غلامرضا بنی اسدی طی یادداشتی در انتخاب نوشت: پوششی که باشی، نه حساب حرفهایت را میکنی نه محاسبه نفس و رفتار را. همین میشود که میتوانی وعدههای پوشالی هم بدهی. وعدههایی که اگر برای تخم مرغ آب پز هم بخوانی، تبدیل به جوجه میشود! واقعا بخشی از وعدههای برخی پوششیها با واقعیت همین قدر فاصله دارد. کلمات نشسته، تکرار مشربِ آن مردِ رفته، منشهای از سکه افتاده، کم ندیدیم و نشنیدیم از کسانی که به حکم قانون باید از رجال مذهبی و سیاسی باشند.
در تعریفِ اولی هم تصریح شده است: «رجال مذهبی، رجالی هستند که آگاهی لازم به دین اسلام و مذهب تشیع داشته و تدین و تقیدشان به انجام شعایر و مناسک دینی در زندگی فردی و اجتماعی از برجستگی ویژهای برخوردار باشد، به گونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند.» اگر همین یک معیار را ترازوی سنجش بدانیم، کسانی که به تهمت و تخریب و تهدید، کلمات از زبان و بدخواهی از چشمانشان میبارد، از شمارِ تعرف خارج میشوند.
از تعریفِ دومی هم خارجاند چه در این باره میخوانیم: «رجال سیاسی، رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیدههای سیاسی به جهت آگاهی عمیقشان از مسائل سیاسی اجتماعی اعم از داخلی و بین المللی و حضورشان در صحنههای سیاسی به نحوی باشد که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصیل انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد، به گونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند.»
اگر مصالحِ نظام و جامعه را میفهمیدند رفتار از مفاسد اخلاقی و شرعی، خالی میکردند. من فلسفه تایید کسانی که پوششی بودنشان قبل از ثبت نام هم روشن است نمیدانم، اما خوب میدانم حضور اینان نه تنها به شور انتخاباتی کمک نمیکند که به مشارکت سوزی وکاهشِ شدیدِ آرا هم میانجامد. بررسی کنید و تجربه بیاموزید برای دورههای دیگر. این پوششیهای تکراری، تا کی میخواهند سوهان به روان مردم بکشند و از ذخیره اعتباری کشور خرج کنند؟