محمد جواد ظریف نوشت: خودداری از شرکت در انتخابات به دلیل نارضایتی، منحصر به ایران ما نیست. اما در هیچ جای حهان به نتیجه مطلوب نرسیده، تا جایی که ضرب المثلی ساختهاند که میگوید: «حاکمان بد توسط مردمان خوبی انتخاب میشوند که رأی نمیدهند.»
برای نسلهای آینده، برای محیط زیست پاکتر، برای توسعه کشور و رفاه شهروندان،
برای زنان ایران، برای جوانان ایران، برای سربلندی ایران
جمعه همراه هم رأی خواهیم داد.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
سید وحید حقانیان گفت: ضمن تشکر از آمادگی حضور شما مردم فهیم در عرصه انتخابات، و قدردانی از حضور همه نامزدهای محترم در جهت افزایش مشارکت و رعایت اخلاق سیاسی، پیرو صدور بیانیه جعلی مبنیبر حمایت اینجانب از نامزدی خاص، به استحضار میرساند هرگونه حمایت اینجانب فاقد اعتبار میباشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح فردا جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ در اولین دقایق آغاز رأیگیری «انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران» رأی خود را به صندوق۱۱۰ خواهند انداخت.
بیش از ۲۰۰ خبرنگار رسانههای داخلی و خارجی، از جمله خبرنگاران رسانههای آمریکا، چین، روسیه، آلمان، اسپانیا، انگلیس، افغانستان، اتریش، ترکیه، کویت، هلند، امارات، ایتالیا، عراق، یمن، ژاپن، فرانسه، فیلیپین، لبنان، قطر، عمان، استرالیا، سوئد، دانمارک، هند، کره جنوبی و ... این برنامه را پوشش خواهند داد.
سعید جلیلی نوشت: اکنون که اقبال پرشور شما را دیدهام، از هر زمان دیگر مصممترم تا شانه زیر بار مسئولیت دهم الان وقت درنگ نیست؛ وقت تردید نیست. من روی همهی مردم_ایران حساب باز کردهام.
رییس ستاد جلیلی در پاسخ به شایعات اجماع کاندیداها تصویری از جلسه خود با جلیلی در ساعت ۲۱:۳۰ منتشر کرد.
سعید محمد چهره اصولگرا در توییتی نوشت: اینجانب تاکید و یا تاییدی بر روی کاندیدای خاصی نداشته و ندارم و مطمئنم مردم هوشیار به وظیفه ملی خود در انتخاب اصلح اقدام خواهند کرد.
فرآیند اخذ رای از رای دهندگان انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری از ساعت ۸/۰۰ صبح روز جمعه مورخ ۱۴۰۳/۴/۸ در شعب اخذ رای سراسر کشور انجام می پذیرد.
کلیه افرادی که تابعیت ایرانی دارند و سن آنها " ۱۸ " سال تمام باشد یعنی " متولدین روز ۸ تیرماه ۱۳۸۵ و قبل از آن" می توانند با ارائه اصل شناسنامه و یا کارت ملی خود در انتخابات مذکور شرکت نمایند.
رای دهندگان خارج از کشور که مدارک شناسایی فوق را به همراه ندارند می توانند با ارائه گذرنامه ی معتبر خود نیز رای دهند.
همچنین به منظور تسریع در احراز هویت رای دهندگان، ارائه کارت ملی برای دارندگان شناسنامه های قدیمی، الزامی است.
سعید حجاریان نوشت: اختلاف آقایان جیم (جلیلی) و قاف (فالیباف) شخصی و حتی گفتمانی نیست. بحث بر سر اصول گرایی به دنبال رانت و اصولگرایی بهرمند از رانت است.
رئیس ستاد انتخابات گفت: ۶۱ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۳۲۱ نفر واجد شرایط رای دادن هستند.
سیدصادق حسینی روزنامهنگار نوشت: نظرسنجیها نشان میدهد قالیباف و جلیلی درصد کمینهای از آرا را دارند؛ شخصیت و رویکردهای متضادی هم دارند؛ قالیباف رویکردهای توسعهگرا و رواداری بیشتری دارد و جلیلی نگاه افراطی و جزماندیشی و ایدههای توهمی.
ائتلاف قالیباف/جلیلی با این همه تضاد برای اصولگرایان هم بی فایده است.
مسئول برگزاری انتخابات در خارج از کشور گفت: با توجه به مخالفت دولت کانادا با برگزاری انتخابات در خاک این کشور، با هماهنگی دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن، صندوقهای رأی در مرز آمریکا و کانادا برای اخذ آرای ایرانیان مستقر خواهد شد.
صندوقها در بخشی قرار داده میشود که در خاک آمریکاست تا ایرانیان بتوانند آرای خود را به صندوقها بیندازند./ فارس
غلامحسین کرباسچی نوشت: گفتهاند هزینه هرنامزد برای وزارت کشور وصداوسیما تا اینجای کار بالغ بر ۵۲۰ میلیارد تومان است. نامزدي كه ادعای دفاع از بيت المال و اموال عمومي داشت وامروز انصراف داد میتواند جواب دهد ۱۵ روز اتلاف وقت و سرمایه مردم را برای چی نابود کرد؟ #انصراف_زاکانی
محمدصادق جوادی حصار میگوید وجود کاندیدای پوششی نوعی مهندسی رقابت است که یک جبهه سیاسی زمان بیشتری برای صحبت داشته باشد. حرفهای قاضیزاده هاشمی و زاکانی با حرفهای جلیلی کاملاً هماهنگ شده بود. یک متن کپی را هر دو میخواندند. اینها برای زمان خریدن و پوشش دادن جلیلی وارد انتخابات شدند./انتخاب
ابوالفضل فاتح نوشت: از شاخصههای این انتخابات، موج پنهانی است، که در نظرسنجی ها غائب است و اطلاع چندانی از ابعاد آن وجود ندارد. پس از قهر عظیم اکثریت مردم در سه انتخابات به ویژه انتخابات ۴۲ درصدی با پیام های خاص خود، اینک جامعه به دلیل برخورداری نسبی از «امکان انتخاب»، رویکرد متکثرتری برگزیده ست.
دامنه موج پنهان؛
نابرابربری های انتخابات اظهر من الشمس است. این لشکر کشی صاحب منصبان در برابر حاشیه نشینان سیاست و این ترکیب چند نفر به یک نفر، بیگانگی با مفهوم انتخابات و بیگانگی با قسط و عدالت است. اما چنان که میدانیم شیوه ی پاسخ به این نابرابریها و لشکرکشی ها در جامعه پیچیده ایران در هر زمان متفاوت است.
در انتخابات جاری، شواهد و نظر سنجی ها همچنان بازه ۴۸ تا ۵۸ درصد مشارکت و نقطه میانی ۵۳ تا ۵۴ درصد را تایید میکنند که متوسط ۱۲ تا ۱۳ درصد فراتر از مجلس است. دقت نظرسنجیها چگونه بوده و آیا ابعاد موج پنهان یکی دو روز آخر، از این بازه فراتر خواهد بود؟ باید تا فردا صبر کرد. تجربه نشان داده است که احتمال ۵ تا ۱۰ درصد موج پنهان روز آخر به نفع یک کاندیدا وجود دارد که تعیین کننده خواهد بود. این موج میتواند از تغییر نظر همانها که رای میدهند و در نظرسنجیها لحاظ شده اند و افراد جدیدی که در نظرسنجیها دیده نشده اند، شکل بگیرد.
استراتژی «هر همراه، دو رای»؛
با توجه به شاکله انتخابات این موج پنهان، هرچه باشد، در جهت کمپینهای انتخاباتی خواهد بود که با استراتژی «هر شهروند دو رای»، بخشی از مرددین را قانع ساختهاند، اما تقویت این موج از کف بهسقف نیازمند اهتمام به اکسیر این استراتژی است.
جامعه سه ضلعی؛
با هر نتیجه انتخابات، با جامعه ای سه ضلعی مواجه خواهیم بود (آنان که رای تاییدی می دهند، آنان که رای نمی دهند و آنان که رای اصلاحی می دهند) و اندازه ی ضلع سوم را موج پنهان تعیین خواهد کرد. رای دادن و رای ندادن مردم، قرار گرفتن در آرایش این اضلاع سه گانه است و نمی توان آن را به نام های خاصی مصادره کرد. ویژگی جامعه سه ضلعی آن است که بعد بیشتری یافته و تا حدی از فضای قطبی عبور خواهد کرد. در چنین جوامعی برای حل مسائل راه حل های بینابینی بیشتری وجود خواهد داشت. در اینباره پس از انتخابات بیشتر خواهم نوشت، ان شاء الله.
والسلام
انتخابات ریاستجمهوری از ساعت ۸ صبح روز جمعه ۸ تیر در حدود ۵۹ هزار شعبه در سراسر کشور و بیش از ۹۵ کشور آغاز خواهد شد.
رضا نصری، حقوقدان بینالملل در واکنش به اظهارات جنجالی مریم اشرفی گودرزی نماینده ستاد جلیلی در مناظره با میترا جلوداری نماینده ستاد پزشکیان نوشت:
اکبر نبوی، روزنامه نگار اصولگرا:
انصراف قاضیزاده را به عنوان ایثار و فداکاری برای او فاکتور نکنید. او خودش نیز میدانست هیچ شانسی ندارد .
وقت مردم را گرفت و هزینهی مادی و معنوی ببار آورد؛ آیا او حاضر است از جیب مبارک، جبران خسارت کند؟
حسین انتظامی به وجود نامزدهای پوششی انتقاد کرد و نوشت: کاش قانون انتخابات به شکلی بود که اجازه انصراف نامزدهای تایید شده نمی داد. اینجوری بساط نامزدهای پوششی و تخریبی که دستمزدهای خوبی هم می گیرند، جمع می شد.
محمدجواد آذری جهرمی در حساب کاربری خود در ایکس نوشت: نتیجه ایستادگی مردم این است: از «هر کی ما رو قبول نداره جمع کنه بره» رسیدند به انصراف از ترس!
راساس تحلیل الگوهای همدیدی و بررسی نقشههای پیشیابی آسمان استان تهران قسمتی ابری، در ساعات بعد از ظهر و شب همراه با افزایش ابر و سرعت وزش باد پیشبینی میشود.
در برخی مناطق استان بهویژه نیمه شمالی و ارتفاعات گاهی رگبار و رعدوبرق و وزش باد شدید لحظهای، در نواحی مستعد بارش تگرگ و در پاره ای نقاط به ویژه نیمه جنوبی و غرب استان در بعضی ساعات وزش باد شدید گاهی همراه با خیزش گرد و خاک و کاهش موقت کیفیت هوا مورد انتظار است.
بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی استان تهران، ورامین با بیشینه دمای ۳۹ درجه سانتیگراد گرمترین ایستگاه استان تهران در ۲۴ ساعت گذشته گزارش شده است.
آسمان تهران فردا (۸ تیرماه) کمی ابری، گاهی افزایش ابر و وزش باد، در بعضی ساعتها افزایش باد و احتمال گرد و خاک با حداقل دمای ۲۶ و حداکثر دمای ۳۶ درجه سانتیگراد و طی شنبه (۹ تیرماه) کمی ابری، گاهی افزایش ابر و وزش باد با حداقل دمای ۲۵ و حداکثر دمای ۳۷ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
طحان نظیف گفت: «به محض اتمام فرایند رای گیری آغاز شمارش آرا را خواهیم داشت و معمولاً کار شمارش آرا در انتخابات ریاست جمهوری سریعتر از انتخاباتهای دیگر صورت میگیرد؛ بنابراین هر زمان که شمارش آرای هر شعبه اخذ رای به پایان برسد، جمعبندی صورت میگیرد و به محض تجمیع آرا، نتایج اعلام خواهد شد.»
مسعود پزشکیان در پیامی اعلام کرد:
ما دو راه پیش رو داریم. اول ادامه راهی است که ما را به اینجا رسانده است و دوم تغییر و اصلاح مسیر گذشته.
در این مدت در سخنرانیها، گفتگوها و مناظرات با دیدگاههای من و ۴ نامزد دیگر آشنا شدید. نیک میدانید که آنچه با آن مواجهیم رقابت چند نفر نیست، بلکه تقابل میان #دو_دیدگاه و #دو_راه است.
سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری انصراف خود را به وزارت کشور اعلام کرده.
اسامی نامزدهای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری:
مسعود پزشکیان- فرزند محمد علی- کد نامزد ۲۲
مصطفی پورمحمدی- فرزند حسین- کد ۳۳
سعید جلیلی- فرزند محمدحسن- کد۴۴
علیرضا زاکانی- فرزند حسین- کد نامزد ۵۵
محمدباقر قالیباف- فرزند حسین- کد نامزد ۷۷
حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:
وقتی پای ائتلاف در میان است، برخی از دوستان به جابهجایی نامناسب بخشی از آرای این یا آن نامزد اشاره میکنند که باید گفت تقریباً، هیچ اقدام و حرکت ضروری و لازمی را نمیتوان درنظر گرفت که خالی از هرگونه زیانی باشد، بلکه باید سود حاصل از آن را با زیان احتمالی (در اینجا پرتی برخی از آراء) به مقایسه نشست.
از ساعت ۸ امروز، پنجشبه هفتم تیر مهلت تبلیغات نامزدها و طرفداران آنها به پایان رسید و هرگونه تبلیغات در فضای حقیقی و مجازی ممنوع است.
دنیای اقتصاد نوشت:
بیلبورد خیابان ولیعصر چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳، دو روز مانده به انتخابات به مناسبت عید غدیر تغییر کرده است. چهره شهر آرام است، زیر پوست شهر چه میگذرد؟ هیچکس نمیداند. روز عید غدیر خم در میهمانی ۱۰ کیلومتری که در بیشتر میدانهای تهران برگزار شد، صدها هزار نفر شرکت کردند. بسیاری معتقدند؛ «این افراد حتما رای میدهند و رایشان هم مشخص است.» هر چند در درازای تاریخ بیش از ۳ هزار ساله ایران؛ ثابت شده ایرانیان بسیاری از اوقات اعتقاد قلبی خود را پنهان کرده و علنی نمیکنند. آنها با این ضربالمثل بزرگ شدهاند که «سفره دلت را پیش هیچکس باز نکن.» در چندین دوره از انتخابات ریاستجمهوری گذشته؛ میدانها تبدیل به فضایی برای بحث و تبادل نظر شده بودند، بسیاری این را نشان بلوغ سیاسی مردم میدانستند، اما اینبار بهنظر میدان در فضای دیگری صورتبندی شده است، شاید یکی از آنها فضای مجازی باشد. اما در میدانهای شهر چه میگذرد؟ میدانهایی که «پیر بوردیو» جامعهشناس فرانسوی از حضور مردم در آن وام گرفت و به تحلیل ساختارهای نظام اجتماعی بسط داد.
میدان راهآهن: آب از آب تکان میخورد؟
میدان شلوغ است و پر تردد. پوسترهای نامزدهای چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری در دو سوی میدان نصب شده و تمام تلاششان را میکنند تا فضای انتخابات داغ شود. در حال عکس گرفتن از میدان هستم که ناگهان راننده تاکسی خط راهآهن- ولیعصر در ضلع شمال میدان جلویم میایستد، بلوز رنگ و رو پریدهای به تن دارد و چشمهایش فقط یک مردمک سیاه است در میان کاسهای خون: «شما میخواهید رای بدهید که عکس میگیرید؟ به نظرتان اتفاقی میافتد؟» سخت است در چشمانش نگاه کنم. رانندهای دیگر میگوید: «اگر میخواهید بحث کنید، حداقل در سایه بایستید.» به سایه میرویم. چند بلوچ روی سکویی نشستهاند؛ مسافران فیلم بیضایی را میمانند که در قاب آینه زمان تکثیر میشود.
آنها به تهران آمدهاند، تا شاید در فاصله هزاران کیلومتری با دریای مواج مکران، زندگی دیگرگونهای را بسازند. راننده میگوید: «باید منصف باشید به کدام وعده تا امروز عمل شده است؟ مطمئن باشید هر کسی بیاید، آب از آب تکان نمیخورد. هر کدام که بیایند شرایط ما همین است. یعنی به نظرتان قیمتها ارزان میشود؟ شما بگو در ۱۰ سال گذشته جنس گرانی، ارزان شده؟» رانندهای دیگر مضطرب است. قدم میزند و منتظر مسافر است. وارد گفتگو میشود: «اما من امید دارم و رای میدهم.» میدان راهآهن نیز هوای تغییر دارد. فضا از دو روز پیش که به دشواری بحثی درباره انتخابات شکل میگرفت، تلنگر خورده است. وارد «شهر کتاب» میدان آذری میشوم. هر چند دقیقه، یک نفر وارد میشود.
یکی از فروشندهها سر صحبت را باز میکند: «اینجا مردم اگر کتاب میخرند، میخوانند. شاید در بالاشهر کتاب زیاد بخرند، اما معلوم نیست که آن را بخوانند یا نه؟ چند سال گذشته بسیاری از قشر کارمند و طبقه متوسط ساکن این منطقه شدهاند. آنها معمولا کتاب میخرند. اگرچه سال گذشته خیلی کتاب گران شد. سبدها کوچک شد. این خیلی واضح است.» او نمیداند رئیسجمهور بعدی چقدر میتواند فضای کتابخوانی را متحول کند: «من فکر نمیکنم که کتابها ارزان شوند، ولی اگر واقعا برنامههایی که نامزدها ارائه میدهند؛ عملی کنند، شاید گره کور بازار کتاب باز شود.» زنی آنجاست که مدام کتابها را با قیمتشان سبک و سنگین و بالاخره بعد از نیم ساعت چانهزدن راهش را میکشد و میرود.
میدان انقلاب: هیچکس حرف دلش رو نمیزنه!
میدان انقلاب، همیشه روحی غریب دارد. نوعی خطوط فرضی نامرئی را بین مردم میکشد. صورتبندی طبقاتی تهران انگار از اینجا شکل میگیرد. فروشنده یکی از کتابفروشیها که روسری سبز دارد و پیرهنی با گلهای ریز کمحال میگوید دهه هشتادی است و دانشجوی حقوق. اینجا دو شیفته کار میکند. مزدش هزینههای دانشگاهش را به سختی تامین میکند. هر فرصتی که به دست میآورد؛ همستر بازی میکند. او میگوید: «امیدش به همستر است. شاید پولدار شود.» مادرش دهه شصتی است و مناظرهها را دنبال میکند و برای رای دادن مصر است. خودش و همکلاسیهایش هم نصف نصفاند؛ بین رای دادن و ندادن: «میدونید همه فکر میکنند، اگه حس واقعیشان رو نشان بدهند، همهچیز به هم میخوره. هیچکس حرف دلش رو راحت نمیزنه.»
سرش را پایین میاندازد. به مشتریها جواب میدهد و به خاطر من که کنجکاوم از همکارش میپرسد: «تو رای میدهی؟» پسر ۲۰ ساله است و تازه از شهرستان آمده: «آره به همشهریام رای میدهم.» هر دو میخندند. دختر تیز نگاهش میکند: «معیارت فقط همینه؟» پسر سرش را برمیگرداند و زیر لب میگوید: «آره دیگه!» از کنارشان میگذرم. هنوز دارند با هم کلکل میکنند. دیگر در میان حاضران در میدان کسانی را نمیبینم که همچون گذشته پوسترهای تبلیغاتی دستشان باشد و باهم بحث کنند. «اینجا ستاد انتخاباتی ندارد؟» پسر دستفروش زیورآلاتش را که روی پارچهای سفید ولو هستند، مرتب میکند: «نمیدانم.» آفتاب به دو نماد میدان انقلاب همزمان میتابد.
میدان ولیعصر: بهترین عید، بهترین هدیه!
ولیعصر داغ است. نوستالژیها را به خاطر میآورد. آن دختران و پسرانی که ساعتها سر نامزد انتخاباتی خود جدل میکردند. از آنها خبری نیست شاید کوچ کردهاند به فضای مجازی. به توییتری که زمانی پرنده آزادی داشت و حالا ایکس سیاهی است. یک مردی نشسته و روی صندلی جلوی لباسفروشی، موبایلش را گذاشته روی گوشش، دارد تکهای از مناظرهها که در فضای مجازی پخش شده را میبیند. چهرهاش آفتابسوخته است؛ «شما به کی رای میدهید؟» به چشمانم زل میزند. سکوت انتخاب اوست؛ طولانی و کشدار. به راهم ادامه میدهم، شبیه یک دهه شصتی. در راه راننده اسنپ که او هم دهه شصتی است، درد دلش باز میشود: «من سالهاست که تنها زندگی میکنم. هیچوقت نتوانستم کنار پدر و مادرم باشم. عقایدمون بههم نمیخورد.
از بچگی ما مجبور بودیم پدر و مادرهامون رو بپیچونیم. کمتر دهه شصتی است که توی زرورق بزرگ شده باشه. ما از وقتی خودمون رو شناختیم امیدمون به اصلاح بود. هنوز هم راهحل دیگهای بلد نیستیم. ما به اون چیزی که دهه هشتادیها فکر میکنند، نمیتونیم فکر کنیم. آنها پدر و مادرهای دهه شصتی داشتند. آنها به تغییر فکر میکنند.» بهنظرش تحلیل مسائل امروز سخت است: «همه کسانی که توی جشن غدیر شرکت کردند، مطمئنم رای میدهند. من پیرزنی را میشناسم که نمیتونه به راحتی راه برود، اما توی جشن شرکت کرده بود.» از کنار پوستر چند نامزد رد شدیم: «نمیدونم آخرش چی میشه، اما ما مردم خوبی هستیم. ما پای همهچیز ایستادیم و نگذاشتیم یک وجب از خاک ایران از کف برود. ما لشکر ۲۰ میلیونی بودیم. به نظرم این میزان هنوز هم باقی است.» عینکش را جابهجا میکند.
دو خط عمیق چروک روی پیشانیاش است. وقتی دارم پیاده میشوم، محکم میگوید: «ما مردم ایران، اما خیلی قوی هستیم. در تاریخمان هم آمده. اسکندر وقتی ایران را گرفت، گفت ایران دو گروه دارد، نیمی بزدل و نیمی دلیر. ما در دو کفه ترازو برابریم، اما مساله این است که شکست نمیخوریم و از هم نمیپاشیم.» وقتی با پراید خاکستری گردگرفتهاش دور میشود. بیلبورد میدان ولیعصر رخ مینماید: «بهترین عید، بهترین هدیه» رنگهای قرمز و صورتی و آبی در هم فرو رفتهاند.
میدان تجریش: نذر نمک
سیگار بهمنش را میاندازد زمین و محکم لهاش میکند. این روزها در فضای مجازی ویدئویی دست به دست میشود از یک معتاد که مردی به آن ۲۰۰ هزار تومان میدهد، به شرط آنکه مواد نخرد. معتاد کمی فکر میکند. سرش را پایین میاندازد. پول را پس میدهد: «من نمیتوانم قول دهم، چون پول ندارم میروم مواد میخرم.» مرد دیگری تکیه داده است به میلهای که بالایش پوستر یکی از نامزدها در باد نیمبند تیرماه میچرخد. زنهایی خرید کردهاند و دارند با هم گفتگو میکنند و رد میشوند. مرد سیگاری میگوید: «۱۶ سال پیش ازدواج کرده بودم. زنم مریض شد. اماس داشت. هر روز خودم کولش میکردم، میبردم بیمارستان. خیلی براش زحمت کشیدم. یکسری زمین داشتیم وقتی سندش اومد، زنم هم مرد. دقیقا همون روز. هیچوقت یادم نمیره. تلخ بود.» سیگار بعدی را روشن میکند: «وعده دادند، زمین ۲۰۰ متری میدهند و خانه برای تازه ازدواج کردهها. من بعد از اینکه زنم مرد با مادرم زندگی میکنم.
واقعیت همه پولم رو خرج دوا و دکتر کردم. دیگر نمیتونم زن بگیرم. پول ندارم. حالا شما بگیر من سه سال در این خانهها زندگی کردم به نظرتون بعدش میتونم خونه بخرم؟ اگر زمینم رو بفروشم میتونم خونه بخرم؟» صحبت ما به سوال ختم میشود. احساس میکنم مرد دارد در خودش گریه میکند. هنوز هم در نزدیکی امامزاده صالح زنان چادری هستند که نمک میدهند: «اگر نذرت ادا شد، تو هم باید نمک بخری بیایی اینجا پخش کنی.» میدان تجریش راهی است به سوی کوچهپسکوچههای خانههای اعیانی. آنجا که نمیشود به کسی نزدیک شد. چند وقتی است که جلوی امامزاده پر از کبوتر شده است. کبوترهای چاهی هر از چندگاهی با هم با یک تلنگر پرواز میکنند. خانم چادری میگوید: «من حتما رای میدهم. انقلاب ما باید سربلند باشد. کلی دشمن داریم، نمیشود که صحنه را ترک کنیم.» میدان، اما ناشناخته است؛ فضایی بین بیم و امید.