فرارو- درگیری اخیر در منطقه و تنشآفرینی اسرائیل علیه حزبالله پس از ماهها جنگ اسرائیل علیه فلسطین و حماس در غزه، فصل جدیدی از نگرانیهای بین المللی را گشوده است. بسیاری از ناظران سیاسی احتمالات زیادی را درباره آینده این تنشها مطرح میکنند و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه از تهدید علیه اسرائیل سخن گفته است.
به گزارش فرارو، اردوغان گفت: «ما باید بسیار قوی باشیم تا اسرائیل نتواند این کارهای سخیف را با فلسطین انجام دهد. همانطور که وارد قره باغ و لیبی شدیم، ممکن است کاری مشابه انجام دهیم.» این سخنان اردوغان بی پاسخ نماند و وزیر خارجه اسرائیل در واکنش به سخنان اردوغان او را با صدام حسین مقایسه کرد و گفت: «اردوغان در مسیر صدام حسین حرکت میکند و تهدید به حمله به اسرائیل میکند.» کنش و واکنشها بین اسرائیل و ترکیه با واکنش وزارت امور خارجه ترکیه ادامه یافت که نتانیاهو را با صدام مقایسه کرد.
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا اردوغان به راستی برای حمله به اسرائیل برنامهریزی کرده است یا هدف دیگری را دنبال میکند و ادامهدار شدن تنشها در منطقه به سود چه کسی خواهد بود؟ فرارو در راستای پاسخ دهی به این پرسشها با علی بیگدلی، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر روابط بین الملل گفتگو کرده است:
علی بیگدلی به فرارو گفت: «قبل از هر تحلیلی درباره نوع سخنان رجب طیب اردوغان، بهتر است به این نکته توجه کنیم که نگاه اردوغان، یک نگاه «عثمانی گرایی» است. در این نوع نگاه و این نوع جهان بینی هم، این نوع اظهار نظرها اصلا عجیب محسوب نمیشود. اصلا نوع نگاه اردوغان به طور ویژه نسبت به کشورهای عربی به شکل عثمانی گرایی است. حدود سه ماه پیش هم اردوغان یک سفر به برخی کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان، قطر و امارات داشت و سعی کرد این کشورها را برای سرمایه گذاری در ترکیه با خود همراه کند. اردوغان نگاه استفاده گری نسبت به کشورهای عرب دارد.»
وی افزود: «اردوغان با طرح حمله به اسرائیل و خط و نشان کشیدن برای این کشور، دو هدف اصلی را دنبال میکند. هدف نخست، حفظ موقعیت خود در داخل است. به این دلیل که حزب او یعنی «توسعه و عدالت» یک حزب مذهبی است و آراء او هم از سوی مذهبیهای ترکیه بیشتر تامین شده است. هدف دوم این که، اعراب را با این نوع سخنان به سمت خود جذب کرده و در دنیای اعرب شکوفایی پیدا کند و ذهن اعراب را برای سرمایه گذاری گسترده در ترکیه آماده کند. به اعتقاد من کل سخنان اردوغان، نمایشی و با اهدافی خاص است و به هیچ وجه دست به اقدامی نمیزند. اردوغان جدیت عملی در حمله به اسرائیل ندارد، ضمن این که حتی اگر بر فرض محال اردوغان نه به شکل نمایشی، بلکه به شکل جدی این سخنان را مطرح کرده بود، باز هم هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد، چرا که اردوغان عضو ناتو است و نمیتواند بدون اجازه ناتو با هیچ کشوری درگیر شود. بر اساس قوانین ناتو، اگر یک کشور عضو ناتو، با کشوری خارجی درگیر شود، کشورهای دیگر عضو، ناچارند به حمایت از این کشور بپردازند، بنابراین اردوغان نمیتواند بدون هماهنگی با اعضای ناتو به اسرائیلی حمله کند که روابط خوبی با اعضای ناتو دارد. اردوغان صرفا یک ژست سیاسی و نظامی گرفته تا عرض اندامی کرده باشد.»
این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفت: «نتانیاهو در داخل کشور خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. نه تنها خود نتانیاهو، بلکه حزب او نیز پرونده فساد دارد و تغییراتی مبنایی که قرار بود ایجاد کند، دیگر طرفداری ندارد. حالا این جنگ برای نتانیاهو یک نعمت بود که در سایه آن بتواند جایگاه خود را حفظ کند و در نتیجه مدام به دنبال فضای تشدید تنش و جنگ میگردد. این جنگ باعث بقای نتانیاهو خواهد بود و اگر این جنگ تمام شود، حیات سیاسی، نظامی نتانیاهو نیز به پایان خواهد رسید. اما آن چه تا کنون دیده ایم از دید من نمیتواند به یک جنگ تمام عیار منتهی شود. درباره این که ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات چه برخوردی با نتانیاهو خواهد داشت، باید به این نکته توجه کنیم که ترامپ یک شخصیت کاسب کارانه دارد و همیشه به دنبال روشهایی است که منافع مالی بیشتری را کسب کند. در چنین شرایطی یک خاورمیانه پر از تنش و درگیری چه سودی برای او خواهد داشت.»
وی افزود: «ترامپ برای ثروت اعراب منطقه برنامه ریزیهای گستردهای دارد. او به چشم تجاری به منطقه خاورمیانه نگاه میکند و طرحهای بلندپروازانهای که محمد بن سلمان در سر دارد با تکنولوژی آمریکا محقق میشود و در نتیجه سرمایه زیادی نیز لازم خواهد داشت. چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار برای اجرای طرحهای بن سلمان سرمایه نیاز است و تا زمانی که خاورمیانه از تنشها دور نشود، خبری از جذب این سرمایه نخواهد بود. هم محمد بن سلمان و هم ترامپ به دنبال ایجاد آرامش در منطقه و فروکش کردن بحرانها هستند. ترامپ مسائل اقتصادی را به هر چیزی ارجحیت میدهد و مسئله اسرائیل برای ترامپ در اولویت دوم قرار میگیرد. با همه این تفاسیر، معتقدم پایان عمر سیاسی نتانیاهو فرا رسیده است. این که برخی تصور میکنند ترامپ دوست قسم خورده نتانیاهو است نیز از دید من درست نیست. ترامپ تسلط بیشتری (نسبت به بایدن) بر نتانیاهو دارد و در نتیجه قدرت مهار بالاتری هم دارد. اما این به معنای ارجح دانستن نتانیاهو بر منافع ملی آمریکا نخواهد بود.»