همزمان با افزایش گمانهزنیها درباره جزئیات توافق امنیتی ایالات متحده و پادشاهی، بسیاری از تلاش ریاض جهت دستیابی به سلاح هستهای میگویند؛ تلاشی هولناک که میتواند مقدمهای برای آغاز رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه باشد.
به گزارش اکوایران، سال گذشته، کمتر از یک ماه پیش از حمله حماس به اسرائیل، تلآویو و ریاض در حال مذاکره برای توافقی جهت عادیسازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، بهای ریاض برای صلح طبیعتا بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
امروز، علیرغم فشار تازه دولت بایدن، چنین توافقی تنها یک احتمال دور باقی مانده است. در شرایط کنونی و علیرغم ادامه جنگ اسرائیل و حماس، حتی اگر مقامات سعودی برای گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تمایل داشته باشند نیز، مذاکره برای صلح پایدار به احتمال بالا غیر ممکن خواهد بود، بالاخص آن که افکار عمومی جهان عرب، به ویژه سعودیها از بحران انسانی حاکم بر غزه خشمگین هستند.
اگرچه مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود اما همین متغیر همچنان منبع مهم و اهرمی بالقوه در روابط ایالات متحده و اسرائیل باقی میماند؛ روابطی که مقامات واشنگتن معتقدند نه تنها میتواند به تسهیل آتشبس در غزه کمک کند، بلکه میتواند زمینه ساز تشکیل کشور فلسطین شود.
به نوشته اقتصاد نیوز، به نقل از نشریه فارن افرز، از آنجایی که ایالات متحده در مورد چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، فرضیههای متفاوتی را رصد میکند، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی میان گزینهها برجستهتر خواهد بود. اگر واشنگتن امیدوار است که هویج «عادیسازی روابط تلآویو و ریاض»، عربستان سعودی را به اسرائیل نزدیک کند، باید خواستههای پادشاهی در باب همکاری هستهای غیرنظامی و درخواستهای دفاعی این بازیگر لحاظ شود؛ تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
در حال حاضر، برنامه هستهای پیشنهادی عربستان شامل رآکتورهای هستهای غیرنظامی است که تحت یک توافقنامه پادمان جامع با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) مدیریت میشوند. اما ریاض از لحاظ تاریخی با محدودیتهای استاندارد مخالف بوده، از همین رو برنامههای هستهای صلحآمیز اغلب اولین گام برای دستیابی به سلاحهای هستهای است. اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت راکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
در حال حاضر، عربستان سعودی ممکن است به توسعه برنامه هستهای غیرنظامی پایبند باشد. اما با توجه به تهدید (ادعایی) احتمالی مرتبط با برنامه هستهای ایران، این احتمال وجود دارد که این بازیگر در آینده به سمت هستهای شدن نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند. این خط مشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که در صورت همکاری کم رنگ واشنگتن با ریاض در این حوزه، احتمال آن که عربستان به فرایند عادیسازی روابط با اسرائیل پشت پا بزند و به رقبای آمریکا چون چین نزدیکتر شود، بالا است.
پکن بازیگری است که میتواند بیقید و شرط از قابلیتهای غنیسازی هستهای عربستان سعودی حمایت کرده و ریاض این توان را دارد تا از این فرصت برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای بهرهمند شود. بنابراین، واشنگتن باید جاه طلبیهای صلحآمیز هستهای عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه جهت جلوگیری از اشاعه تسلیحات سعودی و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای تاکید کند.
اگرچه جاهطلبیهای هستهای کنونی عربستان سعودی ظاهراً برای اهداف صلحآمیز است، برنامههای غیرنظامی میتواند مقدمهای برای برنامههای نظامی باشد.
داشتن برنامه هستهای غیرنظامی میتواند ارائه فناوریهای دوگانه به عربستان سعودی مانند میلههای سوخت، تاسیسات بازفرآوری و طراحیهای پیشرفته راکتور را تسهیل کند. راکتورها و قابلیتهای غنیسازی اورانیوم زیرساختها و پایگاه دانش لازم برای پیشبرد قابلیتهای هستهای خود را از طریق انحراف مواد یا تخصص به سمت کاربردهای نظامی در اختیار پادشاهی قرار میدهند. ریاض میتواند از فناوریهای غنیسازی پیشرفتهاش، مانند سانتریفیوژهای گاز، برای تولید اورانیوم با درجه بالا برای تسلیحات استفاده کند و از فعالیتهای بازرسان بینالمللی با توسل به پنهانکاری و فریب خودداری کند.
عربستان سعودی همچنین میتواند ایزوتوپهای اورانیوم مورد نیاز برای اورانیوم بسیار غنیشده را در تأسیسات غیرنظامی تفکیک کند؛ گزارهای که تشخیص برنامه نظامی را برای بازرسان چالش برانگیز میکند. اورانیوم غنیشده لازم برای سوخت رآکتورهای هستهای نیز میتواند منحرف شود و تا سطوح مناسب برای انفجار هستهای غنیسازی شود. بنابراین، در دل یک برنامه هستهای غیرنظامی، قابلیت هستهای نهفته و ظرفیت فنی برای تکثیر در صورت تمایل وجود دارد. با این کار، عربستان سعودی به ۳۱ کشور دیگر از جمله آلمان، مصر، برزیل و ژاپن که در طول تاریخ این جایگاه را داشتهاند، میپیوندد.
گام بعدی و تهاجمیتر، ایجاد تاخیر در فرایند به مصونسازی هستهای - استفاده استراتژیک از یک برنامه هستهای غیرنظامی به عنوان ابزار چانه زنی - یا هدایت رفتار خصمانه (الگویی که کره شمالی بدان متوسل میشود) خواهد بود. عربستان سعودی میتواند اورانیوم را غنیسازی کند، تولید سانتریفیوژهای خود را افزایش داده، مواد و تجهیزات هستهای را از سایر کشورها بخرد، یا حمایت سیاسی داخلی برای در اختیار داشتن تسلیحات هستهای به دست آورد، همه اینها به امید افزایش قدرت چانهزنی انجام خواهد شد.
از جمله عواملی که میتواند عربستان سعودی را به سمت داشتن تسلیحات هستهای سوق دهد، تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی در برابر دشمنان احتمالی و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی پادشاهی است. اما انگیزه اصلی احتمالاً نشات گرفته از قدرت همسایه و رقیب عربستان سعودی است: ایران.
تهران که از دهه ۱۹۵۰ برنامه هستهای غیرنظامی خود را دارد، در حوزه برنامه هستهای خود پیشرفت چشمگیری را تجربه کرده است. به ادعای برخی ناظران، ایران ممکن است ظرف چند هفته بتواند از آستانه گریز هستهای عبور کند. در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته که گام بعدی را برندارد، اما این پتانسیل همچنان پابرجاست. به ادعای ناظران، عربستان سعودی در صورتی که ایران از مسیر هستهای (ادعایی) خارج شود، شفافسازی اهداف هستهای خود را کنار خواهد گذاشت. محمد بن سلمان، رهبر بالفعل این کشور، گفته است که اگر ایران بخواهد سلاحی (ادعایی) تولید کند، عربستان سعودی نیز «این کار را انجام خواهد داد».
سال گذشته، کمتر از یک ماه پیش از حمله حماس به اسرائیل، تلآویو و ریاض در حال مذاکره برای توافقی جهت عادیسازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، بهای ریاض برای صلح طبیعتا بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
امروز، علیرغم فشار تازه دولت بایدن، چنین توافقی تنها یک احتمال دور باقی مانده است. در شرایط کنونی و علیرغم ادامه جنگ اسرائیل و حماس، حتی اگر مقامات سعودی برای گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تمایل داشته باشند نیز، مذاکره برای صلح پایدار به احتمال بالا غیر ممکن خواهد بود، بالاخص آن که افکار عمومی جهان عرب، به ویژه سعودیها از بحران انسانی حاکم بر غزه خشمگین هستند.
اگرچه مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود اما همین متغیر همچنان منبع مهم و اهرمی بالقوه در روابط ایالات متحده و اسرائیل باقی میماند؛ روابطی که مقامات واشنگتن معتقدند نه تنها میتواند به تسهیل آتشبس در غزه کمک کند، بلکه میتواند زمینه ساز تشکیل کشور فلسطین شود.
گروهی از ناظران مدعیاند که ایران به واسطه قدرتی که دارد ممکن است حمایت خود را از اعضای محور مقاومت، جریانهایی چون حزب الله لبنان، انصار الله و حماس بیشتر کند، چرا که با توسل به برنامه هستهای اش میداند که قادر است در برابر واکنش نظامی (ادعایی) اسرائیل یا آمریکا از خود حراست کند.
در همین راستا، عربستان سعودی ممکن است بخواهد در حوزه برنامه هستهای از الگوی ایران پیروی کرده تا بدین طریق موقعیت و اقتدار خود را در منطقه تقویت کند. پیشرفتهای ایران در حوزه برنامه هستهای میتواند سایر کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی یا ترکیه را به سمت رقابت تسلیحاتی (ادعایی) سوق دهد، گزارهای که محرک عربستان برای حرکت در همان مسیر خواهد شد.
امارات متحده عربی به دلیلعدم افشای اطلاعات در مورد تأسیسات هستهای غیرنظامی خود مورد انتقاد قرار گرفته و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه قبلاً پیشنهاد کرده بود که این کشور نباید از دستیابی به سلاح هستهای منع شود. ریاض که خود را رهبر منطقه میبیند، نمیخواهد هیچ کدام از این دو کشور - به ویژه امارات، رقیب اصلیاش – پادشاهی را تا خط پایان هستهای شکست دهد.
تسلیح عربستان به سلاح هستهای چندین خطر عمده را به دنبال خواهد داشت. نخست، ایران و عربستان سعودی میتوانند درگیر پارادوکس ثبات-بیثباتی شوند.
این ایده که سلاحهای هستهای ممکن است با بازدارندگی از جنگ بزرگ بین کشورهای مجهز به این سلاح، به ثبات در سطح استراتژیک کمک کند، روی دیگری هم دارد؛ بدین معنا که تجهیز به سلاح هستهای به طور همزمان بیاعتمادی و تشدید تنش را در سطوح پایینتر افزایش خواهد داد.
دومین گزارهای که باید لحاظ شود، نقش برجستهتر سلاحهای هستهای (ادعایی) در روابط ایران و عربستان سعودی است که میتواند خطر درک نادرست و در نتیجه تشدید تنش بین دو کشور را به همراه داشته باشد. عربستان سعودی ممکن است تلاش ایران برای دستیابی به توانمندیهای هستهای را، حتی اگر برای مصارف حفاظتی باشد، به عنوان مقدمه چینی تهران برای دستیابی به سلاح هستهای (ادعایی) تعبیر کند. این تفسیر نادرست میتواند عربستان را به سمت سرعت بخشیدن به برنامه هستهایاش سوق دهد، زیرا این بازیگر معتقد است که به یک بازدارنده در برابر ایران مجهز نیاز دارد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در تعیین اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست پیدا کند یا نه، ایفا کند. اما یک سوال اساسی باقی میماند: ایالات متحده تا کجا حاضر است از عربستان سعودی در برابر تهران محافظت کند؟ اینکه چگونه ریاض در نهایت به ایران پاسخ میدهد تا حد زیادی منوط به این است که آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانه در باب قرار دادن این بازیگر زیر چتر هستهای خود و یا حتی تعریف اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه در اروپا یا شرق آسیا حاکم است را میدهد یا نه.
اگرچه مذاکرات در مورد روابط رسمی دفاعی در حال انجام است، اما رویکردهای امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی به دور از قطعیت است، به ویژه در صورت پیروزی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا. انفعال رئیسجمهور سابق ایالات متحده در برابر حمله به تاسیسات فرآوری نفت عربستان در سال ۲۰۱۹، که طی آن انصار الله از خط قرمز آمریکا عبور کرد، به مقامات سعودی اطمینان داد که دولت دوم ترامپ از ریاض حمایت نخواهد کرد.
فراتر از اتحاد امنیتی در برابر ایران، ایالات متحده میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه ۱۲۳» برای همکاری هستهای وادارد. این قراردادها که به نام بخشی از قانون انرژی اتمی ایالات متحده نامگذاری شده، امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی ایالات متحده را در ازای تعهد صریح به خودداری از استفاده تسلیحاتی از آن فراهم میکند.
ایالات متحده در باب این توافقات به صورت موردی با ۴۷ کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه رایزنی داشته است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمانهای آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری شود. نسخه استاندارد توافقنامه ۱۲۳ شامل ممنوعیت کامل غنیسازی به عنوان یک لایه حفاظتی اضافی است.
با این حال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل اعلام شده ریاض به غنیسازی اورانیوم داخلی برای تولید برق از طریق واکنشهای شکافت هستهای کنترل شده، به جای تکیه بر اورانیوم از پیش غنی شده از منابع خارجی است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای دریافت کمک در باب فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود.
گزارهای که منجر به از بین رفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای و نفوذ ایالات متحده میشود. ریاض برای مدتی طولانی روابط دوستانهاش با پکن را حفظ کرده و در سالهای اخیر تعامل آنها حتی نزدیکتر شده است.
در سال ۲۰۱۹، دو قدرت توافقنامه ۱۰ میلیارد دلاری را با هدف توسعه یک مجتمع پالایشی و پتروشیمی نهایی کردند و در اواخر همان سال، زمینشناسان چینی به عربستان سعودی کمک کردند تا ذخایر اورانیوم در شمال غربی این کشور را شناسایی کند. پکن همچنین با میانجیگری میان ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳، زمینه را برای احیای روابط دو رقیب منطقهای هموار کرد.
سال گذشته، کمتر از یک ماه پیش از حمله حماس به اسرائیل، تلآویو و ریاض در حال مذاکره برای توافقی جهت عادیسازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، بهای ریاض برای صلح طبیعتا بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
امروز، علیرغم فشار تازه دولت بایدن، چنین توافقی تنها یک احتمال دور باقی مانده است. در شرایط کنونی و علیرغم ادامه جنگ اسرائیل و حماس، حتی اگر مقامات سعودی برای گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تمایل داشته باشند نیز، مذاکره برای صلح پایدار به احتمال بالا غیر ممکن خواهد بود، بالاخص آن که افکار عمومی جهان عرب، به ویژه سعودیها از بحران انسانی حاکم بر غزه خشمگین هستند.
اگرچه مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود اما همین متغیر همچنان منبع مهم و اهرمی بالقوه در روابط ایالات متحده و اسرائیل باقی میماند؛ روابطی که مقامات واشنگتن معتقدند نه تنها میتواند به تسهیل آتشبس در غزه کمک کند، بلکه میتواند زمینه ساز تشکیل کشور فلسطین شود.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به سمت چین، ایالات متحده ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تاسیسات برای غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را در نظر بگیرد؛ گزارهای که به ریاض امکان میدهد تا بر زنجیره تامین سوخت هستهای خود کنترل بیشتری داشته باشد و وابستگیاش به تامین کنندگان خارجی کاهش پیدا کند.
تخصص تکنولوژیکی و خودکفایی که از داشتن بخش انرژی هستهای منتج میشود، با جاهطلبیهای عربستان سعودی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود در حالی که جهان خود را از نفت جدا میکند، همسو میشود. ایالات متحده همچنان میتواند بر اقدامات فوری جهت توقف توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند.
برای مثال، واشنگتن این توان را دارد که پیشنهاد کند تا تأسیسات غنیسازی توسط پرسنل ایالات متحده اداره شود. آمریکا همچنین میتواند از مکانیزم خاموش کردن از راه دور را به عنوان اهرم حفاظتی در صورت تصاحب فیزیکی نصب کند. اما واشنگتن باید در این باره چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آن را از بین نمیبرد.
این حیاتی است که ایالات متحده از همان ابتدا توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای اش را محدود کند. واشنگتن نمیتواند هرگونه تأخیری را دراین حوزه تحمل کند. در سال ۲۰۰۹، نگرانیهای حقوق بشری، توافقنامه ۱۲۳ با امارات را در کنگره به تعویق انداخت در همین راستا هر توافقی با عربستان سعودی مطمئناً بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اما نگرانیها در مورد گسترش تسلیحات در خاورمیانه باید غالب باشد. به عنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای راکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تاسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات گزینهها میان تعلیق طولانی مدت غنیسازی در داخل عربستان تا داشتن تاسیسات غنیسازی توسط ایالات متحده به جای پرسنل سعودی، با مکانیسمهای خاموش کردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را به عنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه به عنوان شرط لحاظ کند. این گزاره میتواند در قاب ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی لحاظ شود که حاوی یک ماده اضافی است که به واسطهاش عربستان سعودی باعدم ساخت زیرساخت چرخه سوخت موافقت خواهد کرد. این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند.
با توجه به قدرت و نفوذ ایران در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی ریاض خواهد بود و انگیزهای قوی برای پادشاهی جهت محدود کردن جاه طلبیهای هستهای اش قلمداد میشود.
ایالات متحده همچنین باید به خاطر داشته باشد که مدیریت برنامه هستهای ایران برای جلوگیری از گسترش سلاحهای در عربستان و بخش دیگر منطقهای حیاتی است. برنامه هستهای ایران به خودی خود برای بازیگران منطقه تهدید (ادعایی) است و به ادعای ناظران میتواند محرک بالقوه اشاعه قلمداد شود.
واشنگتن باید جعبه ابزار دیپلماسی و دولتسازی خود را بازبینی کند، حتی اگر توافق هستهای ایران - که محدودیتهایی را بر تاسیسات هستهای ایران اعمال کرد و رئیسجمهور وقت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد – احیا نشود. واشنگتن نمیتواند آرزوی جاه طلبیهای هستهای عربستان سعودی را در سر داشته باشد. اگر پادشاهی نتواند حمایت مورد نیاز خود را از ایالات متحده دریافت نکند، به کشورهای دیگر متوسل خواهد شد تا برنامه هستهای اش را تضمین کند.
سیاستگذاران آمریکایی باید در گفت و گو با همتایان سعودی خود در باب مزیتهای فناوری راکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و مزایای فنی و شهرت پایبندی به استانداردهای ایالات متحده برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت را برجسته نمایند. این مزایا فراتر از دسترسی به فناوریهای هستهای پیشرفته مشهور جهانی ایالات متحده است.
مقامهای واشنگتن همچنین میبایست تعهد عربستان سعودی به حفظ نظم بین المللی مبتنی بر قوانین که مشخصه آن هنجارها و همکاری است را به دست بیاورند. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانع کننده بدهد، خطر از دست دادن هرگونه نفوذ بر قابلیتهای هستهای عربستان سعودی نمایان خواهد شد.
خطرات سیاست ایالات متحده در قبال برنامه هستهای عربستان فراتر از خود پادشاهی و حتی خاورمیانه است. استراتژی واشنگتن این بار سابقهای را ایجاد خواهد کرد که میتواند در مورد سایر کشورها مانند کره جنوبی و آلمان که ممکن است به دنبال گسترش برنامههای هستهای غیرنظامی خود باشند، تکرار شود. بله گفتن به یک متحد، نه گفتن به دیگران را دشوارتر میکند. واشنگتن باید با علم به این که نتیجه این مذاکرات میتواند زمینه ساز برهم زدن توازن قدرت منطقهای است، رایزنیها را ادامه دهد. ایالات متحده باید این مقوله را هم لحاظ کند که با تصمیمش ممکن است محاسبات هستهای جهانی تغییر کنند.