، F-۱۵ برای سرعت و F-۱۶ برای قابلیت مانور ساخته شده است. هنگامی که F-۱۶ در سال ۱۹۷۸ وارد خدمت نیروی هوایی ایالات متحده شد، به سرعت به هواپیمایی تبدیل شد که تمام جتهای جنگنده دیگر با آن مقایسه میشوند. علیرغم اینکه اف-۱۶ بسیار چابک با عملکرد آیرودینامیکی استثنایی است، برد رزمی کوتاهش آن را محدود میکند.
همچنین، بر خلاف F-۱۵، که بیش از ۱۰۰ شکار موفق را به ثبت رسانده و هرگز در یک نبرد تن به تن هوایی شکست نخورده، F-۱۶ هنوز با هواپیمای دشمن درگیری هوا به هوا نداشته است. با این حال، همه چیز در شرف تغییر است، زیرا نیروی هوایی اوکراین شروع به زودی F-۱۶های اهدایی بلژیک، دانمارک، نروژ و هلند را دریافت خواهد کرد که بدون شک اولین و دشوارترین تجربه نبرد هوایی مهم این جنگنده در خارج از نیروی هوایی ایالات متحده خواهد بود.