مصطفی داننده در عصرایران نوشت: ادبیات حسن رحیمپور ازغدی و این لحن به شدت عجیب است و بیشتر بوی تسویه حساب سیاسی میدهد تا بیان واقعیت. کیست که ماجرای مشاجره لفظی ازغدی و روحانی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را نداند.
این روزها از تریبونهای مختلف در مورد اخلاق نیکو و صبر مرحوم رئیسی در برخورد با انتقادها و مخالفان روایتهای مختلفی گفته میشود. در میان هم نقلها، همان سخنرانها با بدترین ادبیات در مورد دیگر سیاستمداران ایرانی صحبت میکنند.
تازهترین نمونه آن رحیمپور ازغدی است. عضو شورای انقلاب فرهنگی در حال تمجید از رئیسی با زشتترین ادبیات ممکن میگوید: «ما کسانی داشتیم که وقتی با انگلیسیها، آمریکاییها و فرانسویها روبرو میشدند، از شدت خنده دهانشان را مثل اسب آبی باز میکردند ولی به نیروهای انقلاب در داخل کشور اخم و تف و لعن میکردند.»
این ادبیات و این لحن به شدت عجیب است و بیشتر بوی تسویه حساب سیاسی میدهد تا بیان واقعیت. کیست که ماجرای مشاجره لفظی ازغدی و روحانی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را نداند.
این افراد حتی زمانی که حسن روحانی، رئیس جمهور هم بود با بدترین الفاظ او را خطاب قرار میدادند. حتی برخی رئیس جمهور وقت را را تهدید میکردند که «استخر فرح» انتظار او را میکشد.
در زمان روحانی، یک جریان سیاسی همیشه نگران زندگی مردم بود. این نگرانی به قدری جدی بود که اگر مردم گوشت میخوردند میگفتند چرا گوشت مردم چربی ندارد و خوشمزه نیست!
همانها اما در زمان رئیسی و در سالهای دورتر در زمان احمدینژاد به مردم توصیه میکردند به جای گوشت و مرغ، اشکنه بخورند.
اگر انتقاد او به زمان اصلاحات بر میگردد لازم است بگوییم که اگر لحن ازغدی ناظر به دکتر سید کمال خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات باشد او اکنون با حکم رهبری رییس شورای راهبردی سیاست خارجی است.
نکته غمانگیز ماجرا این است که این ادبیات از ظرف کسی مطرح میشود که عضو شورای انقلاب فرهنگی است و سعی میکند شخصیتی در میانه شهید مطهری و مرحوم علی شریعتی باشد. که البته نزدیک به هیچکدام از این شخصیتها نیست و تنها یک سخنران است که کمی هم درس حوزوی خوانده است. در دنیایی که سخنرانها مثل رائفیپور، پناهیان و ازغدی یکهتازی میکنند، چندان نمیشود به آینده امیدوار بود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که همان خندهها، چهار سال همراه با آرامش را برای مردم رقم زند. هنوز که هنوز است در ۱۵ سال گذشته مردم تنها در دولت یازدهم، همان زمانی که روحانی و تیم او به دنبال مذاکره و رسیدن به توافق هستهای بودن، طعم آرامش را چشیدند. زمانی که قیمتها به ثبات رسیده بود و شاهد افزایش روزانه قیمتها نبودیم.
همین الان از مردم بپرسید در پانزده سال گذشته دوست دارند به کدام سالها برگردند، میگویند ۹۲ تا ۹۶. همان روزهایی که منتقدان روحانی به جای گفتن از گرانی و تورم، دم از رکود اقتصادی میزدند.
به اصل ماجرا برگردیم. کاش حامیان رئیس جمهور فقید، حداقل در این روزها که همچنان لباس سیاه به تن دارند و هنوز وارد بازیهای انتخاباتی نشدهاند، حرمت ویژگیهایی که از او ذکر میکنند را نگه دارند و این چنین سخیف حرف نزنند و دیگران را زیر سوال نبرند.