دانیل بایمن، دورین هورشیگ و الیزابت کوز از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، ۶ مه ۲۰۲۴ در فارن افرز نوشتند: سال گذشته، کمتر از یک ماه قبل از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر که همه چیز را تغییر داد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای توافق عادیسازی روابط بودند.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ پس از دههها روابط سرد، قیمت پیشنهادی ریاض برای صلح مسلما بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکره کنندگان سعودی خواستار دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
امروز، بهرغم فشار تازه دولت بایدن، چنین توافقی تنها یک احتمال دور باقی مانده است. با ادامه جنگ اسرائیل و حماس؛ حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتگو با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار را غیرممکن میدانند. بهویژه که افکار عمومی عرب؛ از جمله خود سعودیها از بحران انسانی که کمپین نظامی اسرائیل در غزه ایجاد کرده است، خشمگین هستند.
اگرچه مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود، اما همچنان منبع مهمی از اهرمهای بالقوه در روابط ایالات متحده و اسرائیل باقی میماند - روابطی که مقامات واشنگتن معتقدند نهتنها میتواند به تسهیل آتش بس در غزه کمک کند، بلکه باعث ایجاد امتیازات گستردهتر اسرائیل برای تشکیل کشور فلسطینی میشود.
از آنجا که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه؛ چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی بزرگ نمایان خواهد شد. اگر واشنگتن امیدوار است هویج عادیسازی عربستان را برای ایجاد انگیزه در سیاست اسرائیل آویزان کند، باید خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی و درخواستهای دفاعی را در نظر بگیرد - تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد، بهویژه اگر عربستان سعودی بتواند در نهایت برنامه تسلیحاتی را طلب کند.
در حال حاضر، برنامه هستهای پیشنهادی عربستان شامل رآکتورهای هستهای غیرنظامی است که تحت یک توافقنامه جامع پادمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدیریت میشوند.
اما ریاض از لحاظ تاریخی با محدودیتهای استاندارد ابراز نارضایتی کرده و برنامههای هستهای صلح آمیز اغلب اولین گام برای دستیابی به سلاحهای هستهای است. اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابلتوجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
عربستان سعودی ممکن است در حال حاضر به توسعه برنامه هستهای غیرنظامی پایبند باشد. اما با توجه به برنامه هستهای ایران، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت هستهای شدن نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند.
این همکاری محدود خطمشی دشواری برای واشنگتن است و ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند؛ بنابراین آمریکا حمایت بیقید و شرط از قابلیتهای غنیسازی هستهای عربستان سعودی را ارائه دهد و ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای در این مسیر استفاده کند.
بنابراین، واشنگتن باید جاهطلبیهای صلحآمیز هستهای عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات سعودی و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
اگرچه جاهطلبیهای هستهای کنونی عربستان سعودی ظاهرا برای اهداف صلحآمیز است، اما این برنامه غیرنظامی میتواند مقدمهای برای برنامههای نظامی باشد. کرهشمالی، لیبی، عراق و سوریه همگی به طور مخفیانه برنامههای تسلیحات هستهای را دنبال کردند؛ در حالی که وانمود میکردند به پادمانها پایبند هستند.
این مثالها چالشهای کشف و جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای پنهان را -در صورتی که کشورها دارای قابلیتهای غنی سازی به عنوان بخشی از برنامههای هستهای غیرنظامی خود باشند- نشان میدهند، که بر نیاز فوری به پروتکلهای راستی آزمایی دقیق تاکید میکند.
برنامه هستهای غیرنظامی میتواند برنامه تسلیحات هستهای را با ارائه فناوریهای دوگانه به عربستان سعودی مانند میلههای سوخت، تاسیسات بازفرآوری و طراحیهای پیشرفته رآکتورها تسهیل کند. رآکتورها و قابلیتهای غنی سازی اورانیوم، زیرساختها و دانش لازم را برای پیشبرد قابلیتهای هستهای از طریق انحراف مواد به سمت کاربردهای نظامی در اختیار پادشاهی قرار میدهند.
ریاض میتواند از فناوریهای غنی سازی پیشرفته اش برای تولید اورانیوم با درجه تسلیحات استفاده کند و از شناسایی بازرسان بینالمللی از طریق پنهان کاری و فریب سر باز زند.
عربستان سعودی همچنین میتواند ایزوتوپهای اورانیوم موردنیاز برای اورانیوم بسیار غنی شده را در تاسیسات غیرنظامی تفکیک کند، که تشخیص وجود یک برنامه نظامی را برای بازرسان چالشبرانگیز میکند. اورانیوم غنی شده لازم برای سوخت رآکتورهای هستهای نیز میتواند منحرف شود و تا سطوح مناسب برای انفجار هستهای غنی سازی شود.
بنابراین، برنامه هستهای غیرنظامی عربستان به قابلیت هستهای نهفته تبدیل میشود. با این کار، عربستان سعودی به ۳۱ کشور دیگر از جمله آلمان، مصر، برزیل و ژاپن که در طول تاریخ این جایگاه را داشته اند، میپیوندد.
گام بعدی و تهاجمیتر، استفاده استراتژیک از برنامه هستهای غیرنظامی به عنوان ابزار چانهزنی - یا هدایت رفتار خصمانه (مثلا همانطور که کرهشمالی انجام داده است) خواهد بود. عربستان سعودی میتواند اورانیوم را غنی سازی کند، تولید سانتریفیوژهای خود را افزایش دهد، مواد و تجهیزات هستهای را از سایر کشورها بخرد، یا حمایت سیاسی داخلی برای در اختیار داشتن تسلیحات هستهای به دست آورد، همه اینها به امید افزایش قدرت چانه زنی صورت میگیرد.
تعدادی از عوامل میتواند عربستان سعودی را به دنبال داشتن سلاح هستهای سوق دهد، از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی در مقابل دشمنان احتمالی و افزایش نفوذ ژئوپلیتیک.
اما انگیزه اصلی احتمالا از همسایه و رقیب عربستان سعودی بیرون خواهد آمد: ایران. تهران که از دهه ۱۹۵۰ برنامه هستهای غیرنظامی خود را دارد، روزبهروز به توانایی تسلیحات هستهای نزدیک میشود. ایران ممکن است ظرف چند هفته بتواند اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای بمب هستهای تولید کند، اگرچه احتمالا حداقل شش ماه دیگر طول میکشد تا سلاحی با قابلیت حمله به یک هدف دقیق تولید کند.
در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به تسلیحات تبدیل نکند، اما این پتانسیل همچنان پابرجاست - و میتواند در بحبوحه نوسانات منطقهای فزاینده و با تقویت روابط تهران با دیگر قدرت هستهای تجدیدنظرطلب یعنی روسیه، پیشرفت کند.
عربستان سعودی از شفافسازی اهداف هستهای خود در صورتی که ایران این مسیر هستهای را انتخاب کند، ابایی ندارد: ولیعهد محمد بنسلمان رهبر بالفعل عربستان گفته است که اگر ایران بخواهد با موفقیت سلاح تولید کند، عربستان سعودی نیز «این کار را انجام خواهد داد».
بخشی از انگیزه عربستان به ترس از اینکه ایران بتواند حمایت خود را از گروههای شبهنظامی مانند حزبالله، حوثیها و حماس افزایش دهد، بازمیگردد، ارزیابی تهران این است که سلاح هستهای از آن در برابر واکنش نظامی ایالات متحده یا اسرائیل محافظت میکند. ایران همچنین ممکن است به تنهایی از نیروی نظامی علیه عربستان سعودی، اسرائیل یا دیگر دشمنان استفاده کند، با این آگاهی که اگر ایالات متحده یا سایر کشورها با حمله ایران مقابله کنند، احتمالا محدودیتهایی برای تشدید تنش وجود دارد.
عربستان سعودی همچنین ممکن است علاقهمند به دنبال کردن برنامه تولید سلاحهای هستهای باشد تا با اعتبار ایران موازنه ایجاد کند و موقعیت و اقتدار خود را در منطقه تقویت کند.
پیشرفتهای هستهای ایران همچنین میتواند سایر کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی یا ترکیه را به سمت تسلیح سازی سوق دهد که باعث حرکت عربستان در همان جهت میشود. امارات متحده عربی به دلیل عدمافشای اطلاعات در مورد تاسیسات هستهای غیرنظامی خود مورد انتقاد قرار گرفته است و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه قبلا پیشنهاد کرده بود که ترکیه نباید از دستیابی به سلاح هستهای منع شود.
ریاض که خود را رهبر منطقه عربی میبیند، نمیخواهد هیچکدام از این دو کشور - بهویژه امارات، رقیب اصلی - آن را در خط پایان هستهای شکست دهند. پوشش یا اشاعه تسلیحات اتمی عربستان چند خطر عمده را به دنبال خواهد داشت. نخست، ایران و عربستان سعودی میتوانند با پارادوکس ثبات-بی ثباتی مواجه شوند، این ایده که اگرچه سلاحهای هستهای ممکن است با بازدارندگی از جنگ بزرگ بین کشورهای مجهز به سلاح هسته ای، به ثبات در سطح استراتژیک کمک کند، اما میتوانند به طور همزمان بی اعتمادی و تشدید تنش را در سطح پایین تری افزایش دهند.
اگر ایران به غنی سازی اورانیوم کافی برای کلاهک هستهای ادامه دهد، ریاض ممکن است بر این باور باشد که بازدارندگی هستهای عربستان میتواند روابط بین دو رقیب را تثبیت کند.
اما یک سلاح هستهای لزوما ایران را از دنبال کردن سیاست خارجی تقابلی باز نمیدارد. تهران بارها تمایل خود را برای مبارزه با دشمن اتمی خود، اسرائیل نشان داده است. ایران همچنین از طیفی از بازیگران شبهنظامی غیردولتی حمایت میکند. برای ایران، این گروهها راهی برای گسترش نفوذ خود در زمین و دادن ابزاری برای تضعیف رقبا یا ضربه زدن به دشمنان خود در خارج از مرزهایش هستند.
دوم، نقش برجسته و فزاینده تسلیحات هستهای در روابط ایران و عربستان سعودی، خطر سوءبرداشت و در نتیجه تشدید تنش بین دو کشور را به همراه دارد. عربستان سعودی ممکن است تلاش ایران برای دستیابی به توانمندیهای هستهای را، حتی اگر برای مصارف حفاظتی باشد، به عنوان نشانهای از قصد دیگر تهران تفسیر کند.
ایران نیز ممکن است برنامه عربستان سعودی را تهدیدآمیز ببیند و برنامه تولید سلاح را دنبال کند. این تفسیر نادرست میتواند عربستان را به سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود سوق دهد، زیرا معتقد است که به یک بازدارنده در برابر ایران مجهز به سلاح هستهای نیاز دارد. این مارپیچ رقابت هستهای بین دو دشمن میتواند به یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه منجر شود و احتمال اشتباه محاسباتی یا درگیری را بیشتر کند.
واشنگتن میتواند نقش تعیین کنندهای در تعیین اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست مییابد، ایفا کند، اما یک سوال اساسی باقی میماند: ایالات متحده تا کجا حاضر است از عربستان سعودی در برابر تهران محافظت کند؟ اینکه چگونه ریاض در نهایت به ایران هستهای پاسخ میدهد تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد یا حتی ایجاد یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه در اروپا یا شرق آسیا غالب است را متعهد میشود.
اگرچه گفتگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما ترتیبات امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی به دور از قطعیت است، بهویژه در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری. امتناع رئیسجمهور سابق از پاسخ به حمله ایران به تاسیسات فرآوری نفت عربستان در سال ۲۰۱۹، که طی آن تهران از خط قرمز آمریکا عبور کرد، به مقامات سعودی اطمینان کمی داده که دولت دوم ترامپ پشت ریاض خواهد ایستاد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی که ترس از ایران هستهای را کاهش دهد، ایالات متحده میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه ۱۲۳» برای همکاری هستهای سوق دهد. این قراردادها که به نام بخشی از قانون انرژی اتمی ایالات متحده نامگذاری شده است، امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی ایالات متحده را در ازای تعهد صریح به خودداری از تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده این توافقات را به صورت موردی با ۴۷ کشور مذاکره کرده است.
از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه. این توافقنامهها معمولا یک کشور را ملزم میکند که به پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. نسخه استاندارد توافقنامه ۱۲۳ شامل ممنوعیت کامل غنیسازی به عنوان یک لایه حفاظتی اضافی است.
با این حال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل اعلامشده ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق از طریق شکافت هستهای کنترلشده، به جای تکیه بر اورانیوم از پیش غنیشده از منابع خارجی است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنی سازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به از بین رفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تاسیسات هستهای و از دست دادن نفوذ ایالات متحده میشود.
ریاض برای مدت طولانیای است که روابط دوستانه با پکن را حفظ کرده است و در سالهای اخیر روابط آنها حتی نزدیکتر شده است. در سال ۲۰۱۹، دو قدرت توافقنامه ۱۰ میلیارد دلاری را با هدف توسعه یک مجتمع پالایشی و پتروشیمی نهایی کردند و در اواخر همان سال، زمینشناسان چینی به عربستان سعودی کمک کردند تا ذخایر اورانیوم در شمال غربی این کشور را شناسایی کند. پکن همچنین با تسهیل میانجیگری بین عربستان و ایران در سال ۲۰۲۳، اقدامات دیپلماتیک را برای ریاض انجام داده است.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به سمت چین، ایالات متحده ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تاسیسات غنی سازی اورانیوم در عربستان سعودی را در نظر بگیرد که به ریاض کنترل بیشتری بر زنجیره تامین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تامین کنندگان خارجی میدهد. تخصص تکنولوژیک و خودکفایی که از رهگذر داشتن بخش انرژی هستهای منتج میشود، با جاه طلبیهای عربستان سعودی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد در حالی که جهان خود را از نفت جدا میکند، همسو میشود. ایالات متحده همچنان میتواند بر اقدامات قوی برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند.
برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر گونه تاسیسات غنی سازی باید توسط پرسنل ایالات متحده اداره شود یا از مکانیزم خاموش کردن از راه دوربرخوردار باشد. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئنا خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
حیاتی است که ایالات متحده از همان ابتدا بر محدود کردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای خود تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تاخیر را تحمل کند. در سال ۲۰۰۹، نگرانیهای حقوق بشری، توافقنامه ۱۲۳ با امارات را در کنگره به تعویق انداخت و هر توافقی با عربستان سعودی مطمئنا بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اما نگرانیها در مورد گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه باید غالب باشد.
به عنوان جایگزینی برای غنی سازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنی شده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تاسیسات غنی سازی داخلی را از بین ببرد. واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را به عنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه مشروط کند.
این میتواند به شکل ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با توافق رسمی باشد و حاوی یک ماده اضافی که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنی سازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به موضع تهاجمی فزاینده ایران در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان خواهد بود و انگیزهای قدرتمند برای ریاض برای محدود کردن جاهطلبیهای هستهایاش خواهد بود.
ایالات متحده همچنین باید به خاطر داشته باشد که مدیریت برنامه هستهای ایران برای جلوگیری از گسترش سلاحهای عربستان و دیگر بازیگران منطقه حیاتی است. برنامه ایران به خودی خود مهم است، اما به عنوان محرک بالقوه اشاعه در مناطق دیگر نیز عمل میکند.
واشنگتن باید جعبه ابزار دیپلماسی خود را بازنگری کند، حتی اگر توافق هستهای ایران - که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد - نتواند احیا شود. واشنگتن نمیتواند سودای جاهطلبیهای هستهای عربستان سعودی را داشته باشد. اگر پادشاهی نتواند حمایت موردنیاز خود را از ایالات متحده دریافت کند، برای تضمین برنامه هستهای خود به کشورهای دیگر روی خواهد آورد.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تاکید کنند و بر مزایای فنی و اعتباری پایبندی به استانداردهای ایالات متحده تاکید کنند.
این مزایا فراتر از دسترسی به فناوریهای هستهای پیشرفته جهانی ایالات متحده است. آنها همچنین بر تعهد عربستان سعودی به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، تاکید میکنند. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر از دست دادن هرگونه نفوذ بر قابلیتهای هستهای عربستان سعودی را در پی خواهد داشت. خطرات سیاست ایالات متحده در قبال برنامه هستهای عربستان فراتر از خود پادشاهی و حتی خاورمیانه است. استراتژی واشنگتن این بار سابقهای را ایجاد خواهد کرد که میتواند در مورد سایر کشورها مانند کرهجنوبی و آلمان که ممکن است به دنبال گسترش برنامههای هستهای غیرنظامی خود باشند، اعمال شود. بله گفتن به یک متحد، نه گفتن به دیگران را دشوارتر میکند. واشنگتن باید با علم به اینکه نتیجه این مذاکرات میتواند بیشتر از برهم زدن توازن قدرت منطقهای باشد، ادامه دهد. این وضعیت همچنین ممکن است محاسبات هستهای جهانی را تغییر دهد.