فرارو- سه مناظره تلویزیونی در جریان برنامههای صداوسیما برای انتخابات چهاردهم برگزار شده است. رصد نظرسنجیها، واکنشها و اظهارنظرهای تحلیلگران و چهرههای سیاسی نشان میدهد که مناظرات ۱۴۰۳ نسبت به ادوار پیشین انتخابات، جذابیت کمتری برای مخاطبان داشته است. اما همه چیز در کاهش جذابیت این برنامه تلویزیونی برای مردم خلاصه نمیشود. در این دوره از مناظرهها و دیگر برنامههای تبلیغاتی، برخی وعدههای عجیب مطرح شده است که در جای خود، میتواند مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. پنجشنبه و جمعه هفته گذشته (۳۱ خرداد و ۱ تیر) دو مناظره برگزار شد. فرارو برای تحلیل این دو مناظره با محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا گفتگو کرده است.
مهاجری درباره وعدههای برخی نامزدهای انتخاباتی مثل فرستادن مردم به مسافرت، اعطای اعتبار طلا و ارزان کردن بنزین به فرارو گفت: «در ایام انتخابات نامزدها سعی میکنند وعدههای آس خودشان را رو کنند. اما این وعده دادنها، نشاندهنده کوتاه بودن ایده آدمهایی است که وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند. به جای این که به موضوعات اقتصادی به شکل کلان فکر کنند، اقدام به جا انداختن موضوعات خیلی خرد میکنند. مرحوم آقای رئیسی مقداری از این موضوع فاصله گرفته بود. درسته که وعده دادند سالانه یک میلیون مسکن میسازیم و نساختند، اما فضا مقداری روشنتر بود. اما این که بعضی نامزدها میگویند ما گوشت میدهیم یا اینکه یارانه با اعتبار طلا پرداخت میکنیم و مسافرت میفرستیم، نشان دهنده بزک کردن بعضی از وعدهها و شعارهاست. تصور میکنم که اینها مخاطبانشان را ساده فرض میکنند. چرا که اگر از کف جامعه خبر داشتند، میدانستند که این صحبتها توهین به شعور مردم است.»
وی افزود: «عدهای میآیند و در قالب یک پروژه برای نامزدها این طرحها و وعدهها را مینویسند. در حالی که از واقعیتهای جامعه بیخبر هستند. خروجی این بیخبری یک پکیج تبلیغاتی مانند این چیزی است که در حال حاضر مشاهده میکنیم. خود آنها هم میدانند که این وعدهها قابلیت اجرا ندارد. مگر مردم نمیتوانند خودشان گوشت بخرند؟ پول در جیبشان باشد، هر آنچه نیاز دارند و دلشان میخواهد را خریداری میکنند. به جای این که به راهکارهای توانمندی اقتصادی مردم بپردازند، این صحبتهای گوشت و طلا را مطرح میکنند.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به پرداخت یارانه با اعتبار طلا، تاکید کرد: «برای مثال، همین موضوع طلا؛ وقتی که از اعتبار طلا حرف میزنید و میگویید سالانه N تن طلا در میان مردم جامعه توزیع میشود، بلافاصله آدمهایی ماشین حساب را به کار میاندازند، محاسبه میکنند و بعد نشدنی بودن این وعدههای شما را نشان میدهد. نکته بعدی این است که صاحبان این وعدهها، چرا ایدههای خود را در اختیار آقای رئیسی نگذاشتند؟ آنها که از لحاظ فکری و تشکیلاتی به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. آنها واقعا شناختی نسبت به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ندارند. فکر میکنند با این گونه شعارها میشود قلب مردم را به دست آورد. آقای قاضی زاده هاشمی دور قبل قرار نبود سه روزه بورس را درست کند؟ چند نفر به او اعتماد کردند؟ کمتر از یک میلیون نفر. ببینیم سرنوشت وعده ارسال گوشت درب منزل و اعتبار طلا چند رای برای آقای زاکانی جمع میکند. از میان نامزدهای تندروی اصولگرا سعید جلیلی را صادقتر و منطقیتر از دیگران میدانم. جلیلی در مناظره جمعه کمی الفاظ را پیچاند، اما با صداقت و صراحت از گشت ارشاد و صیانت دفاع کرد؛ بنابراین آن رای که به نام جلیلی به صندوق ریخته میشود، حلال و منطبق بر شعارهای واقعی اوست. البته یک سری وعدههایی هم داد که به اندازه دیگران اتوپیایی نبود و حالت کمدی پیدا نکرد.»
مهاجری ادامه داد: «به نظرم پورمحمدی در بین کاندیداها متینتر و موقرتر حرف میزند و نشان میدهد که حرفهایش بر اساس مطالعه است. مشخص است که یک تیم، عملیاتی بودن صحبتهای پورمحمدی را بررسی کردند. گاهی اوقات هم که در موضع منتقد مینشیند، میتوانیم بگوییم مشکلات و نقدهای مطرح شده احصاء و مطالعه شده است.»
سردبیر پیشین روزنامه کیهان با اشاره به عملکرد پزشکیان در مناظرهها گفت: «آقای پزشکیان در مناظره سوم، بهتر ظاهر شد. شاید بتوانیم بگوییم مناظرهایتر ظاهر شد. پزشکیان به زبان عامه مردم صحبت میکند بر نهجالبلاغه مسلط است و فکر میکنم طی این مناظره آخر درخشان ظاهر شد.»
وی ادامه داد: «جای دیگر هم نوشتم که قالیباف سیاست آسه برو آسه بیا را پیاده میکند. این نامزد انتخابات از دو جهت تحت فشار و هجمه است؛ یک طرف اصولگرایان تندرو هستند که الان پشت جلیلی، زاکانی و قاضی زاده هاشمی جمع شدند. طرف دیگر هم اصلاحطلبان هستند. اگر دقت کنید قالیباف در مناظرهها سعی میکند با کسی کاری نداشته باشد و جواب انتقادها را نیز نمیدهد. چون میداند یک کف رای دارد که نباید از دست برود. چون راهی برای بالا بردن میزان رای خود بلد نیست، مثل تیم فوتبالی که نتیجه مساوی بدون گل برایش نتیجه خوبی محسوب میشود، نه به نزدیکی دروازه حریف میرود و نه حمله میکند. صرفاً حواسش هست که گل نخورد. معتقدم قالیباف به یک انتخابات دو مرحلهای فکر میکند و احتمالاً برداشتش این است که به مرحله دوم خواهد رفت؛ چه با پزشکیان و چه با جلیلی. در چنین سناریویی، قالیباف شانس خود را در این مرحله میبیند و به چشم رقابت اصلی به آن نگاه میکند.»
مهاجری درباره حضور نامزدهای پوششی و هزینهسازی آنان گفت: معتقدم نبود احزاب چنین وضعیتی را رقم میزند. تصور کنید ۵ حزب حرفهای و منسجم وجود داشته باشد و ۵ نامزد با سابقه، نگاه و مانیفست مشخص با یکدیگر رقابت کنند. در چنین حالتی، مسیر انتخابات مشخص است. اما در این انتخابات که درگیر آن هستیم، چهار نامزد وجود دارند که دارای همپوشانی با یکدیگر هستند، اما به شدت با یکدیگر اختلاف دارند. اختلافات آنها در جریان انتخابات مجلس که اخیراً برگزار شد، خودش را به خوبی نشان داد. از سال ۱۴۰۰ جریان خالصساز فضایی را به وجود آورد که دیگر رقیبی وجود نداشت. وقتی رقیبی وجود ندارد، جناح حاکم درگیر رقابتهای درونگروهی و درونگفتمانی میشود. البته این به اصولگراها محدود نیست. اصلاحطلبان هم چنین وضعیتی داشتهاند. در دولت دوم آقای خاتمی و در جریان انتخابات نهم اصلاحطلبان با یکدیگر درگیر شدند. کاندیداهای اصلاحطلب سایه هم را با تیر میزدند و هیچ کس حاضر نبود به خاطر دیگری کنارهگیری کند.
این تحلیلگر سیاسی در پایان تاکید کرد: «در ۱۴۰۳ این جناح با پدیدهای تحت عنوان پزشکیان روبرو شد. احتمالا فکر نمیکردند پزشکیان تائید صلاحیت شود. چرا که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد و در انتخابات مجلس دوازدهم هم اگر نظر رهبری نبود، حذف میشد. حضور پزشکیان این نگرانی را برایشان به وجود آورد که ممکن است تحرکی در جامعه به وجود بیاید، مشارکت بالا برود، اصلاحطلبان پیروز انتخابات شوند و ۹۲ یا ۷۶ دوبارهای رقم بخورد. سونامی انتخابات همیشه برای اصولگرایان نگرانکننده است. این که چرا شاهد حضور نامزدهای پوششی هستیم، از یک طرف بر میگردد به ساختار سیاست در کشور و از طرف دیگر به نداشتن متر و معیار مشخص در جریان بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان. بخشی از این تائید صلاحیتها به سلایق شخصی اعضای شورای نگهبان بر میگرد.»