این روزها که بحث کاپشن دکتر پزشکیان داغ است، خالی از لطف نخواهد بود اگر نگاهی عقلانی به این بحث بیاندازیم. «یکی از» مصادیق ثابتقدمی و پایداری رئیسجمهور منتخب در حفظ ارزشها و تحقق وعدههای خود، حفظ سادهزیستی و دوری از تجملات است.
به گزارش هممیهن، در دنیای امروز، با افزایش امکان مشارکت اکثریت مردم در حکومت و برچیده شدن بساط بیشینه نظامهای پادشاهی، تجملگرایی و اشرافیت متمرکز و خاندانی و درباری از میان رفته است، ولی نوع دیگر از آن هنوز حکومتها و مسئولین را در اکثر حکومتهای دنیا تهدید میکند. از خودروها و خانههای خاص برخی مسئولین گرفته تا ریخت و پاشهای هزینهبر غیر ضروری و...، همه را میتوان پیامد تجملگرایی و اشرافیت مدرن دانست.
این روزها که بحث کاپشن دکتر پزشکیان داغ است، خالی از لطف نخواهد بود اگر نگاهی عقلانی به این بحث بیاندازیم. «یکی از» مصادیق ثابتقدمی و پایداری رئیسجمهور منتخب در حفظ ارزشها و تحقق وعدههای خود، حفظ سادهزیستی و دوری از تجملات است.
سادهزیستی، که منحصر به کاپشن پوشیدن هم نیست، شرط کافی برای یک سیاستمدار و مسئول عالیرتبه نمیتواند باشد، اما اخلاقاً و عقلاً، شرط لازم است. با اینکه ما در دل خود، سادهزیستی و مردمی بودن را حُسن میدانیم، اما عادت کردهایم که در دنیای بیرون، بیشتر مسئولینمان را متجمل و متجلل ببینیم. شاید این یک ذهنیت یا تجربه تاریخی باشد که در جان ما ریشه دوانیده است و از بقایای همان تفکریست که محمدرضاشاه پهلوی میگفت «من، چون پادشاه ایرانم باید به عنوان شاه ایران در کاخ باشم تا در شأن مردم ایران و تاریخ ایران باشم همچنان که فلان ملکه در فلان کاخ است» و دیدیم که این تفکر چه بر سر او آورد.
از همان روزی که یکی از بزرگان، از روی شفقت یا احتمالاً بهقصد تکریم مقام بانوان، به دختر دکتر پزشکیان لقبی دادند (دختر اول) و خوشبختانه با استقبال مواجه نشد و پاسخ لازم را نیز به آن دادندـ، دریافتیم که نهتنها عنوانسازی و تجملگرایی قصد ندارد به این زودیها دست از سر ما بردارد، بلکه هر لحظه به شکلی درمیآید؛ حالا هم عدهای بحث آب و نان را رها کرده و به کاپشن دکتر پزشکیان میتازند.
بهیقین آنهایی که میخواهند دکتر پزشکیان را در کتوشلوار ببینند هم سادهزیستی ایشان را میستایند و مخالف اشرافیگریاند، اما اگر کمی درنگ کنند؛ شاید دریابند که همین خواسته آنان نیز ممکن است رنگی از تجملگرایی داشته باشد. اگر عقلانی به بحث بنگریم درخواهیم یافت که بایستگیها و وظایف ریاستجمهوری، چیزهایی است که کتوشلوار پوشیدن دائمی دکتر پزشکیان تاثیر چندانی بر آنها نمینهد. جالب آنکه این نوع لباس اصالتاً ایرانی نیست و پیوندی دیرینه با فرهنگ ما هم ندارد.
میدانم که کت و شلوار ممکن است از کاپشن زیباتر و رسمیتر باشد و دکتر پزشکیان نیز در برنامههای انتخاباتی گاهی میپوشیدند و احتمالاً در آینده نیز بیشتر به این پوشش تن خواهند داد، اما بهتر است که ما خود را از عادات فرمی رها کرده، کمی دل به عالم معنا دهیم و بدانیم که از هر چیزی چه میخواهیم.
در فرمهای زیبا و هنری، خود فرم بخشی از معنا میشود و سزای گفتن و دانستن است که خود سادگی هم معنای بسیار زیباییست؛ بهویژه در عصر حاضر که مصرفزدگی، سرمایهداری و لذتگرایی مادی، مردمیِ مردمان را به فغان آورده است. پس نیک آشکار است که هر فرمی که معنایی زیبا و خوشایند را نمایان سازد و پیش روی انسان بنهد، تداعیگر زیبایی و خوشایندی خواهد شد.
ما هم بهتر است که دیگر باد نپیماییم و به جای این ناسنجیدهگوییهایمان، سادهپوشی دکتر پزشکیان را ارج نهیم و یاریاش کنیم تا در همین فرم مردمی و سادهی خود، زیباترین و شیکترین معناها و دستاوردها را برایمان به ارمغان آورد.